گزارش «جهان اقتصاد» از بحران خاموش آب در قلب صنعت نفت و پتروشیمی پالایشگاهها و پتروشیمیها زیر تیغ بحران آب
گلناز پرتوی مهر

صبح تابستانی در عسلویه، بوی نمک دریا با بوی گوگرد در هوا درهم آمیخته است. دودکشهای عظیم با صدای غرش دائم گاز را به آسمان میفرستند و در همان نزدیکی، زمین ترکخوردهی روستاییان نشان میدهد که دریا، تنها همسایهی دورِ تشنگی است.
در حالی که واحدهای پتروشیمی برای خنکسازی و تولید، میلیونها لیتر آب در روز مصرف میکنند، مردم بومی همان منطقه، هنوز برای آب شرب به تانکرها و بطریها دل بستهاند.
این صحنه، تصویر واقعی یکی از بزرگترین تضادهای توسعه در ایران است: صنایع انرژیبر در مناطق بیآب.
ایران با داشتن یکی از بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان، در عین حال یکی از کشورهای درگیر با بحران شدید آب نیز هست.
پالایشگاهها و پتروشیمیها در مناطق جنوبی کشور، از جمله عسلویه، ماهشهر، بوشهر و خارک، همگی برای فعالیت روزانه خود به حجم عظیمی از آب نیاز دارند آبی که در بسیاری از موارد، دیگر در دسترس مردم محلی نیست.
برآوردها نشان میدهد هر واحد پتروشیمی بزرگ برای خنکسازی تجهیزات خود، روزانه بین ۲۰ تا ۵۰ هزار مترمکعب آب مصرف میکند. این رقم معادل مصرف روزانهی یک شهر کوچک است.
اما این آب از کجا میآید؟ پاسخ ساده نیست: بخشی از دریا، بخشی از منابع زیرزمینی، و گاهی هم از سهم مردم.
در سالهای اخیر، بسیاری از پروژههای پتروشیمی و پالایشگاهی به سمت استفاده از آب دریا رفتهاند. آب را از خلیج فارس یا دریای عمان میگیرند، آن را شیرین میکنند و پس از مصرف، دوباره به دریا برمیگردانند البته اینبار بسیار شورتر و آلودهتر.
کارشناسان محیطزیست هشدار میدهند که تخلیهی شورابههای صنعتی در سواحل جنوبی، اکوسیستم دریایی را بهشدت تهدید کرده است. ماهیگیران در برخی نقاط بوشهر میگویند صیدشان در ده سال گذشته به نصف رسیده است.
در روستاهای اطراف عسلویه و جم، هنوز خاطرهی آب چشمهها در ذهن قدیمیها زنده است. اما حالا بیشتر خانهها با تانکر یا بطری آب شرب تأمین میشوند.
در مقابل، در چند کیلومتری همان روستاها، تأسیساتی قرار دارد که میلیاردها تومان در هر فاز هزینه شده است.
ما در سایهی دودکشها زندگی میکنیم، اما سهممان از این همه صنعت، فقط بوی دود و بیآبی است.
این تضاد، به مسئلهای اجتماعی و حتی امنیتی تبدیل شده است. چند سال اخیر، در برخی مناطق جنوبی اعتراضاتی مردمی نسبت به کمبود آب در کنار توسعهی صنعتی شکل گرفته؛ اعتراضاتی که ریشه در احساس نابرابری و بیتوجهی به عدالت محیطزیستی دارد.
دولت در دهههای گذشته، سیاست توسعهی مناطق جنوبی را بر پایهی انرژی گذاشت نفت، گاز، پتروشیمی و فولاد. اما در این میان، ظرفیت منابع طبیعی، بهویژه آب، در معادلات توسعه نادیده گرفته شد.
در عسلویه، منطقهای که برای تأسیسات عظیم انرژی انتخاب شد، میانگین بارش سالانه کمتر از ۲۰۰ میلیمتر است. منابع آب زیرزمینی شور شدهاند و شیرینسازی آب دریا هزینهای چندبرابر سایر مناطق دارد.
با این حال، طرحهای توسعه جدید پتروشیمی همچنان ادامه دارد.
یک کارشناس انرژی در گفتوگو با خبرنگار ما میگوید: مسئله این نیست که صنعت نباید توسعه یابد؛ مسئله این است که توسعه باید با ظرفیت محیطی هماهنگ باشد. در بسیاری از این مناطق، آب یک عامل محدودکننده است که نادیده گرفته شده.
صنعت نفت و پتروشیمی در سالهای اخیر اقداماتی برای کاهش مصرف آب آغاز کرده است؛ از جمله استفاده از سیستمهای خنککنندهی هوایی، بازچرخانی پساب صنعتی و سرمایهگذاری در پروژههای شیرینسازی مشترک.
اما منتقدان میگویند این اقدامات هنوز محدود و بیشتر در حد «پایلوت» است.
حتی اگر همه واحدها از آب دریا استفاده کنند، باز هم مسئله حل نمیشود، چون شورابهها و پسماندهای صنعتی به دریا بازمیگردند و توازن اکولوژیک را بر هم میزنند.
دغدغهی بزرگتر اما در سطح ملی است ایران برای عبور از رکود اقتصادی به توسعهی صنایع پتروشیمی وابسته است، ولی همین صنایع میتوانند به بحرانهای زیستمحیطی دامن بزنند.
توسعه بدون آب، مثل پالایشگاه بدون سوخت است؛ دوام نمیآورد. اگر امروز در عسلویه و ماهشهر این هشدار جدی گرفته نشود، فردا ممکن است نهتنها کشاورزی، بلکه حتی حیات صنعتی هم دچار فروپاشی شود.
کارشناسان پیشبینی میکنند اگر روند فعلی ادامه یابد، در کمتر از یک دهه، تأمین آب برای صنایع انرژی در جنوب کشور به چالشی جدی تبدیل میشود.
بحران آب دیگر فقط مسئلهی کشاورزی یا محیطزیست نیست؛ بهتدریج به مسئلهای صنعتی و امنیتی بدل میشود.
پالایشگاهها و پتروشیمیها قلب تپندهی اقتصاد ایراناند؛ اما این قلب، برای تپیدن به آبی نیاز دارد که دیگر در رگهای جنوب کشور جریان ندارد.
بحران آب در مناطق صنعتی، نه فقط تهدیدی برای مردم محلی، بلکه هشداری برای کل کشور است هشداری که میگوید توسعهی بیبرنامه، میتواند آیندهی انرژی ایران را به سراب تبدیل کند.