مازندران در سایهی خشکسالی: چالش کمآبی و راهکارهای برونرفت از بحران
دکتر محمد رحمانی عضو هیات علمی گروه علوم محیط زیست دانشگاه مازندران عضو هیات مدیره منطقه آزاد مازندران

مازندران، سرزمینی که همواره در ذهن ایرانیان با تصویر جنگلهای انبوه، شالیزارهای زمردین و رودهای خروشان گره خورده است، امروز با چالشی جدی و متناقض دستوپنجه نرم میکند .این استان شمالی که زمانی نماد بارش و وفور آب بود، اکنون درگیر علائم نگرانکنندهای از تنش آبی است که آیندهی محیط زیست، کشاورزی، اقتصاد و حتی زندگی اجتماعی آن را تهدید میکند.
*ریشههای بحران: فراتر از کاهش بارش*
اگرچه کاهش بارشها در سالهای اخیر و تغییرات اقلیمی یک عامل تشدیدکننده است، بحران آب در مازندران ریشه در عوامل عمیقتر و ساختاریتری دارد:
1. مدیریت ناکارآمد منابع آب:سیستمهای سنتی و فرسوده توزیع آب (بهویژه در بخش کشاورزی)، نبود زیرساختهای مدرن ذخیرهسازی (مانند سدهای تنظیمی کوچک و متوسط) و آببندانهای بهینهسازی نشده.
2. الگوی کشت پرمصرف و ناپایدار:سلطهی کشت برنج بهعنوان محصول اصلی و بسیار پرمصرف آب، کشت محصولات نامتناسب با اقلیم (مانند ذرت علوفهای در فصل گرم)، نبود برنامهریزی مناسب برای توسعه کشتهای کمآببر و باارزش افزوده بالا.
3. حفر چاههای غیرمجاز و برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی:افت شدید سطح آبهای زیرزمینی در دشتهای مهم استان (مانند دشت ناز، ساری، قائمشهر) و خطر شور شدن آب و نشست زمین.
4. آلودگی منابع آب:ورود پسابهای کشاورزی (حاوی کود و سموم)، فاضلابهای شهری و صنعتی تصفیهنشده به رودخانهها و منابع آب زیرزمینی، کیفیت آب باقیمانده را نیز تهدید میکند.
5. مصرف بیرویه در بخش شرب و شهری:شبکههای فرسوده توزیع آب شهری با هدررفت بالا، فرهنگ مصرف نادرست آب در منازل و اماکن عمومی.
6. توسعه نامتوازن و تغییر کاربری اراضی:تخریب جنگلها و مراتع (که نقش اساسی در جذب و نفوذ باران دارند)، ساختوسازهای بیضابطه در حریم رودخانهها و اراضی کشاورزی، کاهش ظرفیت طبیعی تغذیه سفرههای آب زیرزمینی.
7. طرحهای انتقال آب بیناستانی:اجرا یا پیشنهاد طرحهایی برای انتقال آب از سرشاخههای رودهای مازندران به استانهای دیگر، فشار مضاعفی بر منابع آبی شکنندهی استان وارد میکند.
*پیامدهای هشداردهنده:
* تهدید امنیت غذایی:کاهش تولید برنج و سایر محصولات استراتژیک.
* خسارت به باغات:تنش آبی به مرکبات و دیگر درختان میوه.
* تخریب اکوسیستمهای منحصربهفرد:خشکیدن تالابها (مثل لپو، میانکاله)، کاهش دبی رودخانهها، آسیب به جنگلهای هیرکانی.
* کاهش کیفیت آب شرب:شور شدن چاهها و افزایش غلظت آلایندهها.
* نشست زمین:بهویژه در دشتهای ساحلی، آسیب به زیرساختها.
* تعارضات اجتماعی:افزایش تنشها بین کشاورزان، بین بخشهای مختلف مصرف (کشاورزی، شرب، صنعت) و حتی بین استانها بر سر منابع آب.
*راهکارهای برونرفت از بحران: (نیازمند عزمی جمعی)
رهایی از این بحران نیازمند تحولی اساسی در نگرش و عمل همهی ذینفعان (دولت، مسئولان استانی، کشاورزان، صنایع و عموم مردم) است. راهکارها باید ترکیبی و همهجانبه باشد:
1. تحول در مدیریت آب کشاورزی (مهمترین مصرفکننده):
* توسعه سریع سیستمهای آبیاری نوین (قطرهای، بارانی):حمایت مالی و فنی گسترده از کشاورزان برای تبدیل آبیاری غرقابی به روشهای کممصرف.
* اصلاح الگوی کشت:تشویق و حمایت از کشت محصولات کمآببر و باارزش اقتصادی بالا (گیاهان دارویی، زعفران، کلزا، دانههای روغنی، برخی صیفیجات گلخانهای) بهجای کشتهای پرمصرف مانند برنج دوم و ذرت علوفهای در فصل خشک.
* توسعه کشت گلخانهای:با کنترل دقیق آب و محیط، بازدهی بالاتر و مصرف آب به مراتب کمتر.
* استفاده از ارقام کمآببر و متحمل به خشکی:تحقیقات و ترویج بذرهای مناسب.
* اجرای دقیق سهمیهبندی آب کشاورزی:بر اساس نیاز واقعی محصول و شرایط اقلیمی.
* احیای سنت قنات و آببندانهای هوشمند:بهسازی و بهروزرسانی این سازههای سنتی ذخیرهسازی.
2. بهبود مدیریت منابع آب و بهرهوری:
* ساخت سدهای تنظیمی کوچک و متوسط:برای ذخیرهسازی آب بارانهای فصلی و سیلابها و استفاده در زمان خشکسالی.
* پایش و کنترل شدید برداشت از منابع زیرزمینی:مسدود کردن چاههای غیرمجاز، نصب کنتورهای هوشمند بر روی چاههای مجاز، تعیین و اجرای سقف برداشت مجاز.
* آبخوانداری و تغذیه مصنوعی سفرهها:هدایت سیلابها به مناطق دارای پتانسیل تغذیه.
* بازچرخانی و استفاده مجدد از پساب:تصفیه پیشرفته فاضلابهای شهری و صنعتی و استفاده از آب تصفیهشده برای آبیاری فضای سبز و کشاورزی غیرخوراکی.
3. حفاظت و احیای منابع طبیعی:
* حفاظت جدی و گسترش جنگلهای هیرکانی:بهعنوان ریههای آبی استان و عوامل جذب و تنظیم بارش.
* احیای تالابها و حریم رودخانهها:جلوگیری از تصرف و تخریب، لایروبی و احیای مسیرهای طبیعی.
* مدیریت پسماند و فاضلاب:جلوگیری از ورود آلایندهها به منابع آب.
4. بهبود بهرهوری در بخش شهری و شرب:
* نوسازی شبکههای توزیع فرسوده آب شهری:کاهش چشمگیر هدررفت آب (که گاه تا ۳۰٪ میرسد).
* ترویج فرهنگ صرفهجویی در مصرف آب:آموزش عمومی، استفاده از لوازم کاهنده مصرف (سردوش، شیرهای اهرمی)، قیمتگذاری پلکانی آب.
* استفاده از سامانههای آب خاکستری:در ساختمانها برای مصارف غیرشرب.
5. تدوین و اجرای برنامه جامع مدیریت منابع آب استانی:
* مبتنی بر دادههای دقیق هیدرولوژیکی و نیازهای واقعی بخشهای مختلف.
* با مشارکت فعال همه ذینفعان (کشاورزان، صنایع، جوامع محلی).
* با اولویت تامین آب شرب سالم و پایداری اکوسیستمها.
* بازنگری انتقادی طرحهای انتقال آب بیناستانی:ارزیابی دقیق پیامدهای زیستمحیطی و اجتماعی-اقتصادی آن بر مازندران و اولویتگذاری تامین آب در استانهای مقصد از طریق مدیریت مصرف و بهرهوری.
6. تقویت حکمرانی محلی و مشارکت مردمی:
* توانمندسازی تشکلهای آببران و جوامع محلی در مدیریت منابع آب محلی.
* ایجاد شبکههای مروج کشاورزی پایدار و کمآببر.
*جمعبندی:
بحران کمآبی در مازندران دیگر یک هشدار نیست، بلکه واقعیتی تلخ و فزاینده است. ادامه روند کنونی مصرف بیرویه، مدیریت ناکارآمد و تخریب محیط زیست، سرسبزی افسانهای این استان را به مخاطره خواهد انداخت. نجات مازندران از این بحران نیازمند تغییر پارادایم است: از نگرش "منبع پایانناپذیر" به "منبعی ارزشمند، محدود و آسیبپذیر". این تغییر تنها با عزمی ملی و استانی، سرمایهگذاری هوشمند در فناوریهای نوین آبیاری و مدیریت آب، اصلاح بنیادین الگوی کشت، حفاظت جدی از منابع طبیعی و مشارکت فعال همه مردم محقق خواهد شد. آینده مازندران به تصمیمات و اقدامات امروز ما گره خورده است. زمان عمل اکنون است، پیش از آنکه قطرات آخرین فرصتها نیز به زمین بنشیند و خشکی، میراث سبز شمال ایران را برای همیشه تغییر دهد.