واکاوی جهان اقتصاد از سیاستهای پولی و چالشهای پیشرو
بانک مرکزی در آزمون کنترل تورم!
راضیه احمدوند
تورم یکی از پیچیدهترین و مهمترین چالشهای اقتصاد ایران طی دهههای اخیر بوده و همچنان فشار زیادی بر معیشت خانوارها وارد میکند. در این میان، نقش بانک مرکزی بهعنوان متولی سیاستهای پولی بسیار کلیدی است؛ نهادی که وظیفه اصلی آن، مهار رشد پایه پولی، تنظیم نقدینگی و ثبات قیمتها است. اما واقعیت عملکرد بانک مرکزی در مهار تورم چگونه بوده و آیا ابزارهای سیاست پولی توانستهاند به اهداف خود برسند؟
محمد آرمان، تحلیلگر مسائل پولی و بانکی، در گفتگو با جهان اقتصاد، گفت: مهار تورم در ایران مسالهای پیچیده است که تنها با ابزارهای پولی قابل حل نیست، اما نقش بانک مرکزی بهخصوص در مدیریت نقدینگی و پایه پولی حیاتی است.
پایه پولی؛ کانون بحران تورم
وی افزود: پایه پولی که شامل مجموع اسکناس و مسکوک در دست مردم و ذخایر بانکی نزد بانک مرکزی است، از سالهای گذشته روند افزایشی نگرانکنندهای داشته است. یکی از دلایل اصلی این رشد، تامین کسری بودجه دولت از طریق برداشت مستقیم یا غیرمستقیم از منابع بانک مرکزی است.
آرمان در این باره میگوید: دولت بهجای اصلاحات ساختاری بودجه، بخش عمدهای از هزینههای خود را با اتکا به بانک مرکزی و افزایش پایه پولی تامین کرده است. این روند به معنای تزریق پول بدون پشتوانه به اقتصاد است که به سرعت نقدینگی را افزایش داده و تورم را دامن زده است.
بانک مرکزی در واکنش به این روند، سعی کرده است با استفاده از ابزارهای مختلف، سرعت رشد پایه پولی و نقدینگی را کاهش دهد. اما با توجه به فشارهای بودجهای و نبود هماهنگی کامل بین سیاستهای مالی و پولی، موفقیتها در این زمینه محدود بوده است.
نرخ سود بانکی؛ سدی که بهآسانی شکسته شد
این تحلیلگر مسائل پولی و بانکی ادامه داد: نرخ سود بانکی از مهمترین اهرمهای سیاست پولی برای کنترل تورم است. در تئوری، افزایش نرخ سود موجب جذب سپردهها و کاهش تقاضای پول میشود. اما در ایران، واقعیتهای بازار متفاوت است. آرمان گفت: بانک مرکزی نرخ سود را افزایش داد، اما چون نرخ تورم واقعی بیشتر از نرخ سود اسمی بود، نرخ سود حقیقی منفی باقی ماند. به همین دلیل، بخش زیادی از مردم ترجیح دادند سرمایههای خود را به بازارهای غیررسمی مانند طلا، ارز و مسکن منتقل کنند.
این موضوع باعث شد که اثرگذاری نرخ سود در کاهش نقدینگی محدود شود. علاوه بر این، نرخ سود بالا به نفع بخشهایی بود که دسترسی به تسهیلات بانکی دارند اما تولیدکنندگان و کسبوکارهای کوچک که نیازمند سرمایه هستند، توان جذب این منابع را ندارند یا هزینه بالای بهره مانع فعالیتشان میشود.
عملیات بازار باز؛ ابزاری ناپخته در اقتصاد ایران
ابزار دیگری که بانک مرکزی برای مدیریت نقدینگی به کار میگیرد، عملیات بازار باز است. این سیاست شامل خرید و فروش اوراق مالی دولتی و بانکی در بازار بین بانکی به منظور تنظیم میزان نقدینگی است. محمد آرمان در این خصوص میگوید: عملیات بازار باز در اقتصادهای توسعهیافته ابزار بسیار مؤثری است، اما در ایران به دلیل عمق کم بازار اوراق، نوسانات شدید نرخ ارز و نبود سازوکارهای شفاف، این ابزار هنوز به بلوغ نرسیده و نتوانسته به شکل کامل عمل کند.
او ادامه داد: بانک مرکزی تلاش کرده با انتشار اوراق بدهی، منابع پولی را جذب کند، اما بخشی از این اوراق توسط بانکها و نهادهای دولتی خریداری شده و بخش قابل توجهی در بازار آزاد معامله نمیشود. این مساله باعث شده عملیات بازار باز نتواند تاثیر لازم را در کنترل نقدینگی و کاهش پایه پولی داشته باشد.
کنترل ترازنامه بانکها؛ چالش ساختاری عمیق
یکی دیگر از حوزههای مهم سیاست پولی، کنترل ترازنامه بانکها و نظارت بر اعتباردهی آنهاست. بانک مرکزی با تعیین سقف رشد اعتبارات، الزام بانکها به افزایش سرمایه و نظارت بر کیفیت داراییها تلاش کرده تا از گسترش اعتبار بدون پشتوانه جلوگیری کند. اما به گفته آرمان: ساختار نظام بانکی ایران با مشکلات جدی مواجه است؛ حجم بالای بدهیهای معوق، ضعف در مدیریت ریسک و ارتباط نزدیک با دولت باعث شده کنترل ترازنامه بانکها سخت و پیچیده شود.
این استاد دانشگاه تاکید میکند: بدون اصلاح ساختاری نظام بانکی، هرگونه تلاش برای کنترل نقدینگی و مهار تورم ناکافی خواهد بود: «بانکها همچنان با معضل منابع ناکافی، بدهیهای سنگین و ضعف نظارت مواجهاند و این موجب میشود که سیاستهای پولی بانک مرکزی تا حد زیادی اثرگذاری خود را از دست بدهند.
نتیجهگیری؛ نیازمند راهکارهای فراتر از سیاست پولی
در مجموع، سیاستهای پولی بانک مرکزی ایران در کنترل تورم موفقیتهای نسبی داشتهاند اما ناکافی بوده و نمیتوانند به تنهایی بحران تورم را حل کنند. محمد آرمان در پایان تاکید میکند: بدون هماهنگی کامل سیاستهای مالی و پولی، اصلاح ساختار بودجه و نظام بانکی و همچنین ایجاد اعتماد در بازارهای مالی، کنترل پایدار تورم ممکن نیست.
او پیشنهاد میدهد: دولت باید در وهله اول کسری بودجه را کاهش دهد و از برداشت بیرویه از منابع بانک مرکزی خودداری کند. همچنین اصلاحات جدی در نظام بانکی به منظور افزایش شفافیت، تقویت نظارت و بهبود کیفیت داراییها ضروری است. تنها در چنین شرایطی است که سیاستهای پولی میتوانند به اهداف واقعی خود برسند و تورم در ایران کنترل شود.