جهان اقصاد از طلای سیاه، فرمانروای تاریکی گزارش می دهد
نبض نفت در جهان پس از جنگ ایران و اسرائیل
گلناز پرتوی مهر
در روزگاری که زمین از دود جنگ بهنفسنفس افتاده و رگهای اقتصاد جهانی از تنشهای ژئوپلیتیک منبسط و منقبض میشوند، بار دیگر این طلای چسبناک و سیاه است که حرف آخر را میزند. بله، طلای سیاه نفت همچنان مهمترین بازیگر صحنه اقتصاد جهانی است، حتی پس از آنکه جنگ ایران و اسرائیل شعلههای جدیدی را در خاورمیانه برافروخت.
فوران تنشها، جهش قیمتها
با آغاز درگیریهای مستقیم میان ایران و اسرائیل در اواخر بهار ۲۰۲۵، قیمت نفت خام برنت به سرعت جهش یافت و در عرض تنها ۷۲ ساعت، از حدود ۸۷ دلار به ۱۲۵ دلار در هر بشکه رسید. این جهش ۴۳ درصدی تنها یادآور روزهای تلخ بحرانهای نفتی دهه ۱۹۷۰ نیست، بلکه نشان میدهد که علیرغم تلاشهای جهانی برای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی، جهان هنوز نتوانسته خود را از بند این ماده مرموز آزاد کند.
ایران، یکی از اعضای کلیدی اوپک و دارندهی دومین ذخایر نفتی اثباتشده در جهان، به واسطه موقعیت جغرافیاییاش در تنگه هرمز، گلوگاه حیاتی حملونقل نفت، نقشی حیاتی در تامین انرژی جهانی دارد. با حملات موشکی به پایانههای نفتی و ناوگانهای تجاری در خلیج فارس، بیم بسته شدن تنگه و کاهش عرضه جهانی به شدت بالا گرفت.
بازیگران بزرگ، سکوت یا سیگنال؟
در حالیکه ایالات متحده و اتحادیه اروپا خواهان خویشتنداری طرفین شدهاند، چین و هند، بهعنوان واردکنندگان اصلی نفت از ایران و منطقه خاورمیانه موضعی محتاطانه اتخاذ کردهاند. اما نکته جالب در این میان، سکوت سنگین عربستان سعودی است. این کشور با افزایش جزئی تولید، سیگنالهایی از آمادگی برای کنترل بازار ارسال کرد، ولی هنوز خبری از افزایش چشمگیر تولید نیست. به نظر میرسد ریاض در حال سبک و سنگین کردن فرصت طلایی افزایش درآمدهای نفتی در میان شعلههای جنگ همسایگان است.
طلای سیاه در سایه انرژیهای نو؟
با وجود رشد چشمگیر انرژیهای تجدیدپذیر، هنوز بیش از ۳۰ درصد انرژی مصرفی جهان مستقیماً از نفت تأمین میشود. سرمایهگذاریهای عظیم در فناوریهای سبز هنوز نتوانستهاند سهم نفت را در بازار انرژی جهان به طور معناداری کاهش دهند. در حقیقت، شوکهای ژئوپلیتیکی مانند این جنگ، بار دیگر ارزش استراتژیک نفت را به رخ میکشند.
کارشناسان انرژی هشدار دادهاند که در صورت تداوم جنگ و انسداد تنگه هرمز، قیمت نفت میتواند حتی از مرز ۱۵۰ دلار نیز عبور کند. این در حالی است که بسیاری از دولتها برای مقابله با تورم ناشی از بحرانهای انرژی، به تزریق یارانهها و آزادسازی ذخایر استراتژیک نفتی خود روی آوردهاند.
بازارهای جهانی در تبوتاب
بازارهای بورس از توکیو تا نیویورک دچار نوسانات شدیدی شدهاند. شاخص داوجونز پس از اعلام رسمی آغاز درگیریها، ۵.۲ درصد سقوط کرد. صنایع وابسته به نفت مانند هواپیمایی، حملونقل و پتروشیمی با چالش مواجه شدهاند، در حالیکه شرکتهای انرژی مانند اکسونموبیل، آرامکو و توتال سودهای نجومی گزارش میدهند.
در این میان، بیتکوین نیز که اغلب بهعنوان پناهگاه دارایی در زمان بحران شناخته میشود، جهشی بیسابقه را تجربه کرده و از ۵۴ هزار دلار به ۷۱ هزار دلار در عرض دو هفته رسیده است ، نشانهای از نگرانی سرمایهگذاران از آینده دلار و بازارهای سنتی.
آیا آینده متعلق به نفت باقی میماند؟
شاید این بحران جدید بهنوعی رنسانس نفت را در میانه برنامههای اقلیمی رقم بزند. دولتها که در سالهای گذشته بر حذف یارانههای سوختهای فسیلی تأکید داشتند، حالا به دنبال خرید بیشتر نفت و تضمین امنیت انرژی خود هستند. در چنین شرایطی، سیاستهای اقلیمی در حاشیه قرار گرفته و نفت دوباره به ابزار اصلی چانهزنی در سیاست جهانی تبدیل شده است.
اما از سوی دیگر، این بحران بار دیگر آسیبپذیری اقتصاد جهانی نسبت به نفت را نمایان کرده و میتواند در بلندمدت انگیزهای برای تسریع در گذار به انرژیهای پایدار فراهم کند البته اگر دولتها در میانه این گرداب، چشمانداز درازمدت را از یاد نبرند.
در پاسخ به این سؤال که آیا نفت همچنان قدرت دارد، باید گفت: بله نهتنها بهعنوان منبع انرژی، بلکه بهعنوان اهرمی ژئوپلیتیکی. طلای سیاه، حتی در آستانه انقلابهای تکنولوژیک و زیستمحیطی، هنوز نفس سیاستمداران و بازارها را در مشت خود دارد.
و شاید درست همانگونه که در قرن بیستم طلای سیاه مسیر جنگها و پیمانها را تعیین میکرد، در قرن بیستویکم نیز هنوز این ماده تیرهرنگ است که تار و پود نظم جهانی را میتند با همان قدرت، همان فریبندگی، و همان تهدید.