اقتصاد مقاومتی و اقتضائات جهانی: جهانی شدن اقتصاد، فرهنگ و ارتباطات
در جهان متحول کنونی به نظر میرسد برخی رفتارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به گونهای پیش میرود که نه تنها کلیت جهانی شدن را بلکه جوامع دارای واهمه از آن را در معرض تهدید قرار میدهد. پیامدهای تجاری، امنیتی و نظامی و انشعابات ناشی از تضاد منافع از این دست موارد هستند که روی کار آمدن دونالد ترامپ در ایالات متحده و آغاز فرایند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) از آن جمله است. جهانی شدن با تجارت آغاز و با فناوری توسعه یافته است. اینکه مدار ارتباطات بینالمللی با پیوند و همگرایی جوامع فضای مشترک معنایی و اقلیمی را شکل داده است و پیچیدگی و در هم تنیدگی تمامی مسائل و مناسبات جهانی را رقم زده است در این سالها با اما و اگرهای متعددی روبه رو است. زیستن در فضای جهانی الزامات خاص خود را دارد که مبتنی بر الگوی عمل، رفتارها و اصول در تراز جهانی است. وابستگی، پیوستگی و برهمکنش امور از ویژگیهای شاخص جهانی شدن است که در آن برنامهریزی ضروری و مبرم است چرا که جهانی شدن کلان روندی است که در سپهر پیشِروی جوامع قرار دارد، توقف پذیر نیست و انفعال در برابر آن قطعا آثار ناخوشایندی بر جای خواهد گذاشت. جهانی شدن زمینه انتقال سرمایه را در جغرافیایی بی مرز پدید آورده تا جهانی مسطح برای بهرهگیری از موقعیتها و امتیازها شکل بگیرد. در عین حال که بهره گیری از سرمایهها و منافع حاصل از جهانیشدن گسترده شده است اما همانطور که اشاره شد نمیتوان بدون برنامه و تدبیر در این فضا بیمهابا اقدام و عمل کرد. مدیریت و کنترل شرایط در فضای جهانی پر اهمیت است همانطور که فرصتها توزیع میشود، مخاطرات و چالشها نیز دامنگیر همگان خواهد شد. برای رویارویی با شرایط و اقتضائات جهانی از درنگ و محاسبهگری گریزی نیست، برخی اقدامها میتواند تبعات مهلکی به دنبال داشته باشد. همچون تصمیمهایی که امثال بریتانیا و ایالات متحده در نظر دارند. آثار و نتایج جهانی شدن، چه مثبت و چه منفی به نسبت یا فراخور تقسیم میشود. در اینجا درایت و هوشمندی در مدیریت جوامع در عصر جهانی شدن اهمیت برجسته مییابد و نه انزوا، کناره گیری و جدایی. خاستگاه جهانی شدن که پیشینه آن به سده ۱۶ میلادی به واسطه گسترش تجارت و سپس رشد و تداوم آن در عصر صنعت میرسد، امروزه ابعاد وسیع و پردامنهای یافته است. آثار برآمده از جهانی شدن در عصر جدید از دهه ۱۹۹۰ بر مدار ارتباطات و اطلاعات پدیدار شده است. حتی اقتصاد و تجارت به عنوان منشا اولیه جهانی شدن نیز متاثر از این مهم شدند. توسعه زیرساختها و گسترش کاربردها و دسترسپذیری به شبکهها، منابع و محتوا بر بستر ارتباطات و مخابرات منجر به رونق گرفتن اقتصاد بینالملل به واسطه شبکهای و فراملی شدن اقتصاد و جریان تولید و مبادله فراگیر و در نتیجه همگرایی فعالیتهای اقتصادی و تغییر در نظام بازار شد که خود گویای تحولی شگرف در تجارت جهانی است. شکلگیری و گسترش صنایع بزرگ، بنگاههای کوچک و متوسط، شرکتهای نوپا و خوشههای کسب و کار در تعامل با ذینفعان دایره وسیعی از سازمانها، سندیکاها و گروهها را در خدمت تولید، معرفی و توزیع در میآورند و زنجیره تامین، تولید و مصرف را فرامرزی (اعم از محلی یا ملی) میکنند و میتوانند مناطق اقتصادی را در ابعاد مختلف بوجود آورند به گونهای که تبدیل به مرکز ثقل حوزههای تخصصی دانش بنیان و فناورانه محور شوند. مشاغل و کسب و کارها به دلیل گستره دربرگیری با اقشار متعدد و صنوف متنوعی در ارتباط هستند و بنابر همین ویژگی در یک سازه اقتصادی و اجتماعی قرار میگیرند که در آن نهادهای سیاستگذاری، علمی، اجرایی، مدنی و مردمی نقش حمایتی در کسب و کار را ایفا میکنند. در چنین موقعیتی همکاری در عین رقابت توامان تقویت کننده نظام بازار و اقتصاد بخشی و فرابخشی میشود و جایگاه صنعت و کسب و کار را در مقیاس ملی و بینالمللی ارتقا میبخشد. امروزه اقتصاد در رابطه با علم و فناوری است از همین رو است که اقتصاد دانش بنیان در جوامع مورد توجه و تاکید است و صاحبان اقتصاد بنابر میزان داراییهای فکری خود میتوانند با ایده پردازی و نوآوری راهکارها و روشهای نو را ایجاد کرده و محصولات متنوع، جدید، به صرفه و سازگار با محیط زیست تولید کنند. به همین نسبت اقتصاد در ارتباط با فرهنگ و سبک زندگی است. انسانها از طریق مصرف و کاربرد تولیدات و بهره برداری از کالاها و خدمات سبک زندگی خود را که هولوگرام فرهنگی است خلق کرده و بازنمایی میکنند. این همه ذیل یک پارادایم قرار میگیرد تا بتوان برای آن برنامه و راهبرد عملیاتی اتخاذ کرد و این چیزی نیست جز اقتصادی سازگار با موقعیت ملی و تمدنی که با عنوان اقتصاد مقاومتی معرفی شده است. تاثیرپذیری و تاثیرگذاریهای علمی بیناتمدنی ماحصل جهانی شدن است. همانطور که اشاره شد جهانی شدن دورههای تاریخی مستمری را طی کرده است تا به امروز رسیده است. به همین تبع نگرشها نسبت به نتایج و دستاوردهای جهانی شدن در هر یک از کشورهای مرکز و پیرامون متفاوت است. قبل از تغییرات و رویکردهای اخیر در دنیا همچون برگزیت، برخی منتقدان کشورهای پیرامون و در حال توسعه را بازنده جهانی شدن در مقایسه با امتیازات وسیع کشورهای مرکز میدانستند اما با مسائل جدیدی که در سیاستها و رویکردهای برخی کشورهای مرکز به نظر میرسد، تفکر متروپولیتن برای انحصارگرایی دستاوردهای جهانی شدن محصور در دسته بندیهای مرکز - پیرامون نمیشود. برخی قدرتهای اقتصادی و سیاسی تمایل چندانی ندارند در موازنهای جهانی سهم مشترکی داشته باشند. امتناع ایالاتمتحده برای مشارکت در سرمایهگذاری و تجارت با اتحادیه اروپا و کشورهای شرقی (لغو توافق نامههای ترانس آتلانتیک و ترانس پاسیفیک) با فرمان اجرایی رئیس جمهور جدید نمونه مشهود آن است. چنین رویههای مغرورانه وضعیت آسیب زنندهای است که در فضای تعاملی جهان حاضر لطمات بسیاری وارد میکند و عمده تاثیر آن هم متوجه خود این کشورها خواهد شد و از سوی دیگر میتواند جوامع، سازمانهای همکاری و بلوکهای منطقهای را تقویت کند که به نوبه خود موید نظم خود انگیختهای است که هر نظام اقتصادی به فراخور موقعیت و شرایط خود میتواند از آن تبعیت کند. بیتردید مشارکت و همکاری در سرمایه گذاری و تجارت بر سرعت پیشرفت و توسعه جوامع اثرگذار است. تعریف و اجرای نظام نامههایی که بتواند موجب ترویج رشد اقتصادی، حمایت از ایجاد و حفظ مشاغل، افزایش نوآوری، بهرهوری و رقابت و بالا بردن استانداردهای زندگی شود خواسته بسیاری از جوامع است. یک اقتصاد پویا در قالب هر نظام و اصول مبنایی با پیکربندی، تعریف و ترسیم مولفهها، راهبردها و راهکارهای مناسب میکوشد در نهایت به چنین نتایجی دست یابد. اینکه چگونه میتوان به دستاوردهای تعریف شده نائل آمد بستگی به شناخت و کاربست رهیافتها دارد که برای هر جامعه با جامعه دیگر الزاما مشابه نیست و اقتصاد مقاومتی نیز به عنوان یک سند به بازیگران اقتصاد و سیاست در نظر و عمل این امکان را میدهد تا در شرایط، محدودیتها، الزامات، فرصتها و اقتضائات داخلی و خارجی مناسبترین راهبردها و راهکارها را برای نیل به نتایج مطلوب پیش بگیرند. ارزشهای جهان مدارانه موضوع دیگری است که در مقیاس جهانی اجتنابناپذیر است و این بیشتر از آنکه وابسته به تفکرات غالب و مغلوب باشد برآمده از جوامع انسانی و ارزشهای جهان شمول آن است. «فرهنگ همهچیز» به واسطه گسترش یافتگی جهانی نمود عینیتری مییابد. گروهی در بسط آن و بخشی در مواجهه با آن دغدغه مندند. آنچه پروژه خواندن جهانی شدن در قالب جهانیسازی برای غربی یا آمریکایی شدن مطرح میشود در این بخش میگنجد. نباید آثار و نتایج جهانی شدن را در توانمندسازی و توسعه انسانی و ارتقای کیفیت و رفاه اجتماعی نادیده انگاشت با این حال گسترش فناوری سطوحی از تجدد را متوجه جوامع میکند. اینک زمانهای است که محصولات فناورانه در سبد اقتصادی خانوار قرار گرفته است و جریان اطلاعات و فرهنگ جهانی به واسطه آن منتشر شده و در دسترس است. هر چند به واسطه قاعده عرضه و تقاضا است که سرمایه داری توسعه مییابد و رسانهای شدن جوامع و مصرف فناورانه از این موضوع مجزا نیست. فضای تجارت محدود و محصور نیست و ساحتهای تولید و مصرف در معیشت عمومی در ارتباط با صنایع و کسب و کارهای گوناگون و متنوعی قرار دارد. باید با برنامهریزی برای سرمایهگذاری و تولید، مدیریت مصرف، واردات و صادرات مبتنی بر مبانی نظری و عملی مشخص (موازنه منطقی اقتصاد مقاومتی با الزامات و اقتضائات جهانی) برای پویاسازی و تحرک بخشی به اقتصاد ملی اهتمام ورزید. بیان شد که جهانی شدن یکی از کلان روندهای آینده است و در دل این کلان روند، روندهای متعددی قرار میگیرد که از آن جمله میتوان به مصرفگرایی، افزایش بدهی و مخاطرات زیستمحیطی اشاره کرد. منتقدان جهانی شدن ضمن اینکه منکر موفقیتهای متعدد آن نمیشوند اما از کاستیها و کمبودها در برخی جوامع مانند کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین گله میکنند مبنی بر اینکه سکانداران به اصطلاح جهانیسازی چرا یک نسخه مشخص برای علاج گرفتاریهای این جوامع صادر و آن را اجرا نمیکنند در حالیکه در جهانی که داعیه برابری دارد همه در ایجاد دگرگونی سهیم هستند و این در حالی است که برخی جوامع خود در تغییر سرنوشت و بهبود زندگی خود نقشآفرینی و مسئولیتپذیری چندانی عهدهدار نمیشوند. رویههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول طی سالیان گذشته کمک به کشورها برای نقشآفرینی سازنده در عرصه بینالمللی بوده است و هم اینک برخی کشورها به ویژه بلوک شرق برای همافزایی اقتصادی و سیاسی خود با تاسیس اتحادیهها، سازمانهای همکاری و بانکهای سرمایهگذاری و توسعه زیرساخت در این امر میکوشند که در کنار جهانی شدن، منطقهگرایی را تقویت میکند. در رهیافت اقتصاد مقاومتی با رویکرد برونگرایی و درونزا بودن این چالشها قابل مرتفع شدن است و میتوان تعادل مناسبی در ابعاد ملی، منطقهای و بینالمللی برقرار کرد. مهم است که بدانیم جهانیشدن جریانی طبیعی است و تمامی جوامع، فرهنگها و تمدنها بر هم تاثیر گذاشته و از هم تاثیر میپذیرند و دلیل آن روح سیالی است که ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و تمدنی دارند. غرب یک کلیت همگون نیست، همانطور که شرق اینطور نیست و منتفع شدن از مواهب و امتیازهای جهانیشدن نیازمند برخورداری از عقلانیت و برنامههای سازنده است تا بتوان در دنیای مبتنی بر دیپلماسی و تعامل از نتایج و رهاوردهای ارتباطات بینالملل به نفع توسعهیافتگی و گسترش میزان سرمایهگذاری و دستیافتن به سطوح بالایی از توانمندی و ابتکار عمل بهرهمند شد. این کاری است که کشورهای با اقتصاد نوظهور در آن تردید ندارند و آن را از برنامه به عمل منتج میکنند. برای دستیابی به رهیافت اقتصاد مقاومتی و افزایش توان تولید و اشتغالزایی، تامل و کاربست به هنگام و هوشمندانه آموزههای جهانیشدن و بهرهگیری از فرصتهای همکاری و مشارکتهای بینالمللی با بهرهبرداری موثر از ظرفیتها و قابلیتهای ملی تمرکز بر مباحثی که مورد اشاره قرار گرفت کلیدی و ضروری است.