آقای جلیلی و "راه رشد غیرتعاملی"
آقای سعید جلیلی چندی پیش فرازی از سخنرانی آذرماه گذشته خود را منتشر کرده(۱)، که بسیار قابلتأمل است. وی میگوید ایران برای رشد اقتصادی و شکوفایی خود نیازی به تعامل با غربیها و همپیمانانشان ندارد، و فقط باید ظرفیتهای خود را بهتر شناخته و از آنها استفاده کند. این نظریه ایشان و همفکرانشان را میتوان "راه رشد غیرتعاملی" نامید.(۲) درباب این ادعای ایشان نکات زیادی را میتوان مطرح کرد، که در زیر با رعایت اختصار به چند نکته میپردازم: بهراستی این میزان امکان صادرات چگونه برآورد شدهاست؟ کدام بخش از اقتصاد کشور و با چه میزان هزینههای ارزی و ریالی و مهمتر از آنها زیستمحیطی این محصولات را تولید خواهدکرد؟ آیا با توجه به هزینههای فراوان، اصلاً صادرات این کالاها صرفهای خواهدداشت؟ توضیح این که در شرایط فعلی صدور محصولات کشاورزی با مصرف آب زیاد، شاید برای صادرکننده سود داشتهباشد، اما نه برای کشاورز، و نه برای اقتصاد ملی صرفهای بههمراه ندارد. آیا "کشورهای نسبتاً مستقل" آمادگی خرید محصولات ما را تا این میزان دارند؟ آیا آنها به راحتی بازار خود را در اختیار ما قرار خواهندداد؟ آیا درمقابل ما هم از آنها سنگ قبر و کالاهای بنجل خواهیمخرید؟ نکته این است که آقای جلیلی این افزایش چندبرابری درآمد صادراتی را نه در قالب یک برنامه دهساله، بلکه "در شرایط موجود" وعده میدهد. یعنی همین الساعه ظرفیت تولیدی در داخل کشور وجود دارد، بازارهای تشنه محصولات ما هم منتظرند، جای هیچگونه نگرانی هم نیست. فقط کافی است دولت به خود بیاید و با دادن وامهای زودبازده(!) تولیدکنندگان را تشویق به تولید و صدور کند. همین. به نظر من، اگر آقای جلیلی و همفکرانشان چندساعتی وقت شریف خود را صرف کرده، و پای صحبت بازرگانان کشورمان که سالیان طولانی در عرصه بازرگانی خارجی کار کردهاند (البته نه چند تاجر تازه به دوران رسیده آقازاده و رانتخوار رابطهسالار!) بنشینند، و در جریان دشواری کار نفوذ در بازار کشورهای مختلف چه "نسبتاً مستقل" و چه کشورهای دیگر قرار بگیرند، با چنین سهلانگاری درباب "ظرفیت صادراتی" سخن نخواهندگفت. اما نکته مهم دیگر این است که این عدد چگونه محاسبه و برآورد شدهاست؟ حاصلضرب و حاصلجمع کدام ارقام است، و آیا میتوان به مبنای محاسباتی آن دست یافته و بیشتر بررسی کرد؟ پاسخ این سؤال با دقت در کلمات و عبارات آقای جلیلی روشن میشود: این محاسبه نه بر مبنای یک کار مطالعاتی و کارشناسانه و تحلیل و ارزیابی دقیق بخشهای اقتصاد کشور، بلکه فقط در یک جلسه همفکری و رایزنی آنهم با حضور چندتن از سفرای سابق کشورمان انجام شدهاست. فکرش را بکنید. طی چندده سال گذشته، سفارتخانههای ما فعالیت چندانی در عرصه مسائل بازرگانی نداشتهاند. حمایت دولت از بازرگانان ما حمایتی همهجانبه و تأثیرگذار مثل خیلی کشورهای دیگر نبودهاست. به بیان دیگر، سفارتخانه و بهویژه شخص سفیر چندان درگیر روابط بازرگانی دو کشور نبودهاست. به این ترتیب، نمیتوان انتظار داشت سفیر سابقمان در فلان کشور، هرچند فردی دلسوز و کاردان باشد، اطلاعات جامعی از ظرفیت تولید و صادرات اقتصاد داخل و فرصتهای تجاری کشورهای هدف داشتهباشد، و درنتیجه، گعده دوستانه موردنظر آقای جلیلی ظرف یک جلسه دو سه ساعته، به تعبیر ایشان "بررسی دقیق" درباب این موضوع کرده، و به عدد ۲۰۰میلیارد دلار برسد. اهمیت این مسأله وقتی بیشتر میشود که ایشان با استناد به دستاوردهای این "مطالعه دقیق دوساعته" درباب مهمترین مسأله کشور که به سرنوشت و آینده این سرزمین مربوط است، نظر قاطعانه میدهد. گفتنی است، درحالحاضر سرانه درآمد صادراتی جهان بیش از ۲۴۰۰ دلار برای هر نفر است، و اگر کشور ما بخواهد فقط در سطح متوسط جهان و نه متناسب با توانایی و استعداد چشمگیر خود، درآمد صادراتی داشتهباشد، باید درآمدی نزدیک به همین ۲۰۰میلیارد دلار عایدمان بشود. شاید "مطالعه دقیق" آقای جلیلی و سفرای سابق در آن جلسه دوساعته، فقط متکی به همین محاسبه ساده بوده، و فاقد هرگونه مستندات دیگری باشد! اما مشکل اصلی دیدگاه آقای جلیلی و همفکرانشان به این خطای هنگفت محاسباتی، سادهانگاری در باب یکی از سرنوشتسازترین موضوعات کشور، ارائه تحلیلهای جامع بدون مطالعه کارشناسی و استفاده از نظر خردمندان جامعه منحصر نمیشود! متأسفانه خطای اصلی ایشان خسارتبارتر و غمانگیزتر است: نسخهای که ایشان برای اقتصاد و سیاست کشور تجویز میکند، این است: "وقتی کشور میتواند با بسیج امکانات خود و فقط از طریق تجارت با کشورهای مستقل، ۲۰۰میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتهباشد، چه نیازی به تعامل با بقیه جهان دارد؟ چرا باید نگران اجرا یا عدم اجرای برجام باشیم؟ چرا باید به خاطر دستیابی به درآمد نفتی، برنامه هستهای خود را محدود کرده، و الزامات آژانس انرژی اتمی را بپذیریم؟ گیرم که تحریممان کنند، نفتمان را نخرند، پولمان را ندهند، خدمات بانکی به ما ارائه ندهند، قطعنامههای فراوان برعلیه ما صادر کنند، اهمیتی ندارد. درباب این نسخه مطالب فراوانی میتوان گفت، و من فقط به یک نکته کلیدی اشاره میکنم. اجازه بدهید برای دقایقی ادعای ایشان را در که شرایط تحریم و بدون تعامل با جهان غرب و همپیمانانش، میتوانیم ۲۰۰میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتهباشیم، بپذیریم، و درباب شیوه محاسبه و سندیت آن کنکاش نکنیم. سؤالی که بلافاصله برایمان مطرح خواهدشد، این است: وقتی یک کشور در بدترین شرایط تحریم، بدون دسترسی به ذخایر ارزی خود، بدون امکان استفاده از خدمات بانکی، بیمهای و در شرایطی که با تلاش برای دور زدن تحریمها خسارت زیادی متحمل میشود، امکان صادرات ۲۰۰میلیاردی دارد، طبعاً در شرایط مساعد و بدون تحریم میتواند حجم تجارت خود را از ۲۰۰ به ۳۰۰میلیارد دلار برساند. البته این نکته موردتأیید آقای جلیلی هم هست که میگوید: " در شرایط عالیتر مسلماً خیلی بیش از این هم میشود". به بیان دیگر، بیاعتنایی به ضرورت تعامل مثبت با جهان، موجب کاهش ظرفیت صادراتی کشور از ۳۰۰ به ۲۰۰ میشود. حال سؤال این است: در مقابل چه دستآوردی باید یک کشور از ظرفیت درآمد ۱۰۰میلیارد دلاری خود صرفنظر کند؟ گیرم که به ادعای غیرکارشناسی آقای جلیلی، بدون تعامل میتوانیم ۲۰۰میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشتهباشیم، چرا با تعامل مثبت و سازنده به درآمد ۳۰۰میلیاردی نیندیشیم؟ چرا اجازه بدهیم برخی کشورهای منطقه با استفاده از این فرصت بینظیر تاریخی که تندروی دوستان آقای جلیلی برایشان ایجاد کردهاست، با سرعت رشد کنند و خشتهای طلای ناشی از فروش منابع نفت و گاز مشترکمان را رویهم بچینند، و بعد برای خودمان بهاصطلاح شاخوشانه بکشند؟ چرا اجازه بدهیم در سایه درآمدهایی که ما برای خودمان تحریم کردهایم، آنها اربابان آینده منطقه بشوند؟ این همه سختی و مرارت که باید به ملتمان تحریم کنیم، در مقابل چه دستاوردی و برای چیست؟ دولت یازدهم با مانوری هوشمندانه و با حمایت همهجانبه رهبری و مردم، توانست حربه تبلیغاتی دشمنان ایران را از دستشان بگیرد: آنها مدعی بودند که برنامه اتمی ایران محتوای نظامی دارد، که نداشت. اما با همین ادعای نادرست، برای اقتصادمان و برای ملت نجیب و صبورمان دردسر درست کردهبودند، هرچند کاسبان تحریم اثری از اینهمه دردسر و گرفتاری مردم نمیدیدند و از فرصتهای بینظیر و تکرارناشدنی ناشی از تحریم سود میبردند. اینک که با تدبیر مسؤولان، دشمنان بدخواه ایران به گوشه رینگ راندهشده، و حربه مؤثر خود را از دست دادهاند، چرا به جای همراهی و همدلی و کمک به دولتمردان برای گشودن گره دشواریهای باقیمانده بر سر راه معیشت مردم، سوداهای دیگری درسر میپرورانید؟ اما نکته پایانی این که ظرفیت ایران برای شکوفایی اقتصادی و افزایش درآمد صادرات غیرنفتی، حتی بسیار بیشتر از سطحی است که آقای جلیلی میگوید. این درست است، و اگر مطالعهای جامع و کارشناسانه درباب ایران و ظرفیتهایش انجام گیرد، بیاغراق به این نتیجه خواهیمرسید که وضعیت ایران از متوسط جهانی بسیار بالاتر است. اما نکته این است که اگر فلان کشور توانسته به سطح بالای درآمد صادراتی برسد و جایگاه والایی در سلسله مراتب اقتصاد جهانی بهخود اختصاص بدهد، ابتدا شایستهسالاری را با تمام لوازم آن پذیرفته، و با خرد و تدبیر آشتی کرده، و کار را به کاردان سپردهاست. آیا آقای جلیلی میپذیرد که بهترین فوتبالیستهای کشور را مستقل از سلیقه سیاسی و فرهنگیشان و بهاصطلاح "حاشیهها" به عضویت تیم ملی کشورمان انتخاب کنیم؟! -------------------------------------------- ۱ - مراجعه کنید به: دفاع سعید جلیلی از "بدون ارتباط با غرب و حتی شرایط تحریم" ۲ - این عنوان را از تعالیم نظریهپردازان متمایل به شوروی سوسیالیستی که نظریه "راه رشد غیرسرمایهداری" را تبلیغ میکردند، الهام گرفتهام.