و اینک گذار از تحریم به توسعه
در بهمنماه ۱۳۸۴ و همزمان با اولین اخطار آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر احتمال ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت، نه دستاندرکاران دولت نهم و نه طرف غربی در مخیلهشان نمیگنجید که دوران طولانی منازعه بزرگ هستهای آغاز شده، و به این زودیها به نقطه پایان نخواهدرسید. حتی صدور اولین قطعنامه در مردادماه سال بعد، موجب تغییر رویه دولت نهم و جدی گرفتن خطر تحریم نشد. رئیس دولت نهم قطعنامههای شورای امنیت را "کاغذپاره" نامید و گفت که دولتش اعتنایی به این قطعنامهها نخواهدکرد. تلقی وی و همکارانش این بود که این تحریمها مشکلی جدی برای اقتصاد کشور ایجاد نمیکند، و طرف مقابل بعد از مدتی خسته میشود و دست از لجبازی و کینهتوزی برمیدارد. طرف غربی هم تصور میکرد با اعمال فشار به ملت ایران، میتواند دولت را وادار به نرمش بکند تا دست از برنامه توسعه فناوری صلحآمیز هستهای بردارد. هردو طرف به برد میاندیشیدند و برد خود را معادل باخت طرف مقابل میپنداشتند. دولت نهم تصور میکرد میتواند بدون جلب اعتماد جهانی برنامه صلحآمیز هستهای را پیش ببرد، و اگر آنها تصور میکنند این برنامه اهداف نظامی دارد، و نگران این مورد هستند، مشکل خودشان است. طرف غربی هم میپنداشت با این فشارها و تهدیدها ایران از برنامه خود دست میکشد و برد آنان همراه با باخت ایران تضمین میشود. گذشت زمان نشان داد که برد یکجانبه برای هیچ طرفی ممکن نیست، و فقط این وسط ملت ایران فرصتی ارزشمند برای توسعه را از دست میدهد. ادامه جنگ فرسایشی هرچند هدف اصلی طرف غربی را تأمین نکرد، و دستاوردی در عرصه هستهای برای غرب نداشت، اما فشاری سهمگین برای ملت ایران بههمراه آورد، و با تخریب اقتصاد ایران، موجبات حذف رقیب بزرگ قدرتهای منطقهای را فراهم ساخت. دولت یازدهم با این شعار و برنامه وارد میدان شد که با تغییر رویکرد در مورد پرونده هستهای، نقطه پایانی بر این روند تخریبی و بینتیجه بگذارد. آرایش میدان مذاکره برای یک بازی برد - برد از طرف ایران، شرایط را تغییر داد. دشمنان کینهتوز ایران که آرزویشان تشدید تحریمها و حذف تدریجی ایران از صحنه سیاست و اقتصاد منطقه بود، از این ابتکار دیپلماتیک برآشفتند. همانگونه که برندگان داخلی جریان تحریم هم که با بهانه دور زدن تحریمها سود فراوانی کسب کرده، و با موفقیت گلوی ملت مظلوم را فشردهبودند، نیز نگران لغو تحریمها و از بین رفتن فرصت بینظیر ثروتاندوزی بودند. دوسال و اندی مذاکره نفسگیر بین دوطرف، عاقبت به نتیجه رسید، و شرایط برد - برد برای هردو طرف مهیا گشت. اینک ایران میتواند برنامه صلحآمیز هستهای خود را بدون دغدغه ادامه داده، و حتی از همراهی و کمک فنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز بهرهمند شود. از سوی دیگر، آژانس نیز هرگز نگران آنچه "انحراف به سوی اهداف نظامی" مینامید، نخواهدبود. رئیس دولت یازدهم بهحق معتقد بود و تأکید میکرد راهی آسان و معقول برای حل مناقشه وجود دارد، و آن نشستن برسر میز مذاکره البته با رعایت احترام متقابل و کنار گذاشتن زبان تهدید و به رخ کشیدن بهاصطلاح همه گزینههای روی میز(!) است. رئیسجمهور در سخنان دیروز خود در مجلس و همزمان با تقدیم لایحه بودجه۹۵ و برنامه ششم، به نکته مهمی اشاره کرد. دولت لایحه بودجه را با علم به این که تحریمها لغو خواهدشد، تنظیم کردهبود، زیرا میدانست با دیپلماسی فعال خود و با همراهی همه ملت ایران، حریف را در گوشه رینگ گیر انداختهاست: یا باید بهاصطلاح زیرش بزند و میز مذاکره و توافق را به هم بریزد، و هزینه ایستادن رودرروی افکار عمومی جهان را بپردازد؛ و یا تحریمهای ظالمانه را که اثری جز تحمیل دشواری ناجوانمردانه به یک ملت مقاوم و صبور ندارد، لغو کند. دولت به همین دلیل، نه حاضر به تقدیم لایحه با فرض تداوم تحریم شد، و نه آنچه را در چنته داشت، رو کرد. دولت یازدهم میدانست آرایش برد - برد میدان بازی کار خود را کرده، و حربه را از دست تندروان کینهتوز درآوردهاست. آنها دیگر بهانهای برای شکل دادن اجماع جهانی برعلیه ایران ندارند. به این ترتیب سنگی که با بیمسؤولیتی دولت نهم به چاه انداختهشده، و دشواری عظیمی برای کشور و ملت ایجاد کردهبود، با تلاش و کوششی سرسختانه از چاه بهدرآمد. نکته جالبی که هم در بیانیه دیروز رئیسجمهور و هم در سخنان وی در مجلس بدان اشاره شد، "جناحی نبودن پیروزی به دست آمده" است. هرچند تندروان تریبوندار داخلی هجمه سرسختانه و تندی برعلیه دولت و تیم مذاکرهکننده داشتند، و حتی از شدت احساسات کارشان به بستریشدن کشید؛ هرچند انواع تهمتهای شگفتانگیز را نثار دولت و دولتمردان کردند، و حتی نگران همراهی و همصدایی با دشمنان کینهتوز ایران هم نشدند که دوشادوش آنها برعلیه برجام سخن میگفتند؛ هرچند روزنامه خاص مخالف دولت از هیچگونه اقدامی برای تخریب و تحقیر تیم مذاکرهکننده و دستاوردهای ارزشمند آن فروگذار نکرد، و از ابتدای سال جاری بیش از ۴۰% تیترهای اول خود را سخاوتمندانه به تحقیر توافق هستهای و تضعیف تیم مذاکرهکننده اختصاص داد؛ با این وجود رئیس دولت به جای هرگونه گلایه و کنایه، با ادبیاتی درباب مخالفان داخلی خود سخن میگوید که بیاغراق نشان بلوغ و توانمندی سیاستورزی ایرانی است: "پیروزی در مذاکرات هستهای، پیروزی جناحی نیست، و اجرای برجام به ضرر هیچ جناح و گروهی نخواهدبود. برجام، فرجام و سرانجامِ مقاومت، خردورزی و تدبیر و ارادۀ ملتی است که با جنگ و خشونت مخالف است و منطق و مذاکره و جدال احسن را برگزیدهاست." سخن درباب برجام و فرجام آن بسیار است. اما به قول رئیسجمهور "... اکنون که زنجیرهای تحریم از پای اقتصاد ایران گسسته شده و عزت و استقلال کشور نمایان گشتهاست، اکنون زمان ساختن و بالیدن است. ... امروز دورانِ گذار از تحریم به توسعه است که نیاز به کار، ابتکار و سرمایهگذاری و استفاده از فرصت جدید از سوی همگان بهویژه جوانان عزیز دارد." سخن درباب برجام و فرجام آن بسیار است. از میزان دلبستگی احزاب و جناحها به منافع ملی، از درجه بلوغ و رشدسیاسی احزاب و فعالان سیاسی، از کینهتوزی رقبای منطقهای و بدخواهانی که در گذشته با بیتدبیری خودیها برای ایجاد اجماع ضدایرانی مشکلی نداشتند، از دوستان نادانی که بهترین پاسگل را به طرف مقابل میدادند، از فشاری که براثر ندانمکاری مسؤولان دولت قبل بر اقشار متوسط و محروم کشور وارد شد، از ثروتی که با بهانه دور زدن تحریم از خزانه ملت برباد رفت و نصیب تازه به دوران رسیدهها شد، از تورمی که به اقتصاد کشور تحمیل شد، تورمی که منافعش به شکل افزایش ارزش ثروتهای بهتاراجبرده نصیب گروهی خاص شد، و دودش به چشم اکثریت ملت ایران رفت، و از تدبیری که در ادامه این مسیر پرخطر باید به کار بستهشود تا حداقل بخشی از ظلمی که به ناروا بر ملت ایران رفتهاست، جبران شود، سخنها میتوانگفت، که در این مقال مختصر نمیگنجد و اگر فرصتی مقدور بود و عمری مقدّر، در یادداشتهای بعدی بدانها خواهمپرداخت. به قول خواجه شیراز: آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات در یکی نامه محال است که تحریر کنم