جمعه 07 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 172342 18:45 1400/11/22
پرده آهنین در اروپای شرقی

پرده آهنین در اروپای شرقی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
پرده آهنین در اروپای شرقی

پرده آهنین در اروپای شرقی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

دکتر هاشم اورعی- استاد دانشگاه صنعتی شریف- در نوشتار قبل خواندیم که سی سال پیش رهبران روسیه، اوکراین و بلاروس در کلبه‌ای جنگلی سند فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را امضاء کردند. علی‌رغم اینکه روسها به دلایل تاریخی و فرهنگی، اوکراین را جدانشدنی از روسیه می‌دانستند، مردم اوکراین اصرار داشتند که این کشور بخشی از روسیه نیست. با به قدرت رسیدن پوتین در سال 2000 میلادی ورق برگشت و روسیه وارد دوران تازه‌ای شد دورانی که تا امروز ادامه دارد و طبق پیش‌بینی برژینسکی، روسیه از جاده دموکراسی خارج شد و در مسیر امپراطوری گام نهاد.

به‌رغم تمام اختلافات، با به قدرت رسیدن کوچما در اوکراین در این کشور نیز مثل روسیه معدودی از ثروتمندان نزدیک به حکومت قدرت را در دست گرفتند. اما مردم اوکراین مشکلی با روسیه نداشتند و حتی روش حکمرانی پوتین را ستایش می‌کردند. ولی حفظ هویت ملی در اولویت قرار داشت. پوتین با این شرایط کنار آمد. او قبول کرد که اوکراین روسیه نیست ولی اعتقاد داشت که فرق زیادی بین حکمرانی سیاسی دو کشور وجود ندارد و تنها فرق آن است که دولت اوکراین کمی فاسدتر از روسیه است.

اما تفاوت بین اوکراین و روسیه وقتی آشکارتر شد که در سال 2004 چند صد هزار نفر از مردم اوکراین در اعتراض به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری به خیابانها ریختند. پرزیدنت کوچما می‌توانست برای آرام کردن مردم از نیروی نظامی استفاده کند و پوتین وی را به این امر تشویق کرد. ولی او برای جلوگیری از دامن زدن به اختلافات داخلی این کار را نکرد و انتخابات به دور دوم کشیده شد. در نهایت ویکتور یوشچنکوی متمایل به غرب بر حریف خود ویکتور یانوکوویچ از بخش شرقی کشور که اصالتاً روس بود و در مرحله اول انتخابات ادعای پیروزی کرده بود چیره شد. انقلاب نارنجی مردم اوکراین و به قدرت رسیدن یوشچنکو ضربه سختی برای پوتین بود. در سال 2008 با استفاده از قانون اساسی روسیه، پوتین جای خود را با دیمیتری مدودو، نخست وزیر خود عوض کرد. در اوکراین معلوم شد که انقلاب نارنجی نتایج مطلوبی نداشته و در سال 2010 یانوکوویچ در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید. دو سال بعد هم پوتین دوباره رئيس جمهور شد. اقدامات مداخله‌جویانه روسیه در گرجستان موجب توجه بیشتر غرب به اوکراین شد و جامعه اروپا پیشنهاد توسعه روابط تجاری داد. یکسال قبل از آن مشاورین اقتصادی پوتین پیشنهاد داده بودند که بهتر است روسیه از نظر تجاری به اوکراین نزدیک شود. آنها اعتقاد داشتند چنین حرکتی سه مزیت برای روسیه خواهد داشت، جلوگیری از گسترش غرب، ارتقاء جایگاه روسیه در صحنه بین‌المللی و منافع اقتصادی. بدین ترتیب وقت اتحاد روسیه و اوکراین فرا رسیده بود. در سفر دو روزه پوتین به کی‌یف در سال 2013 او در سخنرانی خود بر حفاظت از میراث مشترک دو کشور یعنی روسیه بزرگ تاکید کرد. پرزیدنت یانوکوویچ خود را رعیت روسیه نمی‌دید ولی با معیارهای اروپای غربی به ویژه در بخش مبارزه با فساد هم موافق نبود. او مجبور بود یک طرف را انتخاب کند و در نهایت در نوامبر 2013 در ملاقاتی محرمانه در مسکو در حالیکه رهبران جامعه اروپا مشغول نهایی کردن متن توافقنامه با اوکراین بودند،  پیشنهاد پوتین مبنی بر استفاده از خط اعتباری 15 میلیارد دلاری با 3 میلیارد پیش پرداخت را قبول کرد.

در ساعت 4 صبح 30 نوامبر، چماق‌داران دولتی به جان تعداد اندکی از دانشجویان که در اعتراض به توافق با مسکو در میدان استقلال جمع شده بودند، افتادند. بدین ترتیب یانوکوویچ غرور ملی را فدای اطاعت از همسایه قدرتمند خود کرد و مردم در اعتراض به میدان استقلال ریختند. الیگارشی که با فساد به قدرت و ثروت زیادی دست یافته بود، نگران از دست دادن موقعیت خود در صورت افزایش نفوذ روسیه، رئیس جمهور را به مصالحه با معترضین دعوت کرد ولی پوتین وی را به استفاده از زور علیه مردم تشویق می‌کرد. بالاخره در 18 فوریه با گسترش اعتراضات، کی‌یف به آتش کشیده شد و در میان تعجب همگان خبر فرار یانوکوویچ پخش شد. بدین ترتیب مردم اوکراین بر استقلال کشور که دو دهه قبل به آن رای داده بودند اصرار کردند. ولی شرایط برای پوتین قابل قبول نبود و ارتش روسیه با حمله به اوکراین شبه جزیره کریمه را اشغال کرد. در سال 2021 پوتین در رساله‌ای تحت عنوان اتحاد تاریخی روسیه و اوکراین ادعا کرد که روسیه بزرگ به دست دشمنان تکه‌تکه شده و اوکراین از کشوری غیر روس به ضد روس تبدیل شده است.

اما واقعیت این است که پوتین برای بازسازی امپراطوری روسیه به اوکراین حمله نکرد بلکه انگیزه وی حفظ قدرت خود بود و تاریخ دست‌آویزی بیش نبود. چنانچه قرار باشد روسیه پایبند به دموکراسی نباشد باید بتواند خود را در جایگاه امپراطوری ببیند و بدون اوکراین این امر میسر نبود.

در نوامبر 2021، یکی از مشاوران مورد اعتماد پوتین در ارتباط با موضوع امپراطوری گفت تنها دلیل بقاء روسیه آن است که این کشور همواره به فکر توسعه مرزهای خود است و تنها راه حفظ ثبات در روسیه آن است که هرج و مرج را به کشورهای همسایه خود صادرکند. پوتین هنوز از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به عنوان تکه‌تکه شدن روسیه بزرگ یاد می‌کند ولی او در بازسازی امپراطوری ناموفق بوده است.

شرایط امروز برای پوتین عکس 30 سال پیش در کلبه جنگلی رقم خورده است. در آن دوران وجود کشورهای مستقل اوکراین و بلاروس شرط لازم برای روسیه در مسیر دموکراسی بود. امروز آزادی مردم این دو کشور تهدیدی برای ادامه حرکت روسیه در مسیر فعلی به‌شمار می‌رود. البته شرایط نابسامان اوکراین و بلاروس نیاز پوتین به دشمن را مرتفع کرده و جایگاه دشمن بزرگ نیز به ایالات متحده اختصاص داده شده است. برخلاف مردم اوکراین و بلاروس، روسها نمی‌توانند خود را از روسیه جدا کنند و تنها راه این است که کشور خود را از درون تغییر دهند. لیکن امروز دیگر تغییر در کلبه جنگلی و با چند تلفن میسر نیست. روسیه باید به معنای واقعی فکر اتحاد جماهیر شوروی را از سر بیرون کرده و در مسیر دموکراسی گام نهد.

مخلص کلام اینکه روسیه در دو دهه اخیر از مسیر دموکراسی خارج شده و پوتین با اتکاء به تاریخ این کشور بازیابی قدرت امپراطوری روسیه را بهترین راه برای حفظ قدرت خود می‌داند. درست همانطور که در ترکیه اردوغان برای حفظ قدرت بر طبل امپراطوری عثمانی می‌کوبد. پوتین برای رسیدن به اهداف سیاسی خود راهی جزء به زیر یوغ کشیدن اوکراین ندارد و باید اوکراین را مثل بلاروس تحت امر خود درآورد. اما این بار غرب در حمایت از اوکراین سینه سپر کرده و هشدار می‌دهد که در صورت حمله به اوکراین، روسیه را تحریم خواهد کرد. روسیه نیز ادعا می‌کند که حضور نیروهای ناتو در اوکراین تهدیدی برای این کشور به شمار آمده و خواهان آن است که غرب فکر گسترش ناتو به سمت شرق را از سر بیرون کند. بدین ترتیب علیرغم گذشت سی سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یک بار دیگر غرب در مقابل روسیه قرار گرفته و چنانچه این رویارویی به نقطه جوش برسد و نیروهای روسیه وارد خاک اوکراین شوند، زمستان سردی در انتظار اروپا خواهد بود. بیم آن می‌رود که یک بار دیگر تاریخ تکرار شده و جهان شاهد پائین آمدن پرده آهنین در شرق اروپا باشد.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |