"کیومرث منشیزاده" را به دلیل بهکار بردن اعداد و نشانههای ریاضی در شعرهایش به "شاعر ریاضی" میشناسند. از کتابهای او میتوان به مجموعه شعر "قرمزتر از سفید" و مجموعه طنز "از روبهرو با شلاق" اشاره کرد. این شاعر در سالهای اخیر به سرودن شعرهایی موسوم به شعر رنگی روی آورده است. برخی از دیدگاههای منشیزاده درباره سعدی شنیدنی است؛ او بوستان سعدی را شاهکار ادبیات انسانی میداند. گفتوگوی کوتاه ایبنا با او را در آستانه روز بزرگداشت سعدی، بخوانید:
شما سعدی را دوست دارید. در اغلب گفتوگوهایتان از سعدی سخن میگویید. این شاعر را چهگونه اندیشمندی در شناختهاید؟
در ادبیات جهان ما با سه سعدی روبهروییم. یکی سعدی غزلسرا که غزل به معنای اخصش تداوم راه سعدی است. سعدی دیگر نخستین شاعر انسانی است. او نخستین شاعری است که درباره انسانیت در آثارش صحبت میکند و سعدی سوم نویسنده خوش قلم و خوش زبانی است که اهل حکایتهای دلنشین است.
بوستان سعدی از نظر شما چه ویژگیهایی دارد که آن را از دیگر آثار هم دوره خود متمایز میکند؟
کتاب بوستان شاهکار ادبیات انسانی در جهان است که به دست سعدی نوشته شده است. این کتاب زیباترین و مهمترین جنبههای ادبی زبان فارسی را داراست. سعدی در کتاب بوستان، زبان فارسی را به هم ریخته و شاهکاری خلق کرده است البته گاهی اوقات هم در بخشهایی از آن اشتباهات فاحش دستوری وجود دارد.
آیا این بههم ریختگی زبان واقعاً اشتباه است؟
سعدی با این اشتباهات در زبان فارسی شاهکار خلق کرده است. به طور مثال در جایی مینویسد: "یکی گربه در خانه زال بود". "زال" در اینجا معرفه است و باید "زالی" نوشته شود یا در جای دیگر میآورد: "یکی بر سر شاخ بن میبرید". این مصراع نیز یک فعل کم دارد. شاعر قاعدتاً باید بگوید یکی بر سر شاخ ایستاده بود یا نشسته بود یا نگاه میکرد یا آویزان بود. سعدی با وصف بر اینکه چنین مواردی را رعایت نمیکند، شاهکار خلق کرده است.
درباره این دغدغه مندی سعدی کمی توضیح دهید.
سعدی در شعری میگوید: "باران که در لطافت طبعش خلاف نیست/ در باغ لاله روید و در شورهزار خس". از نظر پژوهشگران این موضوع بسیار مهم است که دغدغههای انسانی سعدی ۵۰۰ سال درلابلای تاریخ گم میشود. اما حافظ ۵۰ سال بعد از سعدی ویراستار آثار اوست و این شاعر همشهریاش را آن قدر قبول دارد که از کلام سعدی به عنوان "که گفتهاند" یاد میکند. حافظ در جایی مینویسد: "که گفتهاند نکویی کن و در آب انداز" او در واقع به شعر سعدی اشاره دارد که میسراید: "تو نیکی میکن و در دجله انداز/خداوند در بیابانت دهد باز".
آیا سعدی همیشه در جمیع آثارش از انسانیت دفاع کرده است؟
سعدی در برخی شعرهایش نیز به انسانیت التفاتی ندارد. به طور مثال در جایی مینویسد: "یارب روا مدار که گدا معتبر شود/که گر شود ز خدا بی خبر شود". او در جایی دیگر معتقد است که نباید برای گرفتن مزد گدایی کرد و مینویسد: " تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن/ که خواجه خود روش بندهپروری داند". او حتی در شعری دیگر چنین مینویسد: "ساقی به جام عدل بده باده/ تا گدا غیرت نیاورد که جهان پر بلا کند".
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه