مهدی نظیفی-تحلیلگر اقتصادی-
مرکز آمار ایران گزارش «وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران - تابستان ١٣٩٩» منتشر کرد که لزوما تمام واقعیت جامعه را نشان نمی دهد (بنا به دلایل ذکر شده در سرمقاله روزنامه جهان اقتصاد شماره 7314 شنبه17خرداد 99) ولی حاوی نکاتی است که برای کشوری چون ایران که از زمان پیروزی جنبش مشروطیت رسما وارد عصر مدرنیته شده، با ثروتهای عظیم نفت و سایر معادن زیرزمینی در جهان مشهور بوده، 10 درصد جمعیت آن که مقیم سایر کشورها هستند به عنوان بهترین نیروهای متخصص و فوق تخصص در راس فعالیتهای علمی، صنعتی، تکنولوژی های فوق پیشرفته، نرم افزارهای نوآورانه،... شناخته می شوند، حتی از مدیران ناسا هستند، به فضا سفر کرده اند، شوربختانه هم هشدار دهنده و هم عجیب است.
طبق گزارش در سالهای 1395 تا 1398 تعداد افراد تحت پوشش سازمان بهزیستی كشور 31 درصد افزایش داشته، تعداد معلولیت بینایی 42 درصد اضافه شده، معلولیت جسمی حركتی 26 درصد اضافه شده ، معلولیت روانی از 38 درصد اضافه شده، معلولیت گفتار 213 درصد اضافه یعنی بیش از 3 برابرشده، تعداد خانوارهای مددجوی دریافت كننده كمك هزینه مستمر از سازمان بهزیستی با 160 درصد افزایش بیش از 2.6 برابرشده، تعداد خدمات گیرندگان مراکز آسیبهای اجتماعی از سازمان بهزیستی با وجود تخصیص اعتبار و مبالغ هنگفت سازمان، فقط 16 درصد اضافه شده است. این تعداد آسیبها که بسیار کمتر از واقع هم نشان داده شده، برای کشوری مانند ایران عجیب نیست؟
برای دختران 10 تا 14 ساله تعداد رویدادهای ازدواج در 6 ماهه اول امسال 16381 ازدواج بوده در حالی که ثبت ازدواج دختران در سن کم معمولا تا رسیده به سنین بالا به تعویق می افتد پس تعداد ازدواج برای دختران زیر 10 سال و زیر 14 سال از آمار رسمی خیلی بیشتر است، جالب اینجاست که در همان حال برای دختران 10 تا 14 ساله تعداد رویدادهای طلاق در 6 ماهه اول امسال 319 طلاق بوده است. آیا یکی از مسئولان کشور را که ازدواج در سن پایین را برای دختران توصیه می کنند سراغ دارید دخترش را در سن کودکی شوهر داده باشد؟ کدام پدر جگرگوشه عزیز خود در کودکی شوهر می دهد جز اینکه واقعا فرزندانش آنقدر گرسنگی کشیده باشند که ترجیح دهد دخترش را فدای سایر فرزندان نماید.
در حالی که حدود 2 دهه از اعلام سیاست رسمی دولتها مبنی بر افزایش جمعیت می گذرد در بازه زمانی 6 ماهه اول امسال، میانگین سن پدران در زمان اولین تولد فرزند 30 سال، میانگین سن مادران در زمان اولین تولد فرزند 28 سال بوده، یعنی به دلیل فقر اکثریت مردم و بالا رفتن سن ازدواج، سن باروری مفید زنان حداکثر 7 سال شده است. دولتها در 2 دهه قبل منابع مالی هنگفتی را صرف فرزندآوری و افزایش جمعیت کشور کرده اند ولی نتیجه آن، رسیدن نرخ فرزندآوری به پایین ترین حد و کسب پایین ترین نرخ رشد جمعیت در بین کشورهای درحال توسعه بوده است. خوب می دانیم میزان بالای جمعیت فعال، از پیش نیازهای رشد و توسعه اقتصاد کشورهاست.
رئیس بانک مرکزی فراموش کرد وظیفه بانک مرکزی ثابت نگهداشتن ارزش پول ملی و جلوگیری از نوسانات ارزی است، در برنامه تلویزیونی گفت: «پیش بینی تورم هدف، (۲۲ درصد) بر اساس پیشفرضهایی مانند ارز نیمایی ۱۷ هزار تومان بود، اما نوسانات ارزی مانع شد.» ظاهرا ایشان نمیدانند در سالهای اخیر یکی از مهمترین عوامل مرگ و میر مردم و معلولیتهای کودکان، بیماریهای مربوط به تغذیه ناکافی ناشی از تورم بالا بویژه در خوراکیها بوده است. اکنون قیمت تخم مرغ نسبت به بهمن سال گذشته 2.5 برابر شده است. تابش رئیس سازمان حمایت مصرف کنندگان و تولیدکنندگان در برنامه تلویزیونی هفته پیش از افزایش ۲۰۰ تا ۳۰۰ تومانی قیمت مرغ زنده فقط در یک روز گذشته خبر داد و گفت: «به لحاظ تامین نهاده ها، در تولید مرغداران مشکلی وجود ندارد علت افزایش قیمت مرغ در روزهای اخیر از سوی تولیدکنندگان، مشکلات حمل و نقل و بارندگی است.» نکته اینجاست که همه مسئولان کارشان را درست انجام میدهند و فقط مشکل مردم از طرف بارندگی است. ایشان خبر ندارند کشور در دوره خشکسالی است؟ البته از هوش سرشار مدیران دولتی حاضر بعید نیست ظاهرا منظورش این بوده که فقط روی مرغداری ها باران شدید آمده و مشکل ایجاد کرده است.
پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس گفت: «روشحمایت از مردم الزاما کمک یارانهای نیست. مردم میگویند یارانه نمی خواهیم ولی قدرت خرید ما را به زمان دلار ۳۵۰۰ تومانی برگردانید.» از سوی دیگر فرامرز توفیقی رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شوراهای کارگری گفت: «هم دولت هم مجلس، فقط مدافع گروههای خاص هستند مهمترین این گروهها، اعضای هیات علمی دانشگاهها و پزشکان هستند به همین دلیل است که دولت در پی همسانسازی حقوق این گروههاست و مجلس هم این گروهها را از مالیات معاف میکند. بودجهریزی دولت و مجلس، یعنی فقط خاصه خرجی به نفع طیف محدودی از جامعه که همان «خودیها» هستند، متاسفانه جامعه کارگری و به تبع آن، کارگران بازنشسته در نگاه و سوگیریهای آنها، هیچ جایی ندارند چراکه آن طیف خاص، هم بلندگو دارد و هم قدرت چانهزنی، دانشگاهیان همه جا نفوذ دارند، پزشکان همه جا لابی دارند، اما کارگران به لطف حقزدایی آقایان و سیاستهای تعدیل نه قدرت چانهزنی دارند و نه از نفوذ در لایههای بالایی و لابی برخوردارند.»
شریعتمداری وزیر کار گفت: «برای اولین بار به حدود ۳ میلیون نفر در شرایط کرونا منابع بلاعوض بین ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان پرداخت شده است. این سه میلیون نفر جزو هیچکدام از گروههای شناسایی شده نبودند، هیچگونه بیمهای نداشتند، تحت پوشش هیچ نهاد امدادی نیز نبودند. ۷ میلیون کارگر رسمی بیمه نشده داریم. یعنی ۷ میلیون کارگری را شناسایی کردیم که کارگر هستند و کار میکنند، ولی عضو تأمین اجتماعی نیستند». صادقی فر معاون فرهنگی ایشان هم گفت: «نتایج مطالعات حاکی از آن است که حداقل در یک دهه گذشته سلامت کارگران در بیماریهای غیرواگیر، حوادث شغلی، اختلالات روانی و آسیب های اجتماعی متاسفانه رو به بهبود نبوده است. حدود 15 درصد مردان و 30 درصد زنان از یکی از اختلالات روانی رنج می برند و متاسفانه در خوشبینانه ترین حالت 33 درصد و در بدبینانه ترین حالت 60 درصد کارگران به یکی از اختلالات روانی مبتلا هستند.»
فاصله بین حقوق نجومی مدیران با دستمزد زیر4 میلیون تومانی کارگران در 1400، برای مجلسی که دم از حقوق فرودستان می زند شرم آور است. یک نیروی متخصص کشور، حدود 5 تا ۶ میلیون تومان حقوق میگیرد 10درصد آنهم مالیات کسر می شود، دیگری مجبور به قبول حقوق زیر۳ میلیون تومان شده، در سوی دیگر مدیران دولت که در همین سطح سواد و تخصص هستند بین ۳۰ یا ۴۰ میلیون تومان دستمزد میگیرند،حدود 20 درصد آنرا مالیات می دهند. اینهمه تبعیض، مصداق زیر پا گذاشتن مقاولهنامهی ۱۱۱ سازمان بینالمللی کار است که ایران به آن پیوسته است. برای مدیرانی که ۳۲ میلیون تومان حقوق ماهانه میگیرند، قرار است در ۱۴۰۰ این نرخها پایین تر هم آورده شود. از آن جالبتر اینکه حقوق اعضای هیات علمی دانشگاهها، قضات و کارانه پزشکان از پرداخت مالیات معاف شدهاند. مردم این تصمیمات به ویژه حقوق نجومی مدیران و معافیتهای مالیاتی نجومیبگیران را به عنوان یک کارنامه سیاه مجلس یازدهم بشمار خواهند آورد.
تاکید میکنیم روش حمایت از مردم عمدتا کمک یارانهای نیست. بلکه باید اشتغال مفید برای تولید ثروت برای کشور ایجاد کرد، دستمزدها را واقعی نمود تا اقتصاد شکوفا شود تا مردم نیازی به کمک یارانه یا صدقه دولتی نداشته باشند. در غیر این صورت ساختار مولد فقر که طبق اقتصاد نیولیبرالی از نوع افسار گسیخته آن اکنون بر اقتصاد ایران حاکم است شرایطی ایجاد کرده که ثروتمندان نجومی، برای هرروش دوشیدن مردم در هر بازاری، آزاد هستند و گاهی یکی از دوشندگان کوچک، کمی گوشمالی می شود، عامل اصلی فقیرتر شدن بیشتر اکثریت مردم است. تا این شرایط بطور اساسی تغییر نکند، یارانه ها هر قدر بیشتر شوند بازهم بی اثر می شوند، اکثریت مردم فقیرتر می شوند، جامعه بسوی عدم تعادل، تشنج و فروپاشی کامل می رود.
از شعر عطار نیشاوری یاد می کنیم:
بعد ازین وادی فقرست و فنا / کی بود اینجا سخن گفتن روا
عین وادی فراموشی بود / لنگی و کری و بیهوشی بود
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه