جمعه 07 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 163327 19:48 1400/09/06
خطر انباشت بحران در جامعه ایران

خطر انباشت بحران در جامعه ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
خطر انباشت بحران در جامعه ایران

خطر انباشت بحران در جامعه ایران

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

سجادبهزادی- روزنامه نگار- به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران، نظام سیاسی در ایران گرفتار انباشت بحران‌های مختلف شده است.اگر چه این نظام سیاسی فکر می‌کند با هنرمندی خود می‌تواند بحران‌ها را بپوشاند ویا اینکه در مواردی منکر آن باشد؛ اما نشانه‌های این بحرانها مطابق با آمار وارقام به روشنی قابل لمس است ونمی توان آن را نادیده گرفت.

بحران در نظام اقتصادی ومعیشت خانواده

در حال حاضر خانواده ایرانی از ابتدای تولد نوزاد خود نگران است. گفته می شود كمترين هزينه براي بچه‌دار شدن از زمان بارداری تا يك‌سالگي حدود ۵۰ ميليون تومان خواهد بود. بيشترين هزينه نيز تا ۱۰۰ ميليون تومان برآورد شده كه می تواند تا ۱۲۰ ميليون تومان (بسته به انتخاب والدين) افزايش يابد. به دلیل جهش بی سابقه جمعیت زیر خط فقر، این بحران در ادامه زندگی با فرد باقی خواهد ماند.

رییس اتاق ایران و چین به تازگی گفته است «در خطرناک‌ترین نقطه تاریخی تورم در ۴۰ سال اخیر هستیم؛ اگر از این مراحل تورم ۵۰ یا ۶۰ درصدی عبور کنیم، دیگر کنترل آن به صورت تصاعدی سخت می‌شود و می‌تواند به یک ابرتورم منجر شود...تورم امروز ما، در خطرناک‌ترین نقطه تاریخی تورم کشور در ۴دهه اخیر است.»

‏به طور کلی و بر اساس گزارش «ثروت جهانی» در سال ۲٠۲۱، ایرانی‌ها ‎فقیرترین مردم حاشیه خلیج فارس هستند.در سال ۱۳۵۵ درآمد سرانه مردم ایران ۲۴٠ درصد بیشتر از شهروندان ‎کره جنوبی بود.مردم قطر با متوسط سرانه ثروت ۱۴۶۷۳۰ دلار، در رتبه اول ثروتمندترین مردم منطقه خلیج فارس قرار دارند.مردم ایران با میانگین ثروت سرانه ۲۲۲۴۹ دلار دارای کمترین میزان ثروت در منطقه خلیج فارس هستند.

بحران در نظام سلامت و محیط زیست

مدیر مرکز تحقیقات علوم اعصاب کاربردی یکی از دانشگاههای ایران به تازگی گزارشی را منتشر کرده است که بر آن اساس طبق آخرین غربالگری ملی در ایران، ۳۰ درصد از شهروندان ایرانی دچار بیماری‌های اعصاب و روان هستند که این رقم یکی از بالاترین آمارها در جهان به شمار می‌رود. یعنی حدود ۲۱ میلیون نفر در ایران، یعنی از هر چهار نفر یک تن، دچار اختلالات روانی هستند.

طبق این گزارش کودکان نسل جدید نیز بیش از نسل پیشین دچار اختلالات روانی می‌شوند.

یا اینکه آمارها نشان می دهد در حوزه های محیط زیست نیز گرفتار ابربحرانی تازه شده ایم.فرونشست زمین در ایران دهها برابر بیش تر از حد بحران جهانی است. بر اساس اعلام مجامع بین المللی، فرونشست سالانه ۴ میلیمتر از زمین یعنی بحران.اما این میزان در بخش هایی از ایران سالانه به بیش تر از نیم متر می رسد.یعنی وقتی سازمان های جهانی سخن از نشست های میلیمتری و بحران می کند در کشور ما سانتیمتری زمین فرونشست دارد.آن هم نه یک سانتیمتر ودو سانتیمتر، بلکه بیش از دهها سانتیمتر.این وضعیت یک زلزله خاموش است. از طرفی گفته می شود به دلیل نسبت میزان برداشت و استحصال منابع آبی به ایجاد منابع آبی،کشورهایی مانند ایران، بالاترین سطح از بحران آب را تا سال ۲۰۴۰ میلادی خواهند داشت.

بحران در نظام اجتماعی و سیاسی

چه کسی باید برای این بحران‌ها برنامه داشته باشد و کشور را نجات دهد؟عبور از بحران تنها به وسیله اندیشه‌های علمی و انسان‌های نخبه ممکن است.مدیریت بحران و عبور از بحران کار ساده‌ای نیست که بتوان با هر گروه و اندیشه سیاسی برای آن برنامه‌ریزی کرد.

در نظام سیاسی و اجتماعی که نخبگان آن مهاجرت می کنند، رفع بحران سالها به تاخیر می‌افتد.

بحران‌های اجتماعی و سیاسی جامعه ایران نیز، مصداق‌های آماری زیادی دارد. اما تنها به فرار مغزها اشاره می‌کنم، زیرا که اعتقاد دارم بحران‌های جامعه با مغزهای بزرگ قابل درمان است و از طرفی فرار مغزها خسارتی جدی به ایران زده است و حل ریشه‌ای بحران‌ها را سخت تر کرده است.

مهاجرت ۳ هزار پزشک از ایران در ده ماه گذشته؛ مهاجرت نزدیک به ۹۰۰ استاد دانشگاه ایران در همین مدت ومهاجرت روزانه ۲۰ مهندس و نخبه در مقاطع کارشناسی تا دکتری از کشور، تنها بخشی از بحران نظام سیاسی واجتماعی ایران است.

آن طوری که ایسنا گزارش داده است «در سال ۹۸بدون احتساب تورم، تربیت یک پزشک عمومی طی ۷ سال ۷۰۰ میلیون تومان هزینه دارد.این رقم در سال جاری با محاسبه تورم ۵۰درصدی نزدیک به یک میلیارد و دویست میلیون تومان می شود.خروج تقریبی ۷۳۰۰ مهندس درسال رقمی معادل ۴۳۸۰میلیارد تومان و خروج تقریبی ۳۰۰۰پزشک عمومی در سال ۳۶۰۰میلیارد تومان هزینه مالی دارد.»

فرار مغزها درحالی است که ما مغزهایی هم سطح را نتوانسته‌ایم به کشور خود جذب کنیم ومهاجران به کشور ما از جنسی دیگر هستند. وحیدی وزیر کشور به تازگی گفته است «ایران دومین کشور مهاجرپذیر دنیاست.مهاجران عزیز همچون مردم ایران از مزایای یارانه‌ها بهره‌مند هستند.در سال گذشته، ۹۰ درصد تریاک، ۷۲ درصد مورفین و ۲۰ درصد هروئین کشف‌شده در جهان، در ایران کشف شده‌ است.کمک‌های اعطایی کمیساریای عالی در قبال پذیرش مهاجرین به ایران بسیار ناچیز و تقریباً هیچ است.»

بحران اخلاق، بحران در سیاست‌ورزی و نداشتن درک جهانی شدن، خطربحران مشروعیت ،بحران فاصله طبقاتی و بحران‌های امنیتی هر کدام قصه دردناک خودش را دارد که البته هرکدام معلول یک عامل بزرگ‌تری هستند.

بحران چه عاقبتی با خود دارد؟ کمترین اثر انباشت بحران در یک جامعه تحلیل رفتن آن جامعه است و دیگر نمی‌توان به سادگی امید و زندگی را به جامعه برگرداند.بحران جامعه را گرسنه‌تر می‌کند و اداره کشور سخت‌تر می‌شود.

اگر تا دیروز دولت‌ها به معنی (Government) و نهاد حکومت به معنی (State) به دنبال تعویق انداختن بحران‌ها بود اما امروز دیگر نمی‌توان در این خودفریبی باقی ماند وتنها با شعار و گفتاردرمانی چالش‌ها را اداره کرد.این سیستم راهی ندارد جز اینکه به صورت ریشه‌ای به اصلاح ساختارهای بحران‌زای خود بپردازد، قبل از اینکه بحران‌ها سیستم را از پای در بیاورد.

آیت‌الله جوادی‌آملی به تازگی در دیدار با رئیس سازمان صداوسیما گفته است «باید بدانیم جامعه گرسنه با برنامه طنز شاداب نمی‌شود، گرچه وجود این برنامه‌ها مانعی ندارد، لکن اگر مشکلات اساسی مردم برطرف شود، قطعا امید و نشاط به جامعه باز‌‌خواهد گشت... با وجود این همه منابع و سرمایه‌های مادی و معنوی فراوانی که در این کشور وجود دارد، مردم را کمیته امدادی اداره‌کردن ننگ است! باید مردم را با عمل امیدوار کنید نه با حرف؛ حرف بی‌عمل نتیجه‌ای جز ناامیدی جامعه در پی ندارد.»

بحران‌ها به قول دکتر محسن رنانی مانند «زنجیره دومینو یکدیگر را تقویت و تکثیر می‌کنند و ممکن است به جایی برسد که دیگر نتوان آن را مدیریت کرد.»

دوره تازه‌ای از مذاکرات ایران با جامعه بین‌المللی به‌زودی آغاز می‌شود. اجازه ندهیم بحران‌های موجود ما را تا آستانه تشنج پیش ببرد. از فرصت گفتگو با قدرت‌های جهانی برای کاستن از بحران‌ها استفاده کنیم. ما باید یک اقتصاد و اجتماع عادی و بسامانی داشته باشیم و در سایه این آرامش، برای عبور از بحران‌ها تصمیم‌های سخت بگیریم.

نظام سیاسی در ایران اگر می‌خواهد از انباشت بحران‌ها بکاهد، می‌بایست در ابتدا بحران‌ها را بپذیرد، کانون‌های بی‌اعتمادی و بی‌ثبات کننده در جامعه را بشناسد، از سیاست تناقضی بیرون بیاید و آنگاه اراده‌ای مصمم برای عبور از بحران داشته باشد.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |