تاوان سنگینی که «خارتوران» پرداخت
خبر کوتاه و بسیار تکاندهنده بود: در جریان زندهگیری ده رأس گورخر در منطقه خارتوران، پنج گورخر کشته و بهقول مسؤولان "تلف" شدهاند. همین مسؤولان محترم میگویند یکی از گورها بهدلیل حساسیت به داروی بیهوشی و دو رأس دیگر بهدلیل شرایط نامناسب انتقال (استفاده از قفس کوچک و بدون فوم محافظ آنهم در جادهای ناهموار و پردستانداز) جان خود را از دست دادهاند. علت مرگ دو رأس دیگر هم در دست بررسی است. با توجه به این واقعیت که گور ایرانی بهعنوان یک گونه کمیاب و در خطر انقراض موردحمایت است، و از دست دادن حتی یک رأس هم حادثه مهمی تلقی میشود، سؤال این است که چگونه چنین اتفاق ناخوشایند و فاجعهباری شکل گرفتهاست؟ آیا متولیان امر از اهمیت این عملیات و ارزش این حیوانات اطلاع داشتند؟ آیا بررسیهای لازم را برای انجام این عملیات مهم انجام دادهبودند؟ مسؤولان در توجیه کارشان میگویند زندهگیری حیوانات کاری دشوار است و احتمال کشتهشدن حیوان وجود دارد. البته درصورتی میتوان صحت و سقم این ادعا را ارزیابی کرد که آنان اطلاعاتی از وضعیت اجرای عملیات مشابه در کشورهای دیگر ارائه بدهند و بگویند که در فلان کشور بهویژه درمورد یک گونه کمیاب و در شرف انقراض چگونه برخورد میشود. در غیراینصورت اگر فردی ادعا کند این سخنان با دستکم گرفتن سطح شعور و آگاهی مردم و فقط با هدف منحرف ساختن افکار عمومی بیان شدهاست، دلیلی بر رد ادعای او نخواهیمداشت. البته چنین برخوردی با گونههای جانوری کمیاب در کشورمان مسبوق به سابقه است. چندسال پیش پلنگی که وارد باغی در منطقه فیروزکوه شدهبود، با شلیک مأموران حفاظت محیط زیست به"قتل" رسید. آنان بهجای استفاده از داروی بیهوشی، ترجیح دادند حیوان را بکشند. ایکاش بررسی دقیقی توسط کارشناسان بیغرض صورت بگیرد و البته گزارش این بررسی هم به مردم که لابد حق دانستن دارند ارائه شود که علت چنین بیتدبیریهایی چیست: صرفهجویی در خرید فوم محافظ، استفاده از داروی بیهوشی قلابی که نتایج مرگبارش را در برخی بیمارستانها هم شاهد بودهایم، استفاده از پرسنل آموزشندیده و ناآشنا به رموز کار و ... . محدودیت جدّی که برخلاف برخی سازمانها، بر بودجه تشکیلات و نهادهایی مثل سازمان حفاظت محیط زیست اعمال میشود، و گرفتاری مسؤولان این سازمانها برای تأمین حداقلهای موردنیاز بر کسی پوشیده نیست. در چنین شرایطی باید هم انتظار داشت که عملیات خطیری مانند زندهگیری و انتقال یک گونه کمیاب جانوری به منطقهای مناسب مبدّل به یک فاجعه تاریخی شود. شیوه ناکارآمد تخصیص بودجه در کشورمان شرایطی را فراهم کرده که در کنار خاصهخرجی و صرف هزینههای گزاف تبلیغاتی بهویژه برای فعالیتهای فاقدبازدهی، برای انجام برخی اقدامات اساسی از جمله امور زیستمحیطی بودجه کافی اختصاص نیابد. در شرایطی که در برخی حوزهها نشستهای بیثمر و پرهزینه با حضور میهمانان خارجی برگزار میکنیم، و اصلاً نگران تأمین هزینه نیستیم، در مورد پروژه خطیر انتقال گورها به منطقه مناسب، امکان دعوت از یک کارشناس مجرب خارجی و استفاده از تجربیات او را به مسؤولان سازمان حفاظت محیط زیست نمیدهیم، زیرا باید صرفهجویی کرد. اما این همه مطلب نیست. به باور نگارنده و با اتکا به تجربه چهلساله بررسی عملکرد سازمانها و تشکیلات اداری کشور، هرجا که با اقدامی نسنجیده و نامعقول مواجه شویم، هرجا که تصمیمی نادرست گرفتهشود، و هرجا که بخشنامهای ناکارآمد و ناپخته صادر شود، پای یک خواهرزاده در میان است! عبارت "خواهرزاده" از دید نگارنده اسم مستعار شیوه فامیلسالاری است که در کشور ما به جای شیوه معقول شایستهسالاری به طرز گستردهای بهکار گرفته میشود. در مورد هر اقدام ناپخته سازمانها و تشکیلات اداری، اگر سرنخ را گرفته و دنبال کنید، به یک مقام مسؤول خواهیدرسید که نه از طریق انتخاب اصلح بلکه با اتکا به روابط فامیلی ارتقاء شغلی یافته و بر مسندی نشستهاست که تناسبی بین صلاحیت فردی او و حداقل تخصص موردنیاز برای احراز این سمت وجود ندارد. وقتی میبینید یک متصدی تدارکات کالاهای شکستنی را با روشی نامناسب در کامیون بار میزند و موجب بروز خسارت میشود، یا راننده خودرو با بیاحتیاطی به سازمان خسارت میزند، یا مسؤول روابط عمومی نوشتهای پرغلط و خندهدار را بر در و دیوار نصب میکند، باید بپذیرید که فرد خاطی نه از طریق آزمون استخدامی و مصاحبه بلکه با توصیه فلان فرد متنفذ استخدام شدهاست، که با این توصیهها هدف افزایش افراد وامدار به خود را در بدنه دستگاههای اداری دنبال میکند. در چنین شرایطی مشاهده این واقعیت که جوانان شایسته و نخبه کشور با داشتن مدرک تحصیلی معتبر به فعالیتهایی در سطوح پایین اشتغال دارند، و افراد منسوب به چهرههای متنفذ در سمتهای عالی و "پربازده" جاسازی میشوند، تعجب ناظران آگاه را برنخواهدانگیخت. ازاینرو باید از مسؤولانی که قول بررسی این پرونده را دادهاند، با جدیت خواستهشود که درباب سوابق استخدامی کلیه افرادی که در جریان این اقدام خسارتبار و فاجعهآمیز چه در مقام تصمیمگیری و چه در مقام اقدام و عمل بودهاند، تحقیق کرده، و اعلام کنند که چند نفر از طریق آزمون استخدامی جذب شدهاند و چند نفر بدون داشت صلاحیت لازم و صرفاً با توصیه افرادی مثل باجناق برادر بزرگ فلان مدیرکل محترم به سازمان تحمیل شدهاند. اینک خارتوران بهعنوان یکی از نگینهای ارزشمند محیط زیست سرزمینمان تاوانی سنگین بابت ندانمکاری ما پرداختهست: تاوانی که طرفداران و برندگان شیوه فامیلسالاری به کشور و ملت مظلوم ایران تحمیل کردهاند، تاوانی سنگین که اولی نیست و با کمال تأسف آخری هم نخواهدبود، مگر این که در سایه بیداری افکار عمومی، بیمهری با شایستگان فاقد پارتی جامعهمان را کنار بگذاریم.