سجاد بهزادی- دانش آموخته دکتری جامعه شناسی سیاسی
بروز نشانههایی از ناکامی در حوزههای مختلف جامعه ایران سبب شده است که امروز بسیاری از صاحبنظران، این جامعه را بحرانزده بنامند. برشمردن همه نشانههای یک جامعه بحرانزده، هدف این یادداشت نیست. «سقوط»، «مرگ»، «گم شده» و «فقیر زده» از جمله واژههایی است که طبقه متوسط امروز ایران را با آنها میآرایند.
بر این اساس نویسنده با تبیین وضعیت طبقه متوسط در جامعه بحرانزده امروز ایران، در هر یادداشت کوتاه خود که همگی مستقل از هم نوشته میشوند یک پرسش را مطرح میکند؟
پرسش: ساختار طبقه متوسط در ایران؛ طبقه متوسط دقیقا کجاست؟
طبقات اجتماعی از مهمترین و چالشیترین مفاهیم توسعه هر کشوری محسوب میشوند و اساسا توسعه کشورها را به نسبت وضعیت طبقات اجتماعی در آن کشورها مورد ارزیابی قرار میدهند. پرداختن به مسأله طبقه متوسط به عنوان بخشی از طبقه اجتماعی، در تمام دورههای تاریخی ایران مهم بوده است و از منظر جامعه شناسی سیاسی و تحولات جوامع، طبقه متوسط موتور محرکه توسعه قلمداد میشود.
گفته میشود طبقه متوسط در ایرانِ معاصر به ویژه در دوره مشروطه بود که با اغلب مؤلفههای اصلی خود وارد ساخت جامعه ایران شد و نقش آفرینی کرد؛ تا بدانجا که رخدادهایی همچون فروپاشی قاجار و روی کار آمدن پهلوی، اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ ه.ش، روی کار آمدن محمدرضا پهلوی، ملی شدن صنعت نفت و در نهایت رخداد انقلاب اسلامی و پیروزی آن، همه و همه صحنه نقشآفرینی طبقه متوسط بوده است.
طبقه متوسط ایران در همین قامت و به صورت «شل وسفت کن» و در شکلی نارسا و ناپایدار حضور خود را در مناسبات مختلف حفظ کرد و نمیخواست عرصه را خالی کند.
طی سالهاي بعد از انقلاب، این طبقه تحولات مهمی را در درون خود و هم در ارتباط با دیگر گروههای اجتماعی از سر گذراند. با همه این احوال ضعفهای درونی مانند عدم انسجام درون طبقهای و ضعفهای بیرونی مانند عملکرد دولتها، طبقه متوسط ایران را آرام آرام از صحنه بیرون کرد و فصل خزان این طبقه آغاز گشت.
اگر چه همه دولتها شعار میدادند که موتور توسعه بر حجم طبقه متوسط و میزان فعالیت این طبقه بستگی دارد و باید مانع از انتقال این طبقه به طبقه پایین جامعه شد اما بسیاری از تمامیت خواهان، همواره این طبقه را عامل مزاحم افکار و برنامههای خود میدانستند و حمایتهایشان از این طبقه هرگز فراتر از شعار نبود.
حالا همه ما طبقه متوسط را در جامعه ایران به خوبی میشناسیم و روزگاری بسیاری از ما بخشی از آن بودهایم و زندگی خود را در این طبقه سپری کردیم. بسیاری از ما در نگاهی خوشبینانه نمیخواستیم در این طبقه بمانیم؛ حتی رویا و سودای طبقات بالاتر جامعه در سر میپروراندیم.
رویاهای ما آرام آرام بر باد رفت و سقوط طبقه متوسط آغاز شد. در برخی گزارشها آمده است «میزان کنونی فقر در ایران در ۱۰۰ سال اخیر بیسابقه بوده است.» فرشاد مومنی از صاحبنظران مطرح این حوزه در بررسی خود از دو برابر شدن میزان فقر در ایران بین سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۳۹۹ سخن به میان آورده و گفته است که «این جهش جمعیت به زیر خط فقر در ۱۰۰ سال گذشته، بیسابقه بوده است.» فرشاد مومنی سبقت شاخص تورم روستایی (cpi) به شهری را نیز نگرانکننده میداند و با بیان اینکه مسئله فقر در ایران امنیتی شده است، تاکید دارد که گفتوگو در فضای امنیتی امکانپذیر نیست.
فقری که از آن سخن به میان میآید یک فقر معمولی نیست. سخن از فقر مطلق در جامعه ایران است. حالا گفته میشود «جمعیت زیر خط فقر مطلق در ایران دو برابر شده و به ۲۵میلیون نفر رسیده است».وزارت کار در آماری دیگر گزارش داد تقریبا «یک سوم جمعیت ایران در فقر مطلق گرفتار هستند.»
معنی آشکار آمارهای منتشر شده این است که حالا طبقه متوسط رو به پایین جامعه ایران سقوط کرده است و در کنار طبقه تهیدست جامعه با فقر و فلاکت دست وپا میزنند.
بحران در جامعه ایران آن قدر عمیق شده است که بهنظر میرسد اساسا برنامهای برای نجات طبقه متوسط نحیف کنونی نیست و دولت در بهترین وضعیت خود به نجات کسانی فکر میکند که در فقر مطلق گرفتار هستند و درگیر تامین معاش و نیازهای اولیه زندگی خود هستند.
در تازهترین اظهاراتی که شده است، رئیس جمهور وعده داده «در کوتاهترین زمان، فقر مطلق را ریشه کن میکنیم.این موضوع اولویت ماست تا کسی در اولیههای زندگی دچار مشکل نباشد و این زیبنده نظام جمهوری اسلامی نیست. توانمندسازی محرومان از دیگر برنامههای دولت سیزدهم است.»
دولتها درحالی وعده میدهند که فقر را ریشه کن میکنند و طبقه متوسط را نجات میدهند که براساس نظریه برخی کارشناسان، خود بزرگترین عامل سقوط طبقه متوسط در جامعه ایران بودهاند.
وابستگی طبقات متوسط و پایین جامعه به دولتها روز به روز بیشتر شده است و هر تصمیمی که دولت میگیرد این قشر را تحت تاثیر قرار میدهد. مادامیکه در جامعه ما عمده سرمایهها متعلق به دولت باشد و به دنبال آن بسیاری از کارگران و هم عمده طبقه متوسط وابسته به دولت باشند هرگز نمیتوان شعار نجات طبقه متوسط را واقعی دانست.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه