ناصر ذاکری
به نظر میرسد دریا هیچگاه در اقتصاد و سیاست ما جایگاهی متناسب با اهمیتش نداشتهاست. شاید علت آن، شرایط خاص جغرافیایی فلات ایران بودهاست که ساکنان آن توجه چندانی به دریا نداشته، و از طریق راههای زمینی به گسترش میدان تجارت و سیاست خود بیندیشند.
غیر از دوران کوتاهی در ایران باستان که ایرانیها به دریانوردی و ایجاد ناوگان بزرگ روی آوردند، حاکمان توجه چندانی به دریا و سواحل نداشتند. در قرون گذشته استعمارگران از طریق دریا سرزمین ما را تهدید کردند. به این ترتیب، گویی پیشینیان ما دریا را به جای فرصت در قالب یک تهدید میدیدند.
در یک قرن اخیر، با سرازیر شدن درآمدهای نفتی به کشور، اقتصاد ما هرچه بیشتر در مسیر مصرفیشدن پیش رفت. در چنین جامعهای، بنا نبود به فرصتها و موقعیتهای مطلوب یا منابع بالفعل و بالقوه در اختیار کشور توجهی بشود. فقط کافی بود نفت صادر شود و درآمد ایجاد کند. به همین دلیل بود که در سالهای پایانی دهه ۱۳۴۰و تمامی دهه بعد از آن یعنی دوران اوجگیری درآمدهای نفتی کشور، سرعت افزایش واردات به مراتب بیش از سرعت افزایش ظرفیت بنادر جنوبی کشور بود.
در آن سالها، به خوبی روشن بود که چهره منطقه در سایه درآمدهای نفتی به سرعت تغییر خواهد کرد. وضعیت سواحل شمالی خلیج فارس نسبت به سواحل جنوبی از نظر آمادگی برای توسعه سریع، بسیار بهتر بود. سیاستگذاران آن ایام میتوانستند با حرکتی سریع شرایط را در جنوب کشور تغییر بدهند.
افزایش ظرفیت بنادر و فرودگاهها در سواحل جنوبی، سرمایهگذاری سنگین برای ظرفیتسازی و فراهم ساختن زیربناها برای بهرهبرداری از ظرفیت دریا، کاری بود که اصلاً موردتوجه قرار نگرفت. حتی ظرفیتسازی بنادر در حد نیاز کشور مطرح نبود، چه رسد به این که مرکزی برای ارائه خدمات در سطح منطقه ساختهشود. کاری که سالها بعد در سواحل جنوبی خلیج فارس شروع شد.
به بیان دیگر، بهترین هدیه ساحل شمالی خلیج فارس به ساحل جنوبی این بود که از این فرصت استثنایی که برایش فراهم بود، استفاده نکرد و حتی به ساحل جنوبی کمک کرد که مراحل رشد و ظرفیتسازی را سریعتر طی کند. شرایط خاص دهه ۱۳۶۰و بعد از آن هم، بهترین موقعیت برای رشد ساحل جنوبی بود.
به هر حال، آن چه تا کنون اتفاق افتادهاست، حاصل بیتوجهی به فرصتهای استثنایی و موقعیت مطلوب منابعی است که در اختیار جامعهمان بودهاست.
تراکم جمعیت در استانها و مناطق جنوبی کشور میتواند به خوبی نشاندهنده توجه جامعه ما به ظرفیت دریا باشد. در استان هرمزگان که خط ساحلی آن در حدود ۹۰۰کیلومتر است، تراکم جمعیت فقط ۲۲نفر در هر کیلومترمربع است، یعنی از نصف تراکم کل کشور هم پایینتر است. در شهرستان چابهار با بیش از ۳۰۰کیلومتر ساحل و شرایط آب و هوایی مطلوب، تراکم جمعیت فقط ۴نفر در هر کیلومترمربع است!
مرزهای دریایی جنوبی کشورمان که در حدود ۲۳۰۰کیلومتر بدون درنظر گرفتن بریدگیها طول دارد، ظرفیتی عظیم برای توسعه دارد. با تغییر نگاهمان به دریا و شیوه بهرهبرداری از آن، این مرز طولانی میتواند فرصتی استثنایی برای تولید، اشتغال مولد و افزایش رفاه عمومی در کل کشور ایجاد کند.
بیتردید دریا و منابع دریایی نقشی بسیار مهم در آینده بشر و جوامع انسانی خواهندداشت، و بشر در دهههای آینده بیشتر از پیش متکی به دریا خواهدبود. در چنین شرایطی، این ساحل طولانی میتواند پذیرای بخش مهمی از جمعیت کشور باشد. مراکز جمعیتی که با استفاده درست از منبع بیکران دریا، تولیدکننده خواهندبود و نه مصرفکننده.
البته این نگرانی بیمورد نیست که ساحل جنوبی هم مانند ساحل شمالی در استانهای مازندران و گیلان، اسیر تملک مؤسسات ریز و درشت خصوصی و دولتی شود و با دیوارکشیهای گسترده، عموم مردم را از این نعمت هم بیبهره سازند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه