امروزه صنعتي شدن يکي از مهم ترين و اصلي ترين راهبرد و گام ها براي توسعه همه جانبه و متوازن کشورهاي در حال توسعه محسوب ميشود و از آنجايي که براي بسياري از شهرهاي ايران رشد شهرنشيني همراه با رشد صنعتي بوده است احداث صنايع در قالب مجتمع ها و شهرکهاي صنعتي و مناطق صنعتي يکي از مهم ترين مؤلفهها براي توسعه شهرها به شمار مي رود.
تغيير و تحول در فعاليت، عملکرد و ساختار اقتصاد منطقه اي و اقتصاد شهري و شکل گيري کارکردهاي جديد اقتصادي موجب تغييرات در ميزان درآمد، ميزان پس اندازه تنوع و ايجاد فرصت هاي شغلي جديد، ميزان هزينه خانوار و افزايش انگيزه سرمايه گذاران از بعد اقتصادي و مولفه هاي اجتماعي نظير ميزان مهاجرت، ميزان ماندگاري جهت سکونت و اشتغال، ميزان مشارکت، افزايش سطح سواد و تحصيلات و استفاده از وسايل ارتباط جمعي و بهره گيري از خدمات رفاهي و امکانات (زيرساخت ها/ تاسيسات و تجهيرات) مي گردد.
در الگوي جديد توسعه يافتگي که بر مدار و محور انسان شکل مي گيرد، صنعت و صنعتي شدن پديده اي است که تاثيرات شگرفي بر انسان و محيط زندگي او گذاشته است. از موضوعات اساسي و کليدي که در چند دهه اخير در حوزه علوم اجتماعي و فرهنگي مطرح و از گستردگي و اهميت فراواني برخوردار شده بحث توسعه است.
سکونتگاههاي انساني، به عنوان يک پديده مکاني - فضايي، همواره تحت تأثير عوامل متعدد طبيعي و انساني هستند و پيوسته در بستر زمان تغيير مي يابند. يکي از اين عوامل تأثيرگذار، صنعت است. در ايران نيز صنعت تحولات گسترده اي را در جامعه، بهويژه تحول سکونتگاهها و تبديل روستاها به شهر، برجاي گذاشته است.
شهر مجموعه اي از ترکيب عوامل طبيعي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي و محيط هاي ساخته شده توسط انسان است که در آن جمعيت مشخصي ساکن شده است.
فعاليت هاي اقتصادي صنعتي در ابعاد اجتماعي، زيستي، کالبدي مشکلات ترافيکي، خدماتي در جامعه و شهر ميزبان ايجاد مي کند، از جمله بورس بازي زمين، افزايش قيمت محصولات و کالاها، آلودگي ها و ناهنجاري ها از جمله مشکلات کلي آن مي باشد.
از ديدگاه سيستمي، دخالت صنعت در سکونتگاه -روستا يا شهر - سبب تغيير ساختار و کارکرد آن شده و سيستم سکونتگاه را تغيير ميدهد. بر اين اساس حضور صنعت در يک سکونتگاه سبب افزايش فرصتهاي شغلي و درآمد مالي مي شود و جمعيت جوياي کار سکونتگاههاي ديگر را به سوي خود جذب ميکند. اين امر سرآغاز تحولات پي در پي ديگري خواهد بود که در اين سکونتگاه رخ خواهد داد، پس با بهره گيري از رويکرد سيستمي مي توان تحولات ناشي از حضور صنعت در سکونتگاهها را تبيين کرد و با بهره گيري از نظريه ساختارگرايي و کارکردگرايي نيز مي توان به تبيين و تحليل دقيق نقش صنعت در روند تحول سکونتگاه پرداخت. به گونهاي که استقرار صنعت در سکونتگاه سبب دگرگوني ساختار و کارکرد آن ميشود و اين امر زمينه ساز تحولات ديگري در سکونتگاه مورد نظر خواهد شد. بررسي ادبيات موجود نيز گواه اين موضوع در شهرهاي معدني و استخراجي کشور مي باشد. بنابراين ميتوان اين گونه اظهار داشت که تحول سکونتگاه ها بيانگر تغييراتي است که در ساختار و کارکرد اين سکونتگاهها رخ داده و آنها را تغيير و برخي از آنها را کاملا دگرگون کرده و تغيير ماهيت داده و بعضا از روستا به شهر تبديل کرده است.
تحليل ساختار اشتغال منطقه اي و شهري (حجم سرمايه گذاري، جذب جمعيت و مهاجرپذيري، گسترش فعاليت هاي اقتصادي، رونق و چرخش مشاغل و…) ، ساختار و عملکرد اجتماعي، فرهنگي، کالبدي و عملکردي در شهرهاي شرکتي و کارخانه اي (معدني استخراجي/گازي نفتي) در جنوب ايران گوياي موارد ذکر شده مي باشد.
فرضعلي سالاري سردري - کنشگر برنامه ريزي و توسعه منطقه اي
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه