سید محمد بهشتی سیدمحمد بهشتی میگوید: تخریب بافتهای با ارزش تاریخی در کشورهای مختلف در طول تاریخ همواره وجود داشت.مهندسان از مقام تکلف مهندسی نزول اجلال کرده و متوجه باشند که همیشه به جز مضامین تکنولوژیک و سیویل، جنبههای دیگری نیز در زندگی مردم وجود دارد.
به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، مهندس سیدمحمد بهشتیشیرازی، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد معماری از دانشگاه شهیدبهشتی و رئیس پژوهشگاه میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، عضو شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری و رئیس کمیته ملی ایکوم ایران و عضو پیوسته فرهنگستان هنر است.
این صاحبنظر عرصه معماری و شهرسازی و همچنین میراثفرهنگی کشور، معتقد است که تخریب بافتهای با ارزش تاریخی در کشورهای مختلف در طول تاریخ همواره وجود داشت. وی میگوید: مهندسان از مقام تکلف مهندسی نزول اجلال کرده و متوجه باشند که همیشه به جز مضامین تکنولوژیک و سیویل، جنبه های دیگری نیز در زندگی مردم وجود دارد. گفتگوی مشروح ما را با این صاحبنظر میخوانید:
او در پاسخ به سوالی درباره سطح کیفی مهندسی در صنعت ساختمان کشور می گوید: در ابتدا باید گفت مقصود از اصطلاح مهندسی که در دورهی معاصر با نظام آکادمیک جدید شکل گرفته، تکنولوژی و فنآوری است که در گوشه به گوشه این جهان یک معنا را دارد. اما در ایران وقتی ما مهندسی را در گفتار بکار می بریم این اصطلاح از ریشهی هندسه و در واقع اندازه است. یعنی مهندسی با مکان و محیط پیرامون در ارتباط بوده و باید آن فنآوری را متناسب محیط تولید کند. همیشه در مهندسی این مختصات و اندازهها را محیط تعیین میکند، حال با توجه به اینکه کشور ایران با یک تنوع بسیار زیاد محیطی مواجه است متاسفانه در مهندسی نظام آکادمیک ودانشگاهی ما آن چیزی که آموزش داده نمیشود، توجه به همین اندازه های محیطی است و مهندسی امروزی کشور دیگر کاری با اندازهها و مختصات محیطی مانند محیط طبیعی، اجتماعی و اقتصادی ندارد.
وی می افزاید: در نظام ساخت و ساز ایران برای ساخت و سازهای ایمن و مستحکم در کل کشور تنها یک نوع آییننامه و الگو تدوین و به اجراء در می آید و چون در این مقررات توجهی به تنوع محیطی نشده و محیط نیز از مشخصات خود را تغییر نمی دهد، در نتیجه ساختمان احداث شده از در برابر طبیعت از خود انعطاف نشان نداده و به این علت دیگر بنای احداث شده پایدار نخواهد بود. این عدم پایداری باعث تحمیل خسارت ها و ضرر و زیان غیر قابل جبرانی به صنعت ساختمان کشور می شود. تا قبل از این شیوههای مهندسی جدید که در کشور حاکم شده اگر شما به شهرهای مختلف ایران سفر می کردید شاهد تنوع معماری در گوشه به گوشه ایران بودید که کاملاً با هم متفاوت و مشهود بود زیرا که در معماری و ساخت و ساز های گذشته به تفاوتهای محیطی توجه کرده بودند اما امروز در هر کجای ایران که بروید از روی معماری آن شهرنمیتوانید تشخیص دهید که وارد کدام شهر شدهاید. زیرا تمام ساختمانها جدید بدون توجه به محیط خویش احداث شده و سبب اغتشاش در عرصه مهندسی نیز شده است.
او در پاسخ به این سوال که وقتی صحبت از لزوم نوسازی، بهسازی ومقاوم سازی ساختمان ها در بافت های فرسوده شهری می شود یکی از اشاره ها به زلزله ی بم و خاطرات تلخ بم پیش می آید، تحلیل و تجربه شما حاصل از بازسازی آن چگونه است؟ نیز می گوید: من زلزلهی بم را در برخورد جامعه مهندسین ما با پدیده زلزله نقطهی عطفی میدانم. در مواجه با زلزله می خواهند شهری بسازند که دیگر هیچگاه تخریب نشود. حال چقدر موفق میشوند جای تأمل و تحقیق دارد. اصولا ثابت شده که شهری که تلاش شده مقاومتر ساخته شود، خیلی خطرناکتر بوده است. زیرا ما شاهد بودهایم که وقتی یک سقف بتنی تخریب شده است تعداد بیشتری فوت کردهاند تا زمانیکه آن سقف از خشت ساخته شده و در زمان تخریب تنها تعدادی در خاک مدفون گشته اند.
اما در بم مسئله جدیدی مطرح شد. برای اولین بار برخلاف دفعات قبل که تلاش میشد شهری جدید برجای شهر زلزلهزده بسازیم، تصمیم گرفته شد شهری که میسازیم همچنان بم باشد. حالا که زلزله همه چیز را تخریب کرد و ما میخواهیم دوباره بم را بسازیم چه چیز بم را میخواهیم بسازیم؟ این حرف در معماری و شهرسازی ما بسیار بزرگ و عجیب بود. جامعهی مهندسی ما بلد نبود به آن پاسخ دهد و نمی دانست که برای ساخت بم از کجا شروع کند. من در جلسات شورای معماری بودم. مثلاً در جلسات مطرح میشد حال که زلزله شهر را تخریب کرده است ما بیاییم ده کیلومتر آن طرفتر این شهر را دوباره بسازیم. اما خوب بم به لحاظ مختصات طبیعیاش نمیتوانست ده کیلومتر آن طرفتر ساخته شود زیرا باغات بم را که جزء ارکان اصلی بم است، نمیتوانستیم جا به جا کنیم. بنابراین بم خودش مدیران را مجبور کرد که دوباره شهر را در همان مکان اولیه بسازند.