خواستن توانستن نیست! بلکه معتقدم، خواستن تلاش کردن است. این جمله دختر کارآفرینی است که باور دارد توانستن آرزویی است که برای رسیدن به آن باید تلاش کرد و برای اینکه آتش تلاش در وجود هر فردی خاموش نشود باید آن را با باورداشتن به توانمندی های خود روشن نگه داشت و این همان چرخه موفقیت است.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، در روزهایی که بسیاری از جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی درصدد پر کردن فرم استخدام و یافتن شغل مناسب هستند، مهسا عمادی ۴ سال قبل دانشجویی بود که با داشتن تنها یک ایده، فعالیت خود را آغاز کرد و با اجرای طرحهای خلاقانه خود در حوزه مشاوره و روانشناسی حتی تعدادی از اساتید خود را در موسسهاش دعوت به همکاری کرد. این درحالی است که در مجموعه این کارآفرین ۲۷ ساله هم اکنون بیش از ۴۰ نفر فعالیت میکنند که اغلب آنها روانشناس و یا پزشک هستند.
در گفتگو با مهسا عمادی چگونگی خلق و اجرایی شدن یک ایده و تبدیل شده به کارآفرینی موفق را مورد بررسی قرار دادیم.
جهاناقتصاد- مسیر که پشت سرگذاشته شد تا از یک دانشجو کارآفرینی موفق ساخته که حتی بتواند، از اساتید خود به عنوان همکار استفاده کند، چگونه بود؟
عمادی_ به رغم مخالفت های خانواده از سال اول دانشگاه اصرار به کار کردن و استقلال داشتم، از آنجایی که دانشجوی روانشناسی صنعتی و سازمانی بودم در ابتدا مدتی بصورت کارمندی در یک مجموعه غیر مرتبط مشغول به فعالیت شدم، اگرچه میزان حقوق ماهیانه آن برای یک دانشجو درآمد مناسبی محسوب می شد ولی همواره به این فکر می کردم که سهم من از زندگی این نیست و این شغل در مسیر آرزوهایم قرار ندارد چرا که اساسا به این دلیل وارد رشته روانشناسی شدم که به دیگران کمک کنم درحالی که درآن مجموعه چنین ظرفیتی وجود نداشت به همین دلیل با یک موسسه آموزش عالی که تحت نظارت وزارت علوم بود وارد مذاکره شدم و آنها را مجاب کردم تا ضمن اجاره یک واحد در آن موسسه دپارتمان روانشناسی را با مدیریت و هزینه شخصی راه اندازی کنم؛ سپس اقدام به برگزاری کارگاه های تخصصی روانشناسی با حضوراساتید مطرح کشور کردم و در این بین به تعدادی از اساتید دانشگاه خودم نیز پیشنهاد همکاری دادم که آنها نیز قبول کردند.
جهاناقتصاد- هزینههای راهاندازی یک دپارتمان روانشناسی آن هم با حضور اساتید برجسته را در دوران دانشجویی چگونه تامین میکردید؟
عمادی_ معتقدم که خواستن تلاش کردن است و کسی که رویای دارد آتش تلاشش همیشه روشن است. آرزوهای یک دانشجو همیشه بزرگتر از توانمندیهای اوست و من هم از این قاعده مستثنا نبودم ولی به هدفم باور داشتم و با برنامه ریزی توانستم دغدغه ها و چالش های مالی را مرتفع کنم.
جهاناقتصاد- به هرحال پرداخت اجاره و هزینههای جاری از توان یک دانشجو خارج است.
عمادی_ همانطور که پیشتر گفتم با یک برنامه ریزی سازماندهی شده می توان بخشی از آینده را کنترل کرد؛ وقتی دپارتمان روانشناسی را در آن موسسه راه اندازی کردم می دانستم که در پایان ماه باید هزینه هایی رو متقبل شوم به همین دلیل از همان روز اول اقدام به برنامه ریزی برای برگزاری کارگاه کردم و ظرف دو هفته توانستم اولین کارگاه را با حضور یکی از اساتید برجسته برگزار کنم. از آنجایی که انسانی کمال گرا هستم و شکست را نمی پذیرم تلاش کردم تا در نحوه مذاکره با اساتید، چگونگی دعوت کردن از دانشجویان و سایر علاقمندان، تبلیغات و شیوه های برگزاری کارگاه اشتباه نکنم و همین آینده نگری و پیش بینی چالش های فرضی باعث شد تا برگزاری کارگاه دوم با هزینه کمتر و کیفیت بهتری انجام شود، در نهایت بعد از چند ماه توانستم این فعالیت را به سوددهی برسانم. اما این تازه ابتدای راه بود چرا که ایده های زیادی در زمینه روانشناسی داشتم
جهاناقتصاد- در مورد ایدههایتان بیشتر توضیح دهید.
عمادی_ پس از گذشت چند ماه متوجه شدم که کارگاه ها با وجودی که از کیفیت مطلوبی برخوردار است ولی اغلب روانشناسان ارشد و دکترهای که در این کارگاه ها شرکت می کنند با وجودی که تکنیک های درمانی را زیر نظر اساتید مطرح کشور آموختند ولی نمی توانند بازدهی مناسبی داشته باشند و کار درمان رو شروع کنند به همین دلیل تصمیم گرفتم تا نحوه آموزش را به شکل عملی اجرا کنم، برای اینکار باید یک دیوار واحد را تخریب می کردم و به جای آن آینه های مخصوص یک طرفه می گذاشتم تا زمانی که درمانگر با بیمار درحال مشاوره است سایر دانشجویان در اتاقی دیگر و از پشت آینه نحوه درمان را آموزش ببینند و یا اگر دانشجویی در حال درمانگری است استاد از پشت آینه چگونگی اجرای درمان را نظارت کند؛ البته در آن برهه زمانی این اتفاق تنها در انستیتو روانکاوی ایران با هزینه بالا رخ داده بود ولی تنها دانشپذیران نظاره گر بودند لیکن من برای بازدهی مناسب تر دوره ای را طراحی کردم که طی آن دانشپذیران مجموعه ی کاملی از متد درمانی روانشناسی رو اموزش دیده و در حین همین آموزش های تئوری میتوانستند نظارهگر مراجعین واقعی و همچنین تحلیل و تفسیر کیس باشند، مواجه شدن با کیسهای واقعی اتفاقی است که هیچگاه در دانشگاه و یا حتی کارگاههای متعدد روانشناسی اتفاق نمیافتد.
جهاناقتصاد- آیا این دوره ها و کارگاه ها، خروجی قابل توجهی هم داشت؟
عمادی_ بله، این دوره ها تا اندازه ای برای دانشجویان و جامعه روانشناسی کشور مثمرثمر بود که ۱۱۰ نفر آموزش عملی و کاربردی را طی کردند و تا حدی پیشرفت داشتند که تعدادی از این روانشناسان را دعوت به همکاری کردم و حتی یکی از روانشناسان توانست با تکیه بر همین تجربیات عملی، مرکز جداگانه ای تاسیس کند.
جهاناقتصاد- باتوجه به شرایط اقتصادی چند ماه اخیر، فضای کارآفرینی و راه اندازی کسب و کارهای جدید را چگونه ارزیابی می کنید؟
عمادی_ اقتصاد همواره درحال تغییر و نوسان است و نمی توان منتظر یک روز رویایی ماند، معتقدم کارآفرین موفق کسی است که صرف نظر از حوادث و حواشی باید با تکیه بر ایده، خلاقیت، ریسک پذیری، ظرفیت و توانمندهای شخصی درصدد رونق کسب و کار خود باشد، به طور نمونه حدود یک سال قبل درست در روزهای پر تلاطم بازار و در شرایطی که همه چیز در شرایط مطلوبی قرار داشت، تصمیم گرفتم موسسه قبلی جدا شوم و مرکز خودم را برای آموزش روانشناسان تاسیس کنم، همواره به همکاران و دانشجویانی که راز موفق شدنم را می پرسند می گویم: "بی پولی و ژن خوب بهانه است، اگر به برخی اسب هم هدیه دهید با آن به جهنم می روند!" البته در کتابی که تحت عنوان "بهانه"هم اکنون درحال نگارش آن هستم تلاش کردم تا به بررسی و تحلیل بهانه های ذهنی بپردازم و برای آنها تکنیک و راهکارهای عملی ارائه دهم. به هر حال بخشی از کارآفرینی شجاعت در ریسک پذیری است.
عمادی_ و حرف آخر اینکه واقعیت این است که اگر میخواستم به بهانههای ذهنی توجه کنم باید شرایط مطلوب سال گذشته را میپذیرفتم درحالی که با تکیه بر تجربیات قبلی بزرگترین ریسک زندگیم را کردم و مرکز روانشناسی خودم را راهاندازی کردم که خوشبختانه هم اکنون برای بیش از ۴۰ فارغ التحصیل و روانشناس ارشد شغل ایجاد کردم.