کدخبر: 55083
15:25
1395/12/04
مدیر، زندگی را برای دیگران آسان می کند
مدیر، زندگی را برای دیگران آسان می کند
علیرضا امامی فرد-کتاب «گفتاری بر بهترین های مدیریت» به نویسندگی دکتر فریبا لطیفی در دو جلد در نشر فرا منتشر شد.
به همین جهت سراغ خانم دکتر لطیفی رفتیم و درباره کتاب نوشته شده توسط ایشان گفت و گویی انجام دادیم که در زیر با هم می خوانیم.
*چه شد که تصمیم گرفتید این کتاب رو بنویسید؟
به عنوان کسی که از یکسو با دانشگاه و مطالب علمی سر و کار دارد و از سویی دیگر درگیر کارهای اجرایی مدیریت بوده است، همواره به این فکر میکنم که مدیران اجرایی با مشغله های کاری فراوان و فرصت کم برای مطالعه، چگونه می توانند خود را از نظر علمی به روز نگه دارند؟ و چگونه می توانند از تجارب سایر مدیران در جهان که بطور روزآمد در قالب کتابهایی ارزشمند، مکتوب شده و منتشر می شوند بهره مند شوند؟ و آیا این کمبود وقت و عدم مطالعه کافی سبب نخواهد شد تا مدیران کم کم از دستاوردهای نوین مدیریت دور بمانند؟ این دغدغه های فکری، من را بر آن داشت تا به نوشتن این کتاب بپردازم تا مدیران بتوانند در فرصت های کوتاه خود، هر بار با خواندن تنها چند صفحه در جریان مفاهیم اصلی یکی از کتابهای برتر جهان مدیریت قرار گیرند و بتوانند از آنها در اداره سازمانهای خود بهره گیرند.
*بیشتر در این کتاب به چه مسائلی پرداخته می شود؟
مسائل و موضوعاتی که به مدیریت زندگی مردم مربوطند. فهم و درک بهتر محیطمان؛ همه ما از زمانی که به دنیا می آییم، می باید با مشکلات و موانع بسیاری دست و پنجه نرم کنیم تا بتوانیم به زندگی ادامه دهیم. این مشکلات و موانع از مبارزه با ویروسها و میکروبها گرفته تا رویارویی با چالشهای زندگی در تمام مراحل زندگی برای زنده ماندن و خوب زیستن را شامل می شود از قبیل دسترسی به آموزش و بهداشت، تهیه مسکن، داشتن کار مناسب، تشکیل خانواده و الی آخر. به باور من، مدیر در هر سازمان و موقعیتی که قرار گرفته است وظیفه اش این است که با اداره امور به نحوی هوشمندانه و خردمندانه، کاری کند که گوشهای از زندگی برای دیگران آسانتر شود. در این کتاب تعریف تازهای از مدیریت اریه داده ام: «مدیر کسی است که زندگی را برای دیگران کمی آسانتر میکند». به این تعریف شاید بتوانیم ابزار خوبی برای تمیز مدیریت کارامد از سوءمدیریت در دست داشته باشیم. به این معنا که هرگاه برای رفع نیازها یا حل مشکلات زندگی به سازمان، موسسه، نهاد یا حتا فروشگاهی مراجعه کردیم و یا در یک محیط اجتماعی قرار گرفتیم که به آسودگی نیازمان تامین و مشکلمان حل شد میتوانیم دریابیم که دست مدیری خردمند و کارامد در کار می باشد و برعکس چنانچه نه تنها مشکلمان حل نشد که گره های هم بر آن بسته شد، شاهد سوء مدیریت در مجموعه هستیم.
در این کتاب، ۱۳۰ عنوان ازکتابهای برتر جهان مدیریت معرفی و چکیده های از مطالب اصلی آنها در اختیار خواننده قرار میگیرد. این کتابها حول هشت حوزه اصلی طبقه بندی شده است که عبارتند از: مدیریت بازار، مدیریت پول، مدیریت انسانها، مدیریت اطلاعات، مدیریت تکنولوژی و مدیریت محیط، مدیریت عمومی و مدیریت خود. به این ترتیب خوانندگان می توانند در هر حوزه مورد علاقه خود، با خواندن حدود ۴ یا ۵ صفحه در مورد هر کتاب با پیامها و مفاهیم اصلی آن آشنا شوند و در مجموع به آخرین دستاوردهای علمی صاحب نظران مدیریت و تجربیات مدیران در سطح جهان دست یایند.
*توصیه می کنید چه قشری از جامعه این کتاب رو مطالعه کنند؟
این کتاب همانطور که گفتم کمک به درک بهتر شرایط زندگی و مدیریت خود و تشکلهای انسانی دارد، بنابراین برای همه افراد علاقمند به توسعه خود و دیگران مفید است. خواندن این کتاب را به ویژه به همه مدیران کشور توصیه میکنم تا با قواعد مدیریت در عصر جدید آشنا شوند و نگاهی درست به مسایل اطراف خود داشته باشند. به آنها که فرصت زیادی برای خواندن همه کتابهای خوب در زمینه کسب وکار و مدیریت را ندارند. البته واضح است خواندن چهار یا پنج صفحه در مورد هر کتاب آنان را از خواندن اصل هر کتاب بی نیاز نخواهد کرد؛ ولی چنانچه در هرزمان موضوع و مطالب کتابی را مرتبط با نیازهای کاری روزشان یافتند میتوانند به اصل کتاب مراجعه و به خواندن کامل کتاب بپردازند. خواندن این کتاب همچنین راهنمای خوبی است برای دانشجویان و دانش پژوهان در زمینه مدیریت و کسب وکار تا بتوانند در جریان روندهای کلی در این رشته ها قرار گیرند و همچنین کتابهای مورد علاقه خود را بیابند و بخوانند.
*آیا از نظر شما به عنوان مولف کتابهای مدیریتی، برای یک مدیر شدن خواندن کتاب سودمندتر هست یا تجربه و فعالیتهای میدانید؟
البته هر دو. این دو مکمل یکدیگرند و نه جایگزین. خواندن کتاب، دانش مدیریت را به مدیر می آموزد و تجربه و فعالیت میدانی، مهارت مدیر را افزایش می دهد. لذا برای یک مدیر کارآمد هم دانش و بینش و هم مهارت مدیریتی لازم است. البته به اینها باید یک بعد دیگری را هم افزود و آن جوهره وجودی یا هوشمندی است. بر پایه دیدگاه های نوین، چنانچه فردی هوشمندی و جوهره کاری را داشته باشد چنانچه در آن زمینه دانش و مهارت لازم را هم بدست آورد، آن وقت در آن زمینه ی کاری، بسیار موفق خواهد بود. بر پایه دیدگاههای نوین، هر یک از ما از هوشمندیهای خاصی برخورداریم که مانند ویژگیهای ظاهری ما که بر اساس دیاِناِی ما شکل میگیرد و ظاهری منحصر به فرد از ما می سازد، این هوشمندیها هم در افراد متفاوت است. به زبان ساده این دیدگاه میگوید که «هر کسی را بهر کاری ساختهاند». حال چنانچه فردی جوهره یا هوشمندی مدیریت را داشته باشد و دانش و بینش مدیریت را هم بیاموزد و مهارت مدیریت را نیز کسب کند می تواند به مدیری کارامد تبدیل شود.
*خواندن کتابهای مدیریتی چقدر می تواند به مدیر شدن یک فرد کمک کند؟
همانطور که گفتم آموختن مدیریت یکی از سه پایه اصلی برای یک مدیر کارآمد است. و خواندن کتابها و مجلات مدیریتی، یکی از ساده ترین، ارزانترین و در دسترسترین روشها برای کسب دانش و بینش مدیریت است. شما با خواندن یک کتاب خوب مدیریتی و یا ورق زدن یک مجله تخصصی مدیریت و خواندن مقالهای از آن، میتوانید از دانشِ یک عمر یک اندیشمند و صاحبنظر بزرگ مدیریت، یا از تجربه یک عمر یک مدیر کارآزموده بهرهمند شوید بدون اینکه حتا لازم باشد پشت میز خود ترک کنید و یا هزینه هنگفتی برای آن بپردازید.
برای یک مدیر خوب بسیار ضروری است که همواره از آخرین تحولات دنیای کسبوکار و دستاوردهای جهان مدیریت باخبر باشد تا بتواند سازمان خود را در دنیای بسیار متحول امروز بدرستی راهبری کند و آنرا با تغییرات پرشتاب سازگار سازد، اگر بخواهد که از رقبا عقب نماند و از صحنه کسب و کار بیرون رانده نشود.
اخیرا مطلبی را از بیل گیتس میخواندم که کتابهای خوبی را که در سال ۲۰۱۶ خوانده بود برای خواندن به سایر مدیران پیشنهاد میکرد. او می گوید که هیچگاه به اندازه امروز امکان دستیابی به منابع آموزشی متنوع وجود ندارد. وی از کودکی خودش تعریف میکند که وقتی میخواسته که خودش به تنهایی چیزی بیاموزد به کتابخانه پدر و مادرش سر میزده و از فرهنگنامه لغتی که در آن بوده به ترتیب حروف الفبا شروع به خواندن مطالب میکرده است؛ ولی امروز منابع مختلف برای آموختن مطالب و ایده های نو، بسیارزیاد است از قبیل دوره های آموزشی آن لاین (برخط)، ویدیوهای سخنرانی ها، پادکست ها و غیره. بیل گیتس میگوید: "ولی هنوز خواندن کتاب برای من یکی از لذ تبخشترین روشهای آموختن چیزهای جدید است. از وقتی بچه بوده ام تا به حال بطور متوسط هفته ای یک کتاب میخوانم. حتا در سخت ترین شرایطی که کارهایم بسیار سنگین بوده است این عادت را ترک نکردهام".
فکر میکنم خواندن این مطلب از بیل گیتس بعنوان مدیری که یکی از امپراتوریهای بزرگ دنیای کسب و کار امروز را آفرید، میتواند ما را به پاسخ پرسش شما برساند که خواندن کتاب برای مدیران چقدر سودمند و حتا حیاتی است.
*در آخر هم یک سوال اقتصادی اینکه آیا اوضاع و احوال ناشران کتاب های حوزه مدیریت خوب شده یا نسبت به سالهای قبل افت کرده و دلیلش چیست؟
در پاسخ باید بگویم که صنعت نشر در کشور همواره از یک ضعف بزرگ و اساسی رنج می برد و آن احساس بینیازی به مطالعه در جامعه است. این ضعف اساسی در بازار نشر کم و بیش از دیرزمان بوده است و عوامل متعددی در ایجاد آن دخیل میباشند. هرکس به تبع جایگاهی که در توسعه فرهنگ کشور دارد در مقابله با جهل و گسترش آن مسئول است. جهل فقط زاده بیسوادی نیست. جهل حاصل بینیازی از دانستن است. در زمانهای که شدت تغییرات محیط اطرافمان بهحدی است که بدون آموختن قواعد جدید بازی، امکان موفقیت در اداره یک سازمان یا شرکت در حد محال است، مدیری که خود را بی نیاز از دانستن میداند و به دانش و بینش تحصیلاتش در چند دهه گذشته اتکاء میکند، در کار خود نادان و جاهل است. گرفتاری ما در اداره سازمانها ندانستن نیست، بلکه اتکا به دانسته هایی است که تاریخ مصرف آنها گذشته است. دولت و حکمرانان جامعه که متولی امر توسعه در کشورند سهم بیشتری در پدیداری این ضعف اساسی دارند. تیراژ کتاب در کشور ۸۰-۷۰ میلیونی ایران حتا کمتر از میزان فروش کتاب در شهری کوچک در یک کشور توسعه یافته است. در ایجاد این ضعف فرهنگی در کشورمان ناشران کمترین تقصیر را داشتهاند. اگرچه بسیاری از ناشران خوب کشور توان مقاومت و تحمل بارسنگین اقتصادی را از دست دادند و از صحنه خارج شدند ولی آنها که مانده اند تلاش باارزشی به سهم خود داشته اند. به عنوان مثال، در مقام مدیرعامل سازمان فرهنگی فرا و صاحب امتیاز ماهنامه گزیده مدیریت از خودمان بگویم. نشر فرا بعنوان اولین و تنها ناشر تخصصی در زمینه مدیریت، حدود بیست سال پیش کار خود را شروع کرد و گزیده مدیریت نیز یکی از معدود مجله های تخصصی کشور در حوزه مدیریت است که با ترجمه همزمان مجله دانشکده مدیریت هاروارد شروع به انتشار کرد و امروز دو شماره ویژه مدیریت در ایران نیز منتشر میکند. این ماهنامه نیز حدود بیست سال است که بی وقفه و بدون حتی یک شماره تعطیلی یا تاخیر منتشر میشود و در اختیار جامعه مدیران و دانش پژوهان مدیریت کشور قرار می گیرد. زمانی که من و همسرم دکتر کیانی تصمیم به تاسیس فرا گرفتیم، یعنی بیست سال پیش، زمانی بود که در دانشکدههای مدیریت کشور کتابهایی تدریس میشدند که سی سال از عمر اولین انتشارشان می گذشت و در مجموع اهمیت دانش مدیریت و آموزش آن در کشور بسیار ناشناخته و مهجور بود. خوشبختانه پس از این بیست سال فعالیت، امروز شاهد توجه بیشتر ناشران به حوزه کتابهای مدیریتی و کسبوکاری هستیم. در پی این توجه استقبال عمومی از آموزشهای مدیریت نیز افزایش یافته است. این نمونهای از ایفای نقش یک ناشر است ولی تا سایر عوامل بهویژه دولت، کاری جدی درمقابله با ضعف فرهنگ کتابخوانی نکند مشکل همچنان به قوت خود باقی است. در دنیایی که تیراژ کتاب در کشورهای توسعهیافته به صدهاهزار و بعضا به بالای میلیون میرسد، در کشوری که اکثر جمعیت آن را قشر جوان تشکیل می دهد وقتی می بینیم تیراژ بسیاری از کتاب های باارزش زیر هزار جلد است، پی به فاجعهای خاموش در این زمینه میبریم. برخی ممکن است که این اقبال کم به کتاب و کتابخوانی در کشور را بیشتر به مسایل اقتصادی و عدم استطاعت مالی شهروندان مرتبط بدانند ولی من ریشه اصلی را در مشکلات و معضلات فرهنگی و اجتماعی جامعه می دانم. دوست دارم در پاسخ به قسمت پایانی این پرسش شما، یعنی دلیل افت بازار کتاب، سخن را با گفتاری از اراسموس، دانشمند و فیلسوف و ادیب هلندی در قرن پانزدهم میلادی، به پایان برسانم. اراسموس میگوید: «هرگاه پول اندکی به دستم میرسد، ابتدا به خرید کتاب میپردازم و بعد اگر چیزی باقی ماند صرف خرید خوراک و پوشاک میکنم.»