جمعه 07 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 69975 19:22 1396/07/09
«علم» یا «معرفت» ؟

«علم» یا «معرفت» ؟

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
«علم» یا «معرفت» ؟

«علم» یا «معرفت» ؟

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

سعید خاتمی  علم یا معرفت؟ ؛ اگرچه لازمه ورود به چنین بحثی ، تسلطی جامع بر هر دو موضوع را می طلبد و حقیر نیز از هر دو بی بهره ، اما بواسطه موجودیت پرسش فوق  میتوان حق تأمل و واکاوی آنرا  به خود داده و با بهره گیری از آثار  بزرگان در این باب قدری گره گشایی نمود . پس با این وام گیری  شاید بتوان چنین گفت که : انسان از ابعاد مختلف وجودی همچون ابعاد معنوی و مادی برخوردار بوده که اولی بیانگر دلیل و ریشه هستی و موجودیت اوست و  دومی تجلی گاه و نمود وجودی او در عالم مادیات و محسوسات . پس از تولد ، بواسطه جبر مادی و ماهیت فردگرایی ، به مرورانسان از بعد مادی پر میگردد و از بعد معنوی تهی . در ادامه و درعالم مادی، انسان به دلیل بی ریشگی معنویش ، ضمن ایجاد هویتی مادی برای خود ، مرکز و گرانیگاهش را دراین نوع هویت (خود تصنعی ) بنا نموده که این امر موجب عدم تکامل عقل او در بعد معنا  میگردد: عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند حافظ/ غزل ۱۹۳ این عقل ، جزئی گراست و ابزاری ، و اگرچه در حصول موفقیت و کسب دانش مادی به یاری فرد می آید اما در مقابل پرسش های خارج از حیطه خود بس ناتوان است و ناقص . در ادامه همین طریق و بواسطه نقصان در تکامل ، فرد نیاز به  کسب و حصول بعد معنوی خود را دوباره احساس نموده و در این راستا مختاراست به جستجو . در صورت موفقیت در حصول معرفت و شناخت معنوی ، خرد و عقل کلی جایگزین عقل ابزاری گردیده تا انسان را در شناخت عالم معنا وخویشتن خویش یاری رساند. به عبارتی دیگر آنچه  "خرد" و "عقل ابزاری" را نسبت به یکدیگر  متمایز می نماید صرفأ در مرکزیت و نقطه ثقل هر یک از آنهاست . گویا موجودیت این نقطه کانونی در عالم معنا ( یا به تعبیر مولانا ؛ نقطه اقبال  ) موجب تکامل عقل ابزاری شده تا انسان علاوه برعالم محسوسات ، از  قدرتی جامع  بمنظور درک عالم معنا نیز برخوردار گردد : بیایید بیایید به گلزار بگردیم بر این نقطه اقبال چو پرگار بگردیم مولانا /غزل ۱۴۷۳ بنابراین می توان چنین برداشت نمود که : اولا" ) وجه تمایز خرد بر عقل در جامعیت اوست که هم از قابلیت کند و کاو در عالم معنا بهره مند است و هم در عالم مادی و محسوسات ! ثانیا" ) صاحبان معرفت ناکارآمدی عقل ابزاری را در شناخت خویشتن و عالم معنا تاکید داشته اند نه در کسب دانش  و علوم مادیات! پس مجادله ومناقشه ای را میان علم و معرفت نمی توان قائل شد چراکه کارکرد هر یک در جایگاه خود واجب است و لازم ! و نیز می توان ادامه داد که :  اگر فردی، مقید به دانش مادی که از معرفت معنوی بهره ای نبرده ،  نیاز به شناخت معنوی را  انکار نماید می توان آن را ناشی از عدم درک این نوع معرفت دانست و عذرش را پذیرفت ، اما اگر مدعی معرفت ومعناگرایی ، انسان را در زندگی بی نیاز از دانش مادی بداند ، هم به دانش او تردید وارد است و هم به گونه ای مضاعف به معرفتش !.


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |