مرتضی ابراهیمی - بانکها به عنوان مهمترین منبع تأمین کننده نیازهای مالی بنگاههای اقتصادی از جایگاه ویژهای در بازار مالی کشور برخوردارند. توان بانکها در تأمین نیازهای مالی، به شکل قابل توجهی بر فعالیتهای اقتصادی و عملکرد بنگاههای کشور تأثیرگذار بوده، از این رو توجه به کارآمدی و اثربخشی این نظام مالی از اهمیت ویژهای در اقتصاد کشور برخوردار است. چرا که، نظام بانکى یکى از ارکان اصلى نظام هاى اقتصادى بوده و عملکرد صحیح و اصولى آن، میتواند به رشد و شکوفایى نظام اقتصادى کمک کند، در غیر این صورت، ضربههاى سنگینى را بر پیکره اقتصاد وارد خواهد کرد. نمونه بارز این مهم سخنان مسئولین اقتصادی سطح بالای کشور در باره این که ۹۰ درصد تأمین مالی صنایع، توسط بانکها صورت میگیرد. این موضوع موجب شد تا مطالبات معوق به عنوان مهمترین معضل پیشِروی نظام بانکی کشور مطرح شود. افزایش روزافزون مطالبات معوق بانکها و به تبع آن، کاهش نقدینگی بانکها، اخلال در تخصیص منابع و نهایتاً کاهش سود بانکی است. ایجاد بحران در سیستم بانکی به سبب نبود بازگشت مطالبات، به دلیل وابستگی گسترده فعالیتهای سایر بخشهای اقتصاد به بانک جهت تأمین منابع بوده و در نتیجه میتواند کل نظام اقتصادی را با مخاطراتی مواجه سازد. به گفته رییس کل بانک مرکزی ۴۵ درصد منابع بانکی به دلایل مختلف منجمد شده است که این مسئله رشد اقتصادی را با مشکل مواجه کرده است. از دلایل تأمین مالی از بانکها، قدمت طولانی بانکها است در حالی که بورس در ایران بسیار جوان است.
با این حال تأمین مالی از طریق بورس مشکلاتی دارد که شامل وجود قوانین سخت گیرانه، کم بودن انعطاف پذیری برای تأمین سرمایه، کوچک بودن شرکتهای تأمین سرمایه، طولانی بودن فرآیند تأمین مالی، محدودیت در تعداد و تنوع ابزارهای مالی و رویکرد سازمان بورس در حمایت از سرمایهگذاران و محدودیت زیاد سرمایهپذیران.
این موضوع در حالی روی میدهد که از نظر مسعود غلامپور، کارشناس شرکت تأمین سرمایه نوین، تأمین منابع مالی در جهان ۵۲ درصد از طریق اوراق بدهی، ۲۵ درصد انتشار سهام و ۲۳ درصد تسهیلات بانکها بوده است که بر اساس آمار سال ۲۰۱۰ ارزش سهام در بازار ۵۴ هزار میلیارد دلار و حجم کل دارایی مالی ۲۱۲ هزار میلیارد دلار بوده است.
در ماههای اخیر شاهد هستیم که ارکان بازار سرمایه سفرهای زیای به خارج از کشور داشتهاند به طوری که در این سفرها قرار دادهای مهمیبا طرفهای خارجی بسته شده است (که البته به لطف برجام صورت گرفته است). این سفرها موجب شده است تا مدیران بورسی با بورسهای نوین جهانی آشنا شوند به طوری که این مدیران برنامههای جامعی برای توسعه بازار سرمایه پیشنهاد کردهاند که نمونه بارز آن ادغام بورسها است.
یکی از مهمترین دلایل این سفرها آشنایی با جذب شیوههای تأمین مالی بنگاهها است، این تأمین مالی در دو بخش پیگیری میشود اول تأمین مالی داخلی با استفاده از ابزارها و دوم تأمین مالی خارجی با استفاده از بینالمللی کردن بازار سرمایه است.
سالهاست که دولت برنامههای گوناگونی را برای جذب تأمین مالی خارجی به تصویب رسانده است که بینتیجه مانده است اما بازار سرمایه این توانایی را دارد تا بتواند در عمل سرمایهگذاری خارجی را جذب نماید. بنابراین بورس این توانایی را دارد از طریق توسعه ابزارها مانند اوراق صکوک و همچنین بینالمللی کردن بازار سرمایه تأمین مالی را در کشور به نحو فزایندهای افزایش دهد.