محمد علی مشفق- فعال سیاسی اصلاح ظلب
احزاب اصلاح طلب عضو و یا منتقد شورایعالی سیاستگذاری نقش مهمی در پرشورکردن انتخابات اردیبهشت ۹۶ و آفرینش آن حضورحماسی داشتهاند. اما سکوت وبیتفاوتی آنها درخصوص اصرار برعملیاتی شدن مطالبات مردم ازجانب متنخب ملت ودیگر بخشهای حاکمیت ، امری است که حقیقتا جای تامل و نگران دارد. سکوت آنها ناخود آگاه این سئوال را بذهن متبادرمیکند که چرا احزاب اصلاح طلب که خود را پرچمداراصلاح ورفع مشکلات ومعضلات وچالشهای پیش روی ایران قلمداد می کنند. غالبا درقبال نارساییها و ناهنجاریهای سیاسی ،اجتماعی ، اقتصادی وفرهنگی مزمن جامعه کمتر موضع گیری میکنند و در مورد این همه معضلات پیش روی کشور و ازجمله خروج نخبگان علمی و انتقال ژنهای برتر هوشی وخروج سرمایه و صاحبان سرمایه ودیگرکژ کارکردهای کشور اعم از فساد و اختلاس و سوءمدیریت و...خاموشی را بجای فریاد برگزیدند و هراینه پیرامون معضلات مختلف کشور بویژه توزیع ناعدلانه قدرت و ثروت ، وچرخش غیر عقلایی نخبگان، کمتر لب به سخن می گشایند و زبان درکام نهاده و توجه خود را به مسایل پیش پا افتاده معطوف میکنند.گویی که فراموش کردهاند که کشور با چه معضلاتی دست وپنجه نرم میکند. بنابراین فرو بستن دهان وقلم دراین شرایط حساس و پر ازچالش، و نقد نکردن ناهنجاریها وکژکارکردها و وانهادن امربه معروف ونهی ازمنکر به صاحبان اصلی قدرت وثروت بمفهوم قرانی ان ، موضوعی نیست که احزاب بدان بی توجه باشند و اقدامی نکنند اما بدون هیچ مشارکتی انتظار اصلاح این همه معضلات را هم از صاحبان قدرت داشته باشند. وچنین تصور کنند که مسئولیتی درقبال رفع گرفتاریهای گوناگون این ملت ندارند و به صرف اینکه حزبی داشته باشند بواقع رافع تکلیف انها است. در صورتیکه بعضا از چهرههای متشخص حزبی و برخوردار از سابقه طولانی درعرصه اصلاح طلبی هستند شاهد بوده و هستیم که همواره با نقدهای تند خود نه طرح آن در درون جریان اصلاح طلبی ،بلکه در بیرون آن ، تیغ برصورت این جریان درساحتی غیر اصلاح طلبانه وگاها غیر منصفانه میکشند که ممکن است بعضا آن نقدها هم به حق ودرست هم باشد. وچنین تصورمیکنند که مشکل اصلی عدم کنشگری احزاب اصلاح طلب و رشد و بالندگی آنان ، در واقع موجودیت وتداوم موجودی بنام شورایعالی سیاست گذاری است که موجب عدم تحرک احزاب و عدم تقویت آنها درعرصههای مختلف سیاسی و... گردیده است. نهادی که پس از انتخابات مجلس دهم لزوما باید بزعم این عزیزان منحل میگردید تا راه برای فعالیت احزاب هموار و فراهم می شد . شورایی که با همه نقدهای وارده به آن وکاستیهای مترتب، برای اولین بار در تاریخ پس ازانقلاب ، با بستن لیستی تحت عنوان لیست امید، البته با حضور ومشارکت همه جانبه همین عزیزان درتمامی تصمیم گیریها ، توانست تمامی صندلی های سبز مجلس را بیک باره بصورتی معجزه وار تصاحب کند و ژنرالهای رقیب را یکی پس از دیگری ازشطرنج قدرت حذف نماید. معهذا این پرسش اساسی مطرح بوده وهست که چرا بعضی ازعزیزان اصلاح طلب، پس از کسب این پیروزی معجزه آسا درتهران و بعضی ازاستانها ،طی نامه ا ی مکتوب ، درخواست انحلال شورایعالی سیاستگذاری را دردستور کار خود قراردادند. آن هم درمقطعی که این شورا به برندی موفق در عرصه انتخابات مجلس «با همه نقدهای وارده به آن که نویسنده هم نقدهای زیادی به آن دارد ) تبدیل شده بود؟ سئوال دیگر اینکه آیا عزیزان بزرگوار ،همه مسیرهای اصلاح را پیمودند و آیا خرد جمعی اکثریت احزاب اصلاح طلب ودیگر کنشگران اصلاح طلب درسطح ملی بر درخواست شما مبنی بر انحلال شورا یعالی مهرتایید زدند که شورا با همه کاستی هایش منحل گردد؟ بنظر پاسخ منفی است. اینکه دوستان عزیز روشن شدن موتور خاموش بعضی از احزاب اصلاح طلب را منوط به خاموش شدن کامل موتور شورایعالی سیاست گذاری ، این برند موفق انتخاباتی دانسته ومیدانند امرمعقول و اقناع کنندهای نیست. پرسش دیگری اینکه که مگر شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان (بفرض برخورداری از اشکالات متعدد که تردیدی هم دران نیست ) دست احزاب را بسته ویا مهرسکوت بر لبان کنشگران این قبیل احزاب زده است و یا آنان را ممنوع القلم وممنوع السخن وممنوع التحرک کرده که هیچ صدایی از آنان درفضای جامعه درراستای مطالبات اساسی مردم شنیده نشده ونمی شود؟ پرسش دیگر اینکه آیا احزاب اصلاح طلب منتقد شورایعالی تاکنون درساحت حزب خود و یا بصورت جمعی ،مذاکراتی با دولت مردان ذینفوذ درچینش کابینه ویا شخص جناب روحانی داشته اند؟ و اصولا این بزرگواران درقبال عملیاتی شدن هرچه بیشتر مطالبات وخواسته های مردمی که آفرینش گر حماسه حضوردر۲۹ اردی بهشت ۹۶ بودهاند، پیشنهاداتی با آقای دکتر روحانی درمیان گذاشته اند تا در این شرایط حساس و بحرانی وتعمیق واشکارشدن بیشتر چالشهای داخلی ، گرهی ازگره های کشوررا بگشاید؟ پرسش دیگر اینکه آیا درشرایط فعلی ودرآستانه تشکیل کابینه وشکلگیری شوراها ، که اصلاح طلبان درتعداد قابل توجهی از شوراهای کلان شهرهای کشوربه پیروزی چشمگیری دست یافته اند، اولویتی مهمتر و با اهمیت تر از رفع تهدیدات خارجی و داخلی ،حل معضل بیکاری واشتغال جوانان ورونق بخشیدن به اقتصاد چندین دهه تحریم شده پیش روی ملت وکشور،موضوع مهمتری وجود دارد؟ .پاسخ خیر . حال چرا هم وغم بعضی ازعزیزان اصلاح طلب بجای مدنظر قرار دادن این اولویتهای ملی ومنطقهای ، انحلال شورایعالی سیاست گذاری دراولویت مطالباتشان قرارگرفته است؟ پرسش دیگر اینکه آیا موضوع انحلال شورایعالی بواقع در زمره مطالبات مردم ایران درسطوح ملی ومنطقه ای درانتخابات اخیر بوده است؟ که بعضی ازاحزاب اصلاح طلب ،این همه اصرار وپا فشاری بران میکنند؟ یا اینکه احزاب اصلاح طلب باید تمامی هم وغم خود و اولویت فعالیتهای حزبی خود را مصروف عملیاتی شدن مطالباتی نمایند که مردم درانتخابات اخیر آن را مطرح کرده اند و هرآینه باید عملی شدن آن را از منتخب ملت ودیگر بخشهای حاکمیت بخواهند و بران اصرار وپافشاری کنند؟. باشد که احزاب اصلاح طلب بدون گره زدن ضعفها وناکارآمدیهای خود به شورای عالی سیاست گذاری که درجای خود باید اشکالات اساسی آن با گفتگوی میان جریانی وتمکین از رای اکثریت حل وفصل گردد ، با دست یابی بیک فهم مشترک وملی درساحتی منسجم ، بتوانند گام های اصلاحی خود را مستحکم تر ازگذشته بردارند و مسیر اصلاح واصلاحطلبی را بیش ازپیش درسپهر سیاسی ایران اسلامی هموار وهموارتر کنند.