میثم سعادت
شهردار تهران که برای سومین بار سودای ریاست جمهوری دارد در اولین سفر استانی به ایلام سفر کرده و گفته که نود و شش درصد مردم ایران محروم هستند و اگر به صندلی ریاست جمهوری برسد، همواره یاریگر محرومان خواهد بود.
بدیهی است که دوصد گفته همچون نیمکردار نیست و عملکرد سردار تهران در دوازده سال گذشته در شهرداری تهران بر کسی پوشیده نیست. کاری با مسائل مدیریت شهری تهران نداریم. شهردار تهران اما بدترین عملکرد را در مواجهه با قشر محروم و مظلوم تهران و حاشیه نشینهای این شهر داشته است.
بعد از وفات آیتالله هاشمی نظر بسیاری از مردم به طرح جلد مجله همشهری ماه، یکی از بی شمار نشریه حامی آقای سردار جلب شد که برخورد بی توجه یک مرد بنز نشین(احتمالا آیتالله هاشمی) را با یک دستفروش نشان میداد. با این حال کمتر کسی است که در این سالها سوار متروی تهران شده باشد و برخوردهای زشت نیروهای حراستی مترو را با دست فروشان ندیده باشد.
در واقع برخوردهای گازانبری قالیباف، بیشتر از آنکه برای ساماندهی کارگران و دستفروشان باشد، برای فرار از انتقادها بود. وقتی مردم از مدیریت مترو گلایه میکردند که شلوغ است و نظم سالهای قبل را ندارد، این دستفروشان مترو بودند که از قطارها بیرون رانده میشدند و وقتی از ترافیک سرسام آور خیابانهای مرکزی شهر انتقاد میشد، این لبوفروشها بودند که لگد میخوردند و البته خودروهای شخصی با طرح ترافیک هر روز بیشتر و بیشتر در سطح شهر جولان میدادند تا هزینههای شهرداری برای هزینههای جاری و عمرانی تامین شود.
این تنها جایی نیست که شهردار تهران در حق محرومان و مظلومان ظلم کرده است. کارگران شهرداری تهران، رانندگان شرکت واحد و حتی پارکبانها که از ابتکارات شهردار تهران برای ایجاد اشتغال محسوب میشود از دیگر اقشاری هستند که با قوانین آپارتایدی و بدون توجه به حداقل حقوق خود برای شهرداری تهران کار میکنند.
شهردار تهران به خاطر نگاه امنیتی و نظامی که به تشکلهای کارگری داشت، بعد از اعتراض سندیکای شرکت واحد، به شرکتهای خصوصی اتوبوسرانی مجوز فعالیت دارد و نتیجه فعالیت این شرکت ها افزایش قیمت بلیط اتوبوس از بیست تومان در سال ۸۴ به هزار تومان در برخی مسیرها است و همین تصمیم نیز آسیبی دو جانبه به قشر کم درآمد و مستضعف جامعه وارد کرد. از یک طرف رانندگان شرکت واحد از داشتن یک سندیکا برای بیان مطالبات خود محروم شدند و از طرفی قشر ضعیف جامعه با هزینه سنگین کرایه اتوبوس مواجه شدند.
در یک مورد دیگر پل جوادیه که با سوت و کف فراوان و تبلیغات وسیع افتتاح شد، نه تنها به حل مشکل ترافیک منطقه کمک نکرد که باعث شد بازارچه مهم جوادیه از رونق بیفتد و سینماهای قدیمی این منطقه تعطیل شوند.
شهردار تهران درآمد شهر را بیشتر کرده است اما این افزایش درآمد از سفره مستضعفترین و مظلوم ترین مردم تهران تامین شده است و تلخی ماجرا اینجاست که این درآمد عموما صرف تبلیغات بیلبوردی و رسانهای آقای سردار شده یا برای مرفهترین نقاط شهر هزینه شده است.
اینکه شهردار تهران در توسعه تهران موفق بوده یا نه، بحث این نوشتار نیست اما آنچه که شهردار تهران در دوازده سال گذشته انجام داده است توسعه انسان محور نبوده است و مردم ضعیف جامعه زیر چرخهای برنامه آقای شهردار زیر گرفته شدهاند. بیان شعارهای حمایت از محرومین از چنین زبانی باور پذیر نیست.