درحال حاضر مشکلاتی چون فرار مغزها که ناشی از عدمتوجه واقعی به نخبگان و استعدادهای ناب کشور است و مسأله ای چون بیکاری جوانان به خصوص قشر تحصیلکرده که موجبات سرخوردگی، افسردگی و در نتیجه اعتیاد درصد قابلتوجهی از جوانان کشور شدهاست، موجب شده اند تا زنگهای هشدار از طرف تمام کارشناسان برای مسئولین به صدا درآید. نگران کننده ترین مسئله، بیکاری ۴۲درصدی دانشآموختگان دانشگاهی است و بیکاری از نوع ساختاری برای جامعه ما فرآهم آورده، بیکاری ای که ناشی از برنامهریزیهای غلط و غیراصولی در سالهای گذشته است. توسعه بیش از حد دانشگاههای مختلف اعم از دولتی(در دو نوبت روزانه و شبانه)، پیام نور، غیرانتفاعی، علمی وکاربردی و دانشگاههای آزاد الی ماشاءالله، دادن مدرک بدون توجه به مباحث مختلف فرهنگ کار، کارآفرینی، مهارت آموزی و بدون در نظر گرفتن عرضه، تقاضا و نیاز بازار کار کشور! بررسیها نشان می دهد از ۱۱٫۴میلیون نفر فارغ التحصیل و یا در حال تحصیل سال گذشته، ۵٫۸۱میلیون نفر غیر فعال، ۴٫۵۵میلیون نفر شاغل و ۱٫۰۴میلیون نفر بیکار هستند. (براساس تعریف ارایه شده از مرکز آمار ایران ، تمامی اعضای ۱۰ ساله و بیشتر خانوارها که در هفت روز قبل از مراجعه مامور آمارگیری شاغل یا بیکار نبوده اند و در یکی از گروه های محصل، خانهدار، دارای درآمد بدون کار و سایر، طبقهبندی شدهاند به عنوان جمعیت غیرفعال اقتصادی بهشمار میآیند(. نتایج آمارگیری نیروی کار سال ۹۳ که از سوی مرکز آمار ایران انتشار یافتهاست، بیشترین میزان بیکاری در میان جمعیت فارغالتحصیل و یا درحال تحصیل رشتههای مهندسی و حرفههای مهندسی با ۲۳۹٫۶۴ هزار نفر است. همچنین پس از رشته های مهندسی، بیشتر بیکاران دانش آموخته و یا در حال تحصیل به ترتیب در رشته ها بازرگانی با ۲۰۴٫۱۴هزار نفر و معماری با ۱۲۶٫۸هزار نفر در مرتبههای بعدی بیکاری دانش آموختگان دانشگاهی قرار دارند. بنابراین گزارش ،تعداد ۷۲۲٫۲هزار نفر از فارغالتحصیلان دانشگاهی بیکار را مقطع کارشناسی به خود تخصیص داده اند. همچنین این میزان در میان مردان ۳۱۷٫۶۲هزار نفر و در میان زنان ۸۴۶٫۸۷ هزار نفر است. نتایج این بررسی نشان می دهد ۱۱۱هزار نفر با مدرک دکتری در کشور بیکارند که به تفکیک جنسیت ۷۵ هزار نفر را مردان و ۳۶هزار نفر را زنان به خود اختصاص می دهند. در کنار این برنامه ریزی های غلط د رچند سال اخیر کاهش رشد اقتصادی و کاهش درآمدهای نفتی ، تحریم ها و کوچک شدهن اقتصاد ایران به دامنه بیکاریها افزودهاست. بیکاری را می توان مادر تمام آسیب های اجتماعی دیگر لقب داد. آخرین آمار تعداد معتادان کشور که مورد تأیید ستاد مبارزه با مواد مخدر هم قرار گرفته ۲ تا ۲٫۲ میلیون نفر است که مصرف روزانه مواد مخدر دارند.( به نقل از مدیرکل سلامت روان وزارت بهداشت ( آماری از مصرف کنندگان تفننی مواد در اختیار نداریم و بدیهی است این آمار مربوط به معتادان وابسته و دائمی است که مصرف روزانه مواد مخدر دارند. اعتیادی که طبق آمارهای رسمی این عدد اعلام شده و مسلما آمارغیر رسمی و ثبت نشده بیش از این تعداد است؛ به تبع آن طلاق و از هم گسستگی خانوادگی هم به وجود میآید. بچه های طلاق هم خود ممکن است به شبنم های منجمد جامعه تبدیل شوند. البته در علم جامعه شناسی برای بروز یک پدیده ی اجتماعی مانند جرم و یا اعتیاد باید مجموعه عوامل و علل مختلف در یکجا جمع شود. مثلا هرکودک فقیری مجرم نمی شود و یا هر جوان بیکاری معتاد نمی شود. اما وای به زمانی که جمیع عوامل و مؤلفه ها برای یک آسیب یا پدیده ی منفی اجتماعی گردهم بیاید. از همه مهمتر باید برای پیشگیری اقدام کرد تا برای درمان. به عنوان مثال: هزینه ها به جای مبارزه و قاچاق مواد مخدر باید بیشتر به سمت پیشگیری از اعتیاد برود و بایستی فضای جامعه را جوری برای کسب و کار و فعالیت جوانان مهیا نمود که تقاضای مصرف نباشد؛ لذا وقتی تقاضا نباشد خود به خود عرضه کنندگان از بازار کسادشان خسته می شوند. اما چه باید کرد؟ به نظر میرسد برای مقابله با بحران، اقدامات زیر ضروری است: ۱- انجام کارهای فرهنگی اثر بخش و جذاب برای تغییر نگرش به کار و تلاش برای خیل تحصیل کردگان بیکاری که منتظر شغل دولتی و پشت میز نشینی هستند. ۲- استعداد یابی نسلهای آینده و حمایت عملی "و نه شعاری" از جوانان خوش فکر، نخبه و مبتکر و مخترع از طریق اجرای قانون منع کپی برداری و حمایتهای تسهیلاتی ارزان قیمت، گسترش و حمایت پارکهای علم و فناوری و فضا و میدان دادن به جوانان خوش فکر. ۳- تخصیص بودجه های مبارزه با مواد مخدر برای پیشگیری از اعتیاد با روشهایی چون آموزش مهارتهای زندگی به جوانان و نوجوانانی که هنوز معتاد نشده اند (از طریق اردوهای مفرح آموزشی و کلاسها و مسابقات با جوایز ارزشمندو...) ۴- تنظیم نظام آموزشی کشور -به خصوص نظام آموزش عالی- بر مبنای بازار کار و تأکید بر بحث مهارت آموزی ، توسعه آموزشهای فنی و حرفه ای ، ایجاد نظام صلاحیت حرفه ای و به کارگیری شایستگان برای مدیریت در کشور . ۵- تثبیت فضای اقتصادی کشور و سیاستگزاری های مالی، ارزی، ریالی، بازار پول، سرمایه و تعرفه و... در نتیجه حفظ و بقای بنگاههای اقتصادی و پیشگیری از تعطیلی بنگاهها و افزایش ظرفیت اشتغال آنان. ۶- اجرای صحیح قانون بهبود فضای کسب و کار و تسهیل در ایجاد کسب و کار و برداشتن فشار سودها و جریمه های کمر شکن بانکهای خصوصی و دولتی از گُرده ی ضعیف کارآفرین تولیدگر و کار ۷- ایجاد حمایتهای اجتماعی از کودکان طلاق از طریق مشارکت مدنی نهادهای غیر دولتی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی بعدی . ۸- فراهم کردن شرایط ازدواج آسان از طرف خانواده ها و ایجاد بسترهای آن از طریق دولت نوجوانان و جوانان جامعه شبنمهای جامعه هستند از فضای جامعه شکل میگیرند، و روی شاخسار جامعه در جای جای آن میایستند، همانگونه که شبنمها برای تلطیف طبیعت مفیدند، جوانان و نوجوانان نیز موجب بقای حیاط جامعه ی بشری و هویت یک جامعه هستند. شبنمها روزها با آفتاب ملایم بخار شده و شب دوباره به صورت شبنم نقش میبندند، ولی نباید دمای جامعه آنقدر سخت و خشن شود که این شبنم ها منجمد شوند و به شاخسارها نیز نه تنها موجب لطافت فضای جامعه نشوند، بلکه به شاخسار جامعه نیز آسیب برسانند . با مدیریت استعدادها، برنامه ریزی های بلند مدت مبتنی بر عقلانیت و چشم انداز، با حمایت عملی و نه شعاری نگذاریم که" شبنم های جامعه" منجمد شوند.
زهرا ممتاز( قمشهای) - جامعه شناس و مشاور معاون وزیر امورتعاون
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه