جمعه 07 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 32246 19:10 1395/02/21
نقدی بر عملکرد مدرسان اقتصاد و مدیریت کشور

نقدی بر عملکرد مدرسان اقتصاد و مدیریت کشور

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
نقدی بر عملکرد مدرسان اقتصاد و مدیریت کشور

نقدی بر عملکرد مدرسان اقتصاد و مدیریت کشور

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

امیر حسین جلیلی استراتژیست کسب و کار jalilimba@gmail.com ۳در اواسط دهه هشتاد، زمانی که اولین دوره های تربیت مربی کارآفرینی تشکیل شد، با خود گفتیم فرایند توسعه و نوسازی صنایع و مشاغل ایران آغاز شده است! خاطرم هست با یکی از همکاران در صحن دانشگاه با ماشین حساب مهندسی، تعداد احتمالی کارآفرین، کسب و کار نوظهور، مدیر و کارمند و کارگر را براساس ظرفیت تربیت مربی کارآفرینی محاسبه می‌کردیم و از این‌که ایران دهه نود رکورد کره جنوبی و برزیل را در این زمینه خواهد زد خشنود بودیم! روزی که دوره های MBA در ایران شکل گرفت، به عنوان اولین دانش آموختگان این رشته، از رشد قارچ گونه آموزش کسب و کار مشعوف بودیم و امیدوار به این‌که فضای کسب و کار ایران دهه ۹۰، فضایی علمی و مملو از کارآفرینان و مدیران تحصیل‌کرده و کلاسیک خواهد بود که براحتی با ادبیات بین‌المللی تکلم و تفکر می‌کنند و بازار ایران را به بازار جهان پیوند می‌زندد. امروز اما، پس از گذشت یک دهه ، از ضعف عملکرد و فقر تحلیل نیروهای جوان دانش آموخته متاسف و متعجبم! بر اساس مشاهداتم، با کمال تاسف شاهد این حقیقتم که هم‌چنان بار اصلی اقتصاد بخش خصوصی را کارآفرینان تجربی بدوش می‌کشند و این‌همه بوق و کرنا، شاید بجز چند درصد جزئی، کفه ترازو را به سمت نیروهای دانش آموخته سنگین نکرده است! بدتر آن‌که در مباحثه با اکثریت این جوانان دانش آموخته، می‌بینم که هیچ تفسیر درستی از سیاست‌های کلان کشور، برنامه‌های بلند مدت و اسناد بالادستی ندارند و گیج و گنگ، مشغول بازی با تئوری‌های وارداتی تاریخ مصرف گذشته‌ای هستند که ما - معلمان کسب و کار- به خوردشان داده‌ایم! اما ایراد از کجاست؟ به اعتقاد من تک بعدی بودن نظام آموزشی ایران، بزرگ‌ترین ضربه را به آموزش کسب و کار زده است! در جهانی که مسائل کلان و خرد هر روز پیچیده‌تر می‌شوند و علوم متباین هر روز بیشتر به هم‌گرایی سوق پیدا می‌کنند، تکیه بر تخصص‌گرایی تک بعدی چیزی بهتر از این بیزنس‌دانان بی‌فایده به ارمغان نخواهد آورد! به زندگی روزمره‌مان نگاه کنیم: - آخرین دست‌آوردهای صنعت الکترونیک و مخابرات، ابزار روزمره کسب و کار شده‌اند! - فیزیک، عرفان و روانشناسی در مفهوم "کوانتوم" هم‌گرایی پیدا کرده‌اند! - جامعه شناسی، مردمشناسی، روانشناسی و کسب و کار در مفهوم "برندینگ" به هم رسیده‌اند! - و نهایتا، علم کسب و کار، بدون دانستن دانش‌هایی چون علوم سیاسی، جامعه شناسی، روانشناسی، آینده پژوهی، فلسفه و حتی اخلاق، امروز ناقص و ناکارآمد خواهد بود؛ خصوصا در برهه‌ای از زمان که نبرد اصلی کشور در عرصه اقتصاد و رویکرد غالب نظام نیز تحول اقتصادی می باشد. حال سوال اینجا است که چرا تحلیل سیاسی، فلسفه کسب و کار، روانشناسی و جامعه شناسی اقتصادی و از همه مهمتر، اسناد کلان و برنامه های بالادستی کشور جزو برنامه‌های آموزشی کسب و کار نیست؟ چرا کسی که قرار است "استراتژیک ترین نقش شهروندی" ایران در برهه کنونی را بر عهده بگیرد، خودش باید نسبت به این نقش بیگانه باشد؟ حال آن‌که تجربه اثبات کرده است که "چرایی" دانان عرصه نبرد، بسی بهتر از "چگونگی" دانان عمل کرده و در دراز مدت منشاء اثرات ماندگارتری برای کشور شده‌اند. برای آموختن این دانش اما، به اعتقاد من، بسی بیشتر از اساتید جانسون و جکسن خوانده دانشگاهی، نیازمند مرشدانی متفکر، متعهد و معتقد به اقتدار و تمامیت ایران عزیز هستیم! مربیانی که در کوران فضای مغشوش کنونی، روشنگر جوانان باشند نه گمراه کننده آن‌ها. جوانانی که قرار است با جهد آنان ، ایران۱۴۰۰ ، به توسعه‌ای درونزا و در عین حال برون‌نگر و مقتدر دست یابد.


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |