علی شفائی
در حالی که به برگزاری انتخبات بعدی هیات نمایندگان اتاقهای بازرگانی قریب به یک سال و نیم زمان باقی مانده، برخی از افراد و گروهها از چندماه پیش از اینف فعالیتهای انتخاباتی خود را آغاز کردهاند.
به گزارش خبرنگار جهان اقتصاد، اگرچه برای کارهای تبلیغاتی و حتی یارکشی و تشکیل ائتلاف و اقدامات این چنینی هنوز زود است، اما گروهی زمان را برای انجام کارهای تخریبی و تنشزا مناسب دیده و با استفاده از ظرفیت برخی رسانهها تخریب گروههای رقیب را در دستور کار قرار دادهاند.
اقداماتی تخریبی که فارغ از راست و دروغ آن بدنه بخش خصوصی را خراشیده و آسیبپذیر میکند.
اگرچه نمیتوان منکر این شده که اتاق بازرگانی تا تبدیل شدن به اتاق بخش خصوصی فاصله زیادی دارد و اگر نمایندگانی که از شرکتهای شبه دولتی و خصولتی از جمله شرکتهای زیرمجموعه شستا را حذف کنیم، بیش از نیمی از صندلیهای هیآت نمایندگان خالی خواهد ماند؛ اما به هرحال باید پذیرفت اگر تنها نهادی که حداقل اسم بخش خصوصی را یدک میکشد حذف یا آسیب ببیند، دیگر امیدی به احیاء این بخش باقی نمیماند.
کمی به عقب بازگردیم، به میانه راه دولت نهم، آنجا که سیدمسعود میرکاظمی اتاق بازرگانی را قهوهخانه خواند و علینقی خاموشی رئیس وقت اتاق موضعی جدی در برابر وی گرفت.
اگرچه نمیتوان آن موضعگیری نیمبند را عامل اصلی پایان ۲۷ سال حاکمیت خاموشی بر اتاق دانست، اما نشانههایی از توجه دولت به کرسیهای عالیترین نهاد بخش خصوصی را می توان در مجادلههای رسانهای آن مقطع جستجو کرد.
با کنار رفتن خاموشی، محمد نهاوندیان سکاندار اتاق بازرگانی شد، اما در اندک زمانی دولتمردان متوجه شدند که تلاشهایشان بیثمر مانده، هیأت رئیسه جدید بیش از آنکه با ایشان همراهی کند، چشم به اشارات مجلس شورای اسلامی و بالاخص رئیس قوه مقننه دارد.
اما دولت یازدهم مسیر معقولتری را برای همراهی با اتاق بازرگانی پیش گرفت و به جای اینکه بخواهد از دولت کسی را به اتاق تحمیل کند، از میان اتاقیها برای مناصب دولتی یارکشی کرد تا به واسطه ایشان همراهی پارلمان بخش خصوصی را با خود داشته باشد.
این پروژه در هشتمین دوره انتخابات هیأت نمایندگان اتاقهای بازرگانی تکمیل شد و قریب به اکثریت کرسیهای هیأت نمایندگان اتاقهای شهرستانها و به تبع آن هیأت نمایندگان اتاق ایران در اختیار افرادی قرارگرفت که اگر همراه دولت نبودند، ساز مخالف هم کوک نمیکنند.
جمعبندی همه این اتفاقات موجب شد تا دیگر گروههای سیاسی نیز متوجه جایگاه و اهمیت اتاق بازرگانی شوند و نقشی که این نهاد میتواند در انتخابات سیاسی داخلی و تعاملات اقتصادی خارجی داشته باشد را مورد توجه قراردهند.
اما متاسفانه الگویی که برخی گروهها برای نزدیک شدن به بخش خصوصی انتخاب کردهاند، همان الگوی شکست خورده دولتهای نهم و دهم است و ایشان به جای تقویت پایگاه خود، تخریب جایگاه رقبا بالاخص گروه حاضر در اتاق بازرگانی را در دستور کار قراردادهاند.
الگویی که حتی اگر ایشان را به سرمنزل مقصود برساند، موجب تضعیف دوباره جایگاه اتاق بازرگانی و بخش خصوصی خواهدشد و اگر ایشان برنده انتخابات نیز باشند در فرصت چهارسالهای که اتاق را در اختیار دارند به جای بهرهبرداری از آن باید به ترمیم تخریبهایی که خود عامل و مجری آن بودند بپردازند.
آنچه مسلم است، اتاقهای بازرگانی خواسته یا ناخواسته در مسیری قرارگرفتهاند که دولتمردان و اهالی حوزه سیاست به جایگاه ایشان توجه دارند و حداقل در شرایط فعلی هیچ راهی برای تغییر این شرایط وجود ندارد.
حال که بخش خصوصی و اتاقهای بازرگانی در چنین شرایطی قرارگرفتهاند شاید بهترین فرصت باشد تا گروههای مختلف به جای مهآلود کردن فضا و موضعگیریهای تخریبی، به تقویت جایگاه و توان خود روی آورده و اجازه دهند اهالی بخش خصوصی براساس توانمندیها افراد را برای نمایندگی خود انتخاب کنند، نه اینکه مجبور باشند برای انتخاب نمایندگان خود به دنبال افرادی بگردند که کمتر تخریب شده و تخریب کردهباشند و در این صورت شاید بتوان امیدوار بود که مسیر دموکراسی و با به تعبیر داخلی آن مردم سالاری دینی از اتاق بازرگانی نیز گذر کرده و بتواند در این فضا به بلوغ برسد.