در ایران فهمیده نمی‌شود!

شناسه خبر: 156980

ﺩﻛﺘﺮ ﻫﺎﺷﻢ ﺍﻭﺭﻋﻲ- ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺻﻨﻌﺘﻲ ﺷﺮﻳﻒ- میرزا ملکم خان ملقب به نظام‌الدوله نزدیک به دو قرن پیش در جلفای اصفهان متولد شد. پدرش میرزا یعقوب از ارامنه اصفهان، اسلام آورده بود. او اولین کسی بود که بذر قانون را در ایران کاشت چنانکه به میرزا ملکم قانونی معروف گشت. بذری که علی‌رغم گذشت نزدیک به دو قرن هنوز ریشه ندوانده است. از مهم‌ترین اقدامات او می‌توان به انتشار روزنامه قانون و تاسیس اولین فراموش‌خانه اشاره کرد. ناصرالدین شاه مدتی او را به عنوان سفیر به مصر فرستاد و سپس در دوران صدارت عظمی سپهسالار، به سمت سفیر ایران در انگلیس منصوب شد. وی در این دوران متهم به دریافت 40 هزار پوند رشوه شد و نشان داد که فروختن منافع ملّی ریشه‌ای عمیق در فرهنگ جامعه ایرانی داشته و تا به امروز نیز ادامه دارد.

در نامه‌ای که ملکم خان در 29 آذر 1256 از لندن برای ناصرالدین شاه فرستاد توصیه کرد: «از دول فرنگستان صد نفر معلم و محاسب و مهندس و صاحب منصب و اقتصاددان و کارشناس امور اداری بخواهید و این صد نفر را تحت ده نفر وزیر ایرانی مامور نمایید که وزارتخانه‌ها و کل اداره دولت را موافق علوم این عهد نظم بدهند. از ممالک فرنگستان بیست کمپانی بزرگ به ایران دعوت نمایید تا به احداثات معظم مشغول شوند. معادن و آب‌ها و جنگل‌های ایران را موافق همان اصولی که در جمیع دول معمول است به کار بیندازید. دیوان خانه‌های تجارتی ما را موافق قواعدی که مقتضی تجارت این عهد است، نظم بدهید. هزار نفر شاگرد به فرنگستان بفرستید نه اینکه مثل سابق هر کدام دو سه زن بگیرند بلکه در مدرسه‌های اینجا (یعنی انگلستان) محبوس بمانند به طوریکه ثلث آنها در زیر کار بمیرند و باقی دیگر آدم شوند.»

ملکم خان پس از پیچیدن نسخه‌ برای توسعه ایران به وضع آن روزگار کشور می‌پردازد و ادامه می‌دهد: «کارهای دنیا یک وقتی ساده بود و هر کسی معنی آنها را به حکم هوش و ذهن طبیعی می‌توانست به سهولت درک کند. هیچ لازم نیست از وزرای ما بپرسند که این علوم و کمالات را در چه زمان و در چه کتاب تحصیل کرده‌اند، چون جمیع علوم را نخوانده می‌دانند. نمی‌دانم و نخوانده‌ام در زبان ایشان کمتر است و دانستن جزو منصب است. قسم می‌خورم که در میان این صد نفر فرنگی که در تهران هستند یک نفر نیست که جرات کند بگوید من اکونومی پلیتیک(اقتصاد سیاسی) می‌دانم، اما جمیع اهل درب خانه ما کل این علوم را در سینه خود مضبوط دارند. در دول فرنگستان چندین هزار نفر عمر خود را در تحصیل این علم تلف می‌نمایند تا اینکه چند نفر اکونومیست پیدا می‌شوند. در ایران هیچ احتیاجی به این نقل‌ها نیست، ما همه اکونومیست کامل هستیم. مادامی که در ایران وضع تحقیق ما این است، مادامی که وزرای ما همه علوم را نخوانده می‌دانند، بدیهی است که در ایران هیچ کار تازه ممکن نخواهد شد.»

در پشت آخرین صفحه نامه ناصرالدین شاه قاجار به خط خود نوشته است، «انشاا...تعالی این پاکت را در حضور ملکم خان باز نمایید و خوانده شود. در ایران فهمیده نمی‌شود.» و هنوز هم فهمیده نمی‌شود!

شگفتا که گویی ملکم نامه را همین امروز نوشته است و علیرغم گذشت نزدیک به دو قرن از آن دوران، ظهور انقلاب صنعتی و انقلاب دیجیتال، ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم.

این نوشتار در پی ارزیابی شخصیت و عملکرد ملکم خان نیست ولی باید قبول کنیم بذر قانونی که او بر خطه ایران پاشید، خاک حاصلخیزی نداشت و هنوز که هنوز است همواره فرهنگ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ما از قانون پیشی گرفته و درخت قانون او به میوه ننشسته است. اما در اثبات این ادعا که قانون نقشی در امور مملکت نداشته و بیشتر به عنوان ابزاری برای سوء استفاده است و همچنین چیرگی کامل فرهنگ بر قانون، بد نیست به چند مورد از شرایط امروز جامعه اشاره شود.

دکتر محمود سریع‌‌القلم در یادداشتی توصیه می‌کند که هر کسی باید به شغل خود بپردازد، نه اینکه همه دزد و کلاهبردار باشیم و از شغلمان برای کلاهبرداری استفاده کنیم. بگذاریم دزدی فقط برای کسی باشد که شغلش دزدی است. پیشنهاد دیگر وی که الحق در جامعه امروز سخت‌ترین است این است که دروغ نگوییم و فراموش نکنیم که ریا در واقع یک بیماری اجتماعی است. وی در نهایت این سوال را مطرح می‌کند که یک ملت دلال مسلک ناآگاه، با آن حماقت آشکار در هنگام رانندگی، حمله به غذای نذری، ریختن زباله در کوچه، خیابان و طبیعت، جا زدن در صف،....چرا باید در پی یک زمامدار رویایی باشد؟

وزیر اسبق در مناظره تلویزیونی علناً کسری بودجه کشور و عملکرد بانکها را نتیجه کثافت‌کاری و پوشش دادن به فساد اعلام کرده و می‌گوید که بستر اقتصاد کشور روی فساد می‌چرخد و عجبا که آب از آب تکان نمی‌خورد. دکتر فرشاد مومنی، اقتصاددان، اعلام می‌کند که در دوره 84 تا 98، سهم حقوق و دستمزد در بخش تولید 70درصد سقوط کرده و در همین دوره زمانی سهم سود پرداختی به سپرده‌های مدت‌دار به 16درصد تولید ناخالص داخلی افزایش یافته است. یعنی سود بی‌زحمت، معاف از مالیات و بدون ریسک از کل ارزش افزوده بخش صنعت و کشاورزی بیشتر شده است. وی ادامه می‌دهد که در اقدامی فریب‌کارانه آمار چنان اعلام می‌شود که گویی این حجم از نقدینگی در اختیار مردم است، در صورتیکه 74درصد از این نقدینگی متعلق به 1درصد سپرده‌گذاران بوده و مردمی در کار نیست. آنچه هست را تنها می‌توان«به نام این مردم و به کام آن مردم نامید» و این حاصل سیاست‌گذاری بر مبنای فساد سرمایه‌سالار است.

در بخش فرهنگی و اجتماعی نیز وضعیت همین است و تنها به چند مورد اشاره می‌شود. اخیراً اعلام شد که رئیس سازمان انرژی اتمی مشاور خود را در امور زنان منصوب کرده است. بدین ترتیب انتظار می‌رود با رفع این کاستی، مذاکرات وین در بخش فنی با نقش‌آفرینی مشاورین رئیس سازمان مرتفع گردد! در موردی دیگر رئیس فرهنگستان زبان فارسی در اقدامی انقلابی اعلام می‌کند که دامادش از خانواده‌ای شهید پرور است البته درآمریکا به دنیا آمده و مقیم همان دیار است! و بدین سان واژه جدید شهیدپرور آمریکایی ابداع می‌شود.

و بالاخره امام جمعه موقت تهران در خطبه‌های نماز جمعه بر این نکته تاکید می‌کند که ایران می‌تواند رهبری جامعه جهانی را بر عهده بگیرد و ادامه می‌دهد که ایران توانسته است چهل سال تحریم شکننده جهان غرب را تحمل کند و خم به ابرو نیاورد. البته حضرت ایشان فراموش کردند اضافه کنند که منظور ابروی آن مردم است و نه این!

خلاصه اینکه اگر ملکم خان قانونی ما سر از قبر بیرون کند می‌بیند آب از آب تکان نخورده و پس از دو قرن هنوز در بر همان پاشنه می‌چرخد. گویی هنوز هم در ایران فهمیده نمی‌شود. باید روح ملکم را احضار کرد و به قول شاه قاجار پاکت را در حضورش باز کرد.

به قول شاعر:

زاهدی که منع ما می‌کرد این دلدادگی

بنگرش امشب چه با حسرت تماشا می‌کند

ارسال نظر