تفسیری بر ماده (۳۲) قانون هواپیمایی کشوری
«فرمانده هواپیما از ضابطین دادگستری؛
میلاد صادقی، پژوهشگر حقوق هوافضا
بر پایه ماده (32) قانون هواپیمایی کشوری ایران، «در موردی که جنحه یا [جنایتی] داخل یک هواپیما که بر فراز ایران پرواز میکند یا داخل یک هواپیمای ایرانی در خارج از ایران ارتکاب شود[،] فرمانده هواپیما مکلف است تا زمانی که مداخله مأمورین صلاحیتدار میسر باشد طبق مقررات قانون اصول محاکمات جزائی[،] تفتیشات و تحقیقات مقدماتی را به عمل آورده[،] [دلایل] و مدارک جرم را جمعآوری و تأمین نماید و در صورت لزوم میتواند موقتاً مظنونین به ارتکاب جرم را توقیف کند[،] مسافرین و اعضای هیأت رانندگی را تفتیش و اشیایی را که ممکن است دلیل جرم باشد توقیف نماید. در مورد این ماده[،] فرمانده هواپیما برای تفتیش جرم و تحقیقات مقدماتی از ضابطین دادگستری محسوب میشود و کلیه وظایفی را که به موجب فصل دوم قانون اصول محاکمات جزایی برای کمیسرهای شهربانی مقرر است، عهدهدار میباشد». قانون در ادامه این حکم و به موجب ماده (33) مینویسد: «در مورد ماده 32 پس از فرود آمدن هواپیما[،] فرمانده هواپیما باید گزارش کتبی راجع به موضوع جرم و اقدامات مقدماتی که به عمل آورده است[،] تنظیم و [به] اداره کل هواپیمایی کشوری ارسال دارد. [به] علاوه در صورتی که هواپیما در ایران فرود آید[،] فرمانده هواپیما مکلف است فوراً وقوع جرم و نتیجه تفتیشات و تحقیقات و اقداماتی را که به عمل آورده به دادستان محل فرود آمدن هواپیما یا قائم مقام او اطلاع داده[،] متهم یا مظنون را با [دلایل] و مدارک جرم به دادستان یا بازپرس تسلیم و از مداخله خودداری کند و در موردی که هواپیمای ایرانی بعد از وقوع جرم در خارج از ایران فرود آید[،] فرمانده هواپیما باید مراتب را به اطلاع کنسول ایران که در حوزه او هواپیما فرود آمده[،] رسانیده و از او کسب تکلیف کند».
در ماده (32) قانون هواپیمایی کشوری که مربوط به سال 1328 است، از سویی به قوانین موقتی محاکمات جزایی (آیین دادرسی کیفری) مصوب 30/05/1291، ارجاع شده؛ از سوی دیگر به سبب اشاره به جنحه و [جنایت]، ارجاع به قانون مجازات عمومی سال 1304 قابل برداشت است زیرا در قانون اخیر، جرم از حیث شدت و ضعف مجازاتها به چهار نوع جنایت، جنحه مهم، جنحه کوچک (تقصیر) و خلاف تقسیم میشد. در حقوق فعلی، هر دو قانون مذکور، ملغی و منسوخ هستند. اکنون با فرض اینکه ارجاع ماده (32) قانون هواپیمایی کشوری به قوانین موقتی محاکمات جزایی به منزله ارجاع به قانون آیین دادرسی کیفری سال 1392 و مقررات مندرج در فصل دوم آن قانون محسوب میشود و شناسایی جرایم موضوع ماده (32) قانون هواپیمایی کشوری نیز اگرچه ناممکن نبوده اما با دشواری روبرو است و بسته به شدت و میزان مجازات جرم ارتکابی و تطبیق آن با مجازات جنحه یا جنایت ممکن خواهد بود، باید از خود پرسید که آیا فرمانده هواپیما نسبت به کلیه جرایم ارتکابی داخل هواپیما که مجازات آن از حیث شدت و میزان با مجازات مربوط به جنحه یا جنایت قابل تطبیق باشد، از پاسگران یا ضابطین دادگستری محسوب میشود یا اینکه وی تنها نسبت به آن دسته از جرایم ارتکابی داخل هواپیما که ایمنی هواپیما و اشخاص و اموال داخل آن را به مخاطره اندازد، ضابط دادگستری تلقی میگردد؟
قبل از همه، گفتنی است که نظیر همین بحث در حقوق بینالملل و ذیل مقررات مربوط به «کنوانسیون راجع به [جرایم] و برخی از اعمال ارتکابی دیگر در هواپیما»، موسوم به کنوانسیون 1963 توکیو که دولت ایران هم به آن پیوسته است، مطرح بوده و مورد توجه نویسندگان قرار دارد. در آنجا گفت و گوها بر سر دامنه کنوانسیون (ماده 1) و اختیارات فرمانده هواپیما (ماده 6) در ارتباط با آن دامنه است؛ جایی که کنوانسیون مقرر داشته که این کنوانسیون نسبت به جرایم بر ضد قوانین (حقوق) جزایی اعمال خواهد شد. در ظاهر، این حکم کنوانسیون دامنه بسیار وسیع دارد و نسبت به تمامی جرایمی که ناقض قوانین کیفری بوده، اعمال میشود، خواه چنین جرایمی اثر فیزیکی بر ایمنی هواپیما و اشخاص یا اموال داخل هواپیما داشته باشند خواه فاقد چنین اثری باشند. به همین سبب گویند که حکم یادشده مبتنی بر این فرض است که قوانین جزایی دولتها به رفتارهای داخل هواپیما نیز تسری دارد. در مقابل اما، اظهار عقیده شده است که چنین نتیجهای، بیبهره از منطق (Illogical) به نظر میآید زیرا کنوانسیون با این هدف یا منظور اصلی به تصویب رسیده تا برقراری ایمنی و نظم مناسب داخل هواپیما را تضمین نماید.
در قلمرو قانون هواپیمایی کشوری ایران نیز به نظر میرسد که بتوان در سایه هدف اصلی و البته نانوشته این قانون و موضوع عمده آن، یعنی ایمنی هوایی و بیخطری پرواز و همچنین وضعیت منحصر به فرد و حساسیت خاص ایمنی در صنعت هوانوردی و آموزهها و ملاحظات آن، همچون مباحث مربوط به «مدیریت منابع تیم پرواز» (Crew Resource Management)، از ظاهر ماده (32) قانون هواپیمایی کشوری که قلمروی بسیار گسترده به آن میدهد، گذر کرد و به تفسیری منطقی و قابل قبول از ماده روی آورد. در صنعت هوانوردی، یکی از حیاتیترین و سختترین جنبههای شغل هدایت و ناوبری هواپیما، حفظ سطح بالایی از «آگاهی موقعیتی» (Situational Awareness)، است. این «آگاهی موقعیتی» خود از عناصر و مؤلفههای «مدیریت منابع تیم پرواز» به شمار میرود. تجارب و یافتههای ایمنی حاکی از آن است که بخش قابل توجهی از سوانح هوایی، نتیجه کارکرد فنی نادرست هواپیما یا سامانههای آن و یا حتی فقدان دانش فنی از ناحیه تیم پرواز نیستند؛ بلکه آن سوانح، به علت ناتوانی تیم پرواز از پاسخ مناسب به وضعیتی که با آن مواجه میشوند، پدید میآیند. برای نمونه، ارتباطات ناکافی میان تیم پرواز و سایر اشخاص ممکن است به از دست رفتن «آگاهی موقعیتی» و شکست کار گروهی در هواپیما و نهایتاً اتخاذ یک تصمیم غلط یا مجموعهای از تصمیمات و بروز حادثه جدی یا سانحه منتهی گردد. «مدیریت منابع تیم پرواز» البته عناصر مهمتر دیگری دارد که در این خصوص، عناصری چون «ارتباطات»، «مدیریت استرس» و «تصمیمگیری و حل مشکل» قابل توجه است. تحدید ماده (32) و (33) قانون هواپیمایی کشوری به آن دسته از جرایمی که ایمنی هواپیما و اشخاص یا اموال موجود در آن را به مخاطره میاندازد، حقاً مانع از ایجاد خلل یا نفوذ نقص در «مهارتهای غیر فنی تیم پرواز» (NON-TECHNICAL SKILLS/ NOTECHS) و یا «مدیریت منابع تیم پرواز» میشود و به منفعت بیخطری پرواز بوده و به بیشینهسازی ایمنی هوایی کمک خواهد کرد.
متمم
در اینجا اما ملاحظات دیگری هستند که نباید آنها را از نظر دور داشت. از جمله آنکه در قانون هواپیمایی کشوری ایران، مقصود از «فرمانده هواپیما» چه کسی بوده و رویکرد سایر مقررات یا احکام حکومتی در ارتباط با مسئولیت فرماندهی و تصمیمگیری نهایی در هواپیما و عمل به وظایف ضابطین دادگستری به چه نحو و ترتیب است و این گونه امور در این دسته از مقررات و احکام به چه فرد یا افرادی واگذار شده است. در سایه توجه به ملاحظات مذکور چه بسا بتوان، تصویری مطلوبتر از شیوه ارتباط و اجرای دو وظیفه ناوبری و پاسگری در هواپیما و تفسیری بهتر از حقوق موجود که کلنگرش (Holistic) خواند، نشان داد.