نقش کارآفرینی بنگاههای کوچک و خانگی در اقتصاد
احسان اسدی-گروه زندگی در دهه جدید مشاهده می گردد که نیاز مردم به وسایل و تجهیزات جدید جهت رفع نیازهای روزمره خود بیشتر از گذشته شده و هر فردی بدون داشتن تجهیزاتی همچون : کامپیوتر و لب تاب ، ماشین ، تلویزیون های مد روز ، یخچال و صدها وسیله دیگر احساس خوشبختی نمی کند و همیشه در تلاش و تکاپو برای رسیدن به این نیازها به فعالیت در شغلهای کاذب پرداخته و یا به عنوان نیروی کار در شرکت ، کارخانه و یا اداره و در بازار بعنوان فروشنده جنسهای تولیدکنندگان مشغول به فعالیت می باشد . ولی غافل از این که با پرداختن به چنین کارهای هیچ وقت فرصت کافی برای رسیدن به چنین اهدافی را نخواهد داشت . معمولاً در حوزه خاورمیانه و قاره آسیا ۱۰% از مردم هر کشوری در تمکن مالی بوده و نیازهای آنها با سایر افراد متفاوت بوده و به مشاغلهای کلان پرداخته و اکثریت مردم یا به عنوان کارمند ، کارگر و بازاری شناخته می شوند که هر سه شغل تمام وقت خود را در اختیار آن ۱۰% ذکر شده قرار داده اند تا بتوانند از پس مخارج روزانه خود برآیند و حتی جرأعت فکر کردن به امر تولید را نداشته و به هیچ عنوان قادر نخواهند بود یک روز را هم به فکر کردن در مورد این مسئله بپردازند . حال اگر این ده درصد جامعه درست فکر کنند و درست عمل کنند کشور به سوی جلا و شکوفایی میل پیدا کرده و رونق اقتصادی در آن سرزمین پررنگ خواهد شد و در غیراینصورت نتیجه ای بالعکس خواهد داشت و مردم آن کشور بیشتر فقیر خواهند ماند و از همسایگان برون مرزی خود عقب مانده و با فاصله گرفتن از آنها قدرت اقتصادی خود را به مروز زمان از دست خواهد داد و ارمغانی جز شکست برای سرمایه داران و کارگران آن مرز و بوم به همراه نخواهد داشت و نشاط و شادی جای خود را به فقر و تنگدستی و فشار بر یکدیگر برای رسیدن به آخرین روزنه های روشنایی می دهد که با جمعیت بسیاری نیز باید جنگید تا بتوانند از حداقل موجودی های جامعه موجود استفاده کنند . ولی فرد کارآفرین به مسائل اجتماعی و اقتصادی جامعه اینگونه نگاه نمیکند . او همیشه نگاهی متفاوت دارد . مهم نیست که در چه کشوری یا در چه شهری زندگی می کند و یا چه امکانتی در اختیار دارد . به این نگاه نمی کند که مردم در غرب یا شرق یا شمال یا جنوب چطور زندگی میکنند و از چه امکاناتی استفاده می کنند و برای اینکه مردم شهر و دیار خود را ترقیب به همسو کردن با آنها و استفاده از تجهیزاتی که آنها می کنند بنماید خود دست به کار می شود و شروع به تلاش و تکاپو کرده و با حداقل امکانات موجود دست به کارآفرینی می زند . این افراد بیشتر به این نگاه می کنند که در حوزه استحفاظی خود چه خدماتی را می توانند ارائه دهند و چه چیزی را می تواند تولید کنند که برای مردم آن شهر و دیار استفاده داشته باشد . از خانه خود شروع کرده و محصول خود را به همسایه ، کوچه ، محله و شهر خود معرفی می نماید او بهتر از هرکسی می داند که مردن آن محله به چه چیزهایی نیاز دارند و چقدر حاضرند هزینه بنمایند برای خرید چنین تولیداتی . صنایع کوچک در ترویج کارآفرینی ، نوآوری ، پویایی صنعت ، ایجاد فرصت های شغلی و افزایش درآمد در اقتصاد ملی ، افزایش ارزش افزوده ، صادرات صنعتی ، توسعه منطقه ای و کمک به بهبود توزیع درآمد در جامعه هم موثر است . ویژگی های حیاتی بنگاه های کوچک انعطاف پذیری در مقابل تغییرات بازار و محیط ، به نتیجه رسیدن سریع فعالیت ها و ابتکار عمل افراد در این بنگاه ها ، برخورداری کارکنان این شرکت ها از انگیزه بالا ، سرمایه اولیه محدود مورد نیاز این بنگاه ها ، محرک اصلی تحقق کارآفرینی و غیره آنها را به مهمترین عامل رشد ، نوآوری و تحرک اقتصادی و توسعه کشورها ، به ویژه کشورهای در حال توسعه و یاری دهنده آنها در مرحله گذار اقتصادی تبدیل کرده است . بنگاه های کوچک و متوسط با سرمایه گذاری کمتر و بازدهی بیشتر فعالیت می کند و برای توسعه اشتغال پایدار و توسعه اقتصادی کشور عامل موثری است و باید دولت بستری را ایجاد کند که بنگاه های کوچک و متوسط بتوانند در کنار بنگاه های بزرگ صنعتی نقش موثر خود را در رشد اقتصادی و اشتغال ایفا کنند و همگرایی و هم افزایی آنها با بنگاههای بزرگ اقتصادی و سیاست های کلان نظام در بازارهای کار و کالا به حداکثر برسد . بنگاههای زودبازده اقتصادی به عنوان یکی از موتورهای حرکتی اقتصاد کشور میتوانند سهم قابلتوجهی در کاهش حجم نقدینگی جامعه داشته باشند. بنگاههای زودبازده را میتوان یکی از بهترین گزینهها برای جمعآوری نقدینگی موجود در جامعه دانست ، زیرا این واحدها بهطور پیوسته نیاز به جذب سرمایه داشتهاند . نقدینگی زیاد در جامعه علاوه بر اینکه موجب افزایش تورم شده ، میتواند باعث رکود بخش تولیدی و کاهش تنخواه این کارگاهها شود . با فراهمکردن سرمایه تولیدی این بنگاهها ضمن افزایش تولید و کاهش هزینهها میتوان به اشتغالزایی کمک بسزایی کرد . نقش دولت ، بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری را در این زمینه بسیار مهم و حیاتی می باشد ، این مجموعهها باید با جذب نقدینگی جامعه و ارائه سود به آنها و پرداخت آن به بنگاههای اقتصادی در قالب تسهیلات ضمن کمک به این واحدها به کاهش حجم نقدینگی ، افزایش توان تولیدی ، کاهش تورم ، ایجاد اشتغال و پویایی تولید کمک کند . نادیده گرفتن بنگاههای کوچکی که مزیتهای نسبی بالایی دارند میتواند پیامدهای جبرانناپذیری به جا بگذارد . از اینرو با توسعه این بنگاههای کوچک میتوان سهم بالایی از اشتغالزایی را به خود اختصاص داد . در این راستا برنامهریزی بلند مدتی که مستلزم جذب سرمایهگذاریهای خارجی و داخلی ، توسعه بخش تعاونی ، سادهسازی چارچوب مقررات سرمایهگذاری در بخش تولیدات صنعتی ، کاهش نرخ مالیات ، اعطای تسهیلات ارزی به بخش خصوصی ، افزایش وامها و سایر تسهیلات ، بالا بردن سطح مهارتی کارگران شاغل در بنگاهها ، تقویت خوشههای صنعتی در اصناف مختلف ، تشکیل سازمان صنایع کوچک و تشکیل یک شورای مشورتی سیاستگذاری بنگاههای کوچک را میتوان مورد توجه قرار داد .