نرخ موثر مالیاتی در مدیریت مالیات
سود بهعنوان نتیجهنهایی فرآیند حسابداری و اصلیترین منبع اطلاعاتی، مورد توجهو تأکید استفادهکنندگان اطلاعات حسابداری است و ممکن است تحت تأثیر عوامل متعددی قرار بگیرد.یکی از مواردی کهمیتواند تأثیری عمدهبر میزان سود گزارش شدهداشتهباشد، نرخ مالیاتی شرکتها میباشد.
در واقع، یکی از ذینفعانی کهخود را در سود شرکتها سهیم میداند، دولت میباشد کهاین سهم را از طریق مالیات مطالبهمیکند و از آنجا کهاین سهمخواهی از سود در صورت سود و زیان ظاهر میشود، بنابراین از جملهمواردی است کهمورد توجهجدی قرار گرفتهاست.نرخ مالیات مورد مطالبهتوسط دولت در اغلب کشورها و از جملهایران نرخ ثابتی است، اما کلیهدرآمدهای تحصیل شدهتوسط شرکت-ها مشمول مالیات نیست و یا دارای نرخهای جداگانهای میباشند کهاز جملهآنها میتوان بهدرآمد ناشی از فعالیتهای کشاورزی کهمعاف از مالیات میباشد، اشارهنمود.افزون بر این، برخی هزینههای لحاظ شدهدر صورت سود و زیان جهت محاسبهسود و زیان طبق استانداردهای حسابداری، از منظر مالیاتی در زمرههزینههای قابل قبول قرار نمیگیرد.بهدلیل تفاوتهای ذکر شده، نرخ مالیاتی دیگری ایجاد میشود کهبهنرخ موثر مالیاتی معروف است. از گذشتهتا کنون مدیران در پی کمینهسازی نرخ موثر مالیاتی در بلندمدت، در راستای مدیریت مالیات بودهاند.چنانچهمدیر بتواند نرخ موثر مالیات را در بلندمدت کاهش دادهو مالیات کمتری پرداخت کند، مالیات را مدیریت نمودهاست هرچهاین امر بهتر انجام شود، عملکرد بهتری را برای مدیریت شرکت در پی خواهد داشت؛ زیرا منجر بهافزایش سود خالص پس از مالیات و همچنین کاهش جریانهای نقدی خروجی از بابت مالیات خواهد شد.همچنین، نرخهای موثر مالیاتی شرکتها، اغلب توسط سیاستگذاران و گروههای ذینفع بهعنوان ابزاری برای نتیجهگیری پیرامون سیستمهای مالیاتی شرکتهای مختلف استفادهمیشود؛ زیرا نرخ مزبور اطلاعات مناسب و خلاصهاز اثرات تجمعی معافیتهای مالیاتی مختلف و تغییرات در نرخهای مالیاتی شرکتها را فراهم میآورد. در این راستا بهبررسی نرخ موثر مالیات از یک سو و مدیریت مالیات از سوی دیگر می پردازیم. موضوع مالیات بر درآمد عملکرد)، بخش مهمی از حوزهادبیات مالی و اقتصادی هر کشور محسوب میشود.بهطوری کهقسمت عمدهای از تأمین مالی بودجهدولتها از طریق درآمدهای مالیاتی و بهویژهمالیات بر عملکرد تأمین میشود.اهمیت این موضوع تا آنجاست کههیئت استانداردهای بینالمللی حسابداری، استاندارد شماره۱۲ خود را با عنوان "مالیات بر عملکرد" بهاین موضوع اختصاص دادهاست.در این راستا پرداخت مالیات نیز از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ بهطوری کههمیشهدولتها درصددند تا با وضع قوانین موضوعه، موجبات این امر را فراهم کنند.لکن، مودیان مالیاتی بنا بهدلایل مختلف از طرق اجتناب مالیاتی و یا فرار مالیاتی سعی در پرداخت مالیات کمتری دارند.با توجهبهاین مطالب موضوع نرخ موثر مالیاتی مطرح میشود.نرخ موثر مالیاتی، میزان مالیات پرداخت شدهتوسط مودیان را با در نظر گرفتن سود حسابداری یا سود مشمول مالیات اندازهمیگیرد (حساسیگانهو گل-محمدی شورکی، ۱۳۹۰).از سوییدیگر یکی از ویژگیهای بارز اقتصادی شرکتها، چرخهعمر متفاوت آنها میباشد و طبق تئوری چرخهعمر، شرکتها در مراحل مختلف چرخهعمر از نظر مالی و اقتصادی دارای نمودگرها و رفتارهای خاصی هستند. مالیات عبارت است از: سهمی کهبهموجب اصل تعاون ملی و طبق مقررات موضوعههر یک از افراد کشور موظف است از درآمد یا دارایی خود بهمنظور تأمین هزینههای عمومی و حفظ منافع اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بر حسب توانایی و استطاعت مالی خود بهخزانهدولت بپردازد (رزاقی، ۱۳۷۵).از نظر برخی صاحبنظران مالیات مبلغی است کهدولت از اشخاص، شرکتها و مؤسسات بر اساس قانون برای تقویت عمومی حکومت و تأمین مخارج عامهدریافت میدارد.افزون بر خصلت اجباری بودن؛ یک خصوصیت بارز دیگر مالیات این است کهرابطه صحیح دوطرفهیا متناسبی میان میزان مالیات دریافتی و ارزش خدمات عمومی -کهمالیاتدهندگان از آن برخوردار میشوند- وجود دارد (عرب مازار، ۱۳۷۰).اهمیت مالیات تنها بعد کارآیی آن برای دولت نیست؛ بلکهآثار و فشارهای ناشی از آن؛ عادلانهو یا ناعادلانهبودن آن، تأثیر آن بر کارآیی اقتصادی، ایجاد انگیزهمنفی و یا مثبت برای فعالیتهای گوناگون و امثال آن نیز مورد توجهخاص است (دادگر، ۱۳۷۸). مالیات بهدو دستهمستقیم و غیرمستقیم اخذ میشود: مالیات مستقیم؛مالیاتهایی هستند کهمستقیماً بر منبع درآمد وضع میشوند و با درآمد اشخاص حقیقی و حقوقی وصول میشود.مالیات غیرمستقیم؛ مالیاتهایی هستند کهپرداختکنندهان مشخص و معین نبودهاست. نظام مالیاتی ایران و عوامل پس افتادگی فرهنگی عملکرد نظام مالیاتی ایران در بعد فرهنگی، بیش از هر عامل بهمیزان قدرت آن در نظام اقتصاد کشور برمیگردد.مالیات از جملهحلقههای زنجیر اقتصادی است کهفاقد اثرگذاری قابل ملاحظهاست.بهطور مثال، قدرت مانور نظام بانکی بهدلیل نقش مسلط آن در تخصیص منابع، انواع یارانهها بهواسطهتأثیر زیاد آن در تعیین خط مشی اقتصاد سیاسی دولت و درآمدهای نفتی بهعلت جایگاهحداکثری در درآمدهای دولت بهمراتب از نظام مالیاتی بالاتر است. با این حال مهمترین دلیل در بروز این وضع، چسبندگی اقتصاد ایران بهدرآمدهای حاصل از نفت است کههم بهدلیل خاصیت جانشینی با درآمدهای مالیاتی آن در موضع ضعف قرار دادهاست و هم منجر بهتولید رانت در اقتصاد شدهاست.همچنین اقتصاد دولت محور در ایران، اخذ مالیات را از نظر اقتصادی بیتأثیر میکند و جز تأثیر حسابداری فاقد آثار سیاستگذاری میشود.این وضع در بلندمدت بهلایههای اجتماعی هم نفوذ میکند و آنان نیز بهعنوان کارگزاران اقتصادی میآموزند کهمالیات ندهند یا سعی کنند از معافیتهای مالیاتی بیشترین بهرهرا ببرند و سهم بیشتری از درآمدهای نفتی را از آن خود کنند.ادامهاین وضع، بیش از هر چیز بهفرهنگ مالیاتی آسیب میزند و پس افتادگی فرهنگی را سرعت میبخشد. دلیل دیگر در پس افتادگی فرهنگ مالیاتی، نداشتن استراتژی مدون رفاهی است، اگرچهدولت در ایران بهاستناد اصل ۲۹ قانون اساسی یک دولت رفاهی شناختهشدهو موظف است با برقراری نظام فراگیر رفاهاجتماعی فرصتهای برابر در اختیار شهروندان قرار دهد.علاوهبر آن، در قانون اساسی از آموزش رایگان یاد شدهکهخود بهمانند حق مردم و تکلیف دولتها است.با این حال، نوعی ناهماهنگی در سیاستهای اجتماعی ایران دیدهمیشود.پرداخت مستقیم بهمردم در بخش درمان بیش از عرف جهانی است.نابسامانی زیادی بین انواع خدمات بیمهای دیدهمیشود و انتظار شهروندان را بهویژهدر حوزهبهداشت و درمان رفع نمیکند. در برنامههای خصوصیسازی، طرح خودگردانی بیمارستانها و خصوصیسازی در آموزش رخ داد غافل از اینکهاین موارد جزئی از کالاهای عمومی هستند کهدر ابتدا دولت باید آنها را تأمین کند و انتظار مردم از آن اصل در قانون اساسی پوشش دادهشود.باید قبول کنیم وقتی در تأمین هزینههای معمول زندگی مردم حضور مالیات کم رنگ میشود، فرهنگ مالیاتی رشد نمیکند. مالیات نسبت بهدیگر ارزشهای اجتماعی، جایگاهکمتری در فضای رسانهای و تبلیغات کشور دارد.بهجز سازمان امور مالیاتی بهعنوان متولی رسمی امور مالیاتی کشور، کمتر نهاد یا سازمان مردم نهادی است کهخود را موظف بهتشویق امر مالیات در کشور کند.بهطور مثال در تیرماهکهموعد خوداظهاری مالیاتی در ایران است، بهجز سازمان متولی هیچ رسانهای بهطور مستقل نسبت بهاین موضوع توجهی نمیکند.این جریان حاکی از بیتفاوتی آشکار گروههای اجتماعی نسبت به مهمترین رکن زندگی در جوامع مدرن است.در کنار آن، میتوان بهبیاهمیت دانستن مالیات در برنامهاحزاب نیز اشارهکرد.تا کنون هیچ حزبی در ایران مانیفست خود را نسبت بهمالیات مشخص نکرده و اصولاً با شعار و برنامهمالیاتی وارد گود انتخاباتی نشدهاست. بهاین ترتیب، درآمد مشمول مالیات در هالهای از ابهام و تیرگی فرو میرود و تشخیص صحیح آن بهسختی امکانپذیر میگردد.بههمین دلیل، بسیار اتفاق میافتد کهمالیاتهای تشخیص شدهتوسط حوزههای مالیاتی بیش از میزان واقعی شود و فرآیند بهقطعیت رسیدن آن مدتها طول بکشد و چهبسا زیادی مالیات قطعی شده، کسب و کار افراد زیادی را با مشکل روبرو کردهو موجبات پریشانی آنان را فراهم کند و در بلندمدت ریشههای تولید و فعالیتهای اقتصادی را خشک کند و زیان جبرانناپذیری بهرشد و توسعه اقتصادی وارد آورد.وقتی این بینش مدتها در میان طرفین ادامهیابد، فرهنگ فرار از مالیات بجای فرهنگ پرداخت داوطلبانهمالیات، ریشهمیگیرد و مدتهای زیادی وقت نیاز داریم تا بتوانیم دوبارهآن فرهنگ را در جامعهترویج دهیم. روشهای محاسبهنرخ مؤثر مالیاتی برای محاسبهنرخ مؤثر روشهای مختلفی وجود دارد کهبا توجهبهسطح دسترسی بهدادههای آماری بهانواع مختلف تقسیمبندی میشوند.در سادهترین روش نرخ مؤثر مالیاتی از تقسیم میزان مالیات وصول شدهدر هرسال بر پایهمالیاتی برآورد شدههر منبع بهدست میآید.براین اساس نرخ مؤثر مالیاتی از نرخ قانونی متفاوت خواهد بود.دلیل این امر نیز وجود انواع معافیتهای مالیاتی یا تمکین ناقص مالیاتی (بهدلیل فرار و یا اجتناب مالیاتی) از سوی مؤدیان مالیاتی میباشد.بهطور کلی برای محاسبهنرخ مؤثر متوسط مالیاتی دو روش کلی وجود دارد: روش خرد و روش کلان. مدیریت مالیات مدیریت مالیات را توانایی مدیر در پرداخت مالیات کمتر در بلندمدت تعریف نمودهاند.شرکتی کهبهدنبال مدیریت مالیات و حداقل سازی هزینهمالیات میباشد، در واقع رویهای جسورانه پیرامون مالیات در پیش گرفتهاست.بر طبق یافتههای چند پژوهش، مدیریت مالیات، فعالیتی ارزشزا است و سهامداران شرکت معتقدند کهباید توسط مدیریت شرکت، نرخ مالیاتی شرکت مدیریت شود. افزون بر این مسئلهپرداخت مالیات کمتر، توسط سهامداران مورد ارزیابی قرار میگیرد و بهعنوان یکی از شاخصهای ارزیابی عملکرد مدیریت مدنظر قرار میگیرد.اگر مدیریت مالیات بهعنوان فعالیتی ارزشزا در نظر گرفتهشود، شرکتها مایلند خود را درگیر این فعالیت نمایند.اگرچهمدیریت کردن مالیات میتواند رقم نهایی سود یک شرکت را بهبود ببخشد، لیکن در نظر گرفتن هزینههای مرتبط با اختصاص منابع بهطرحهای مالیاتی نیز دارای اهمیت میباشد.بهعنوان مثال، چنانچهشرکت بهدنبال ایجاد یک خط تولید در راستای تولید یک محصول صادراتی باشد، منابعی را باید صرف کند و هزینههایی را متحمل شود.شولز و همکاران (۲۰۰۹) خاطر نشان میکنند کهافزون بر هزینهفرصت از دست رفته، برنامهریزی مالیاتی هزینههای دیگری از قبیل هزینههای معاملاتی، مالیاتهای ضمنی و عدم اطمینان نیز بههمراهدارد.بنابراین، شرکتها تنها زمانی بهمدیریت مالیات روی میآورند کهصرفهجوییهای مالیاتی ناشی از این طرحها بر هزینههای تحمل شدهاز بابت این طرحها فزونی داشتهباشد.دسای و دارماپالا (۲۰۰۶) نیز سودمندی مدیریت مالیات را منوط بهنحوهاستفادهمدیر از جریانات نقدی حاصل از صرفهجویی مالیاتی دانستهاند. فاطمهحصنی مقدم حسابرس مالیاتی ،سازمان امور مالیاتی moghadamnafas5@gmail.com