گفت و گوی جهان اقتصاد با دکتر افروز معتمد : گاهی اوقات بیمارانمان را درک نمی کنیم
کتاب آن چه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود ، نوشتۀ دکتر دنیل اُفری با ترجمۀ دکتر افروز معتمد و به همت نشر قطره بهتازگی منتشر شد. این کتاب حاوی ۱۶ بخش است با عناوینی از جمله «رابطۀ پزشک و بیمار و مشکلات آن»، «کدامیک مسئولاند، پزشک یا بیمار؟» «خواستۀ بیمار دقیقاً چیست؟»، «لطفاً به بیمار آسیب نرسانید». دکتر دنیل افری، نویسندۀ این کتاب متخصص داخلی و استادیار دانشکدۀ پزشکی نیویورک است که تاکنون بیش از دو دهه در بیمارستان بلویو به درمان بیماران اشتغال داشته است. از او مقالات بسیاری در مورد پزشکی و ارتباط پزشک و بیمار در نیویورک تایمز ، مجلۀ اسلیت و کتابهای دیگری به نام تأثیر احساسات پزشکان بر نحوۀ درمان ، صمیمیتهای منفرد ، یافتههای اتفاقی ، پزشکی در ترجمه و کتاب الکترونیک مراقبتهای ویژه منتشر شده است. وی همچنین یکی از بنیانگذاران و سردبیر مجلۀ ادبی بیمارستان بلویو، اولین مجلۀ ادبی دربارۀ مسائل درمانی است. تلاش او برای کمک به رابطۀ پزشک و بیمار موجب شد جایزۀ جان مک گارون را از انجمن نویسندگان پزشکی آمریکا دریافت کند. بخشی از کتاب میخوانیم: «نیازی نمیبینم که پزشکم مرا دوست داشته باشد، انتظار هم ندارم همراه من عذاب بکشد، وقت زیادی از پرشکم نمیخواهم، فقط پنج دقیقه به وضعیت من فکر کند، تمام ذهنش را به من بسپارد، در یک فاصلۀ کوتاه به من بپیوندد، همراه جسمم روحم را جستوجو کند و بیماریام را بفهمد، زیرا هر انسانی به شیوۀ خودش بیمار میشود. بسیاری از بیماران با ناامیدی از اتاق پزشک خارج میشوند، اما آنچه از صرفاً نارضایتی مهمتر است، این است که پزشک نتواند تشخیص درستی بدهد یا آنها را درست درمان کند. پزشکان نیز به همان میزان از دشواری چیدن قطعات پازل داستان بیماران درمانده میشوند، بهخصوص برای آنهایی که علایم پیچیده و مرموزی دارند. با رشد بیشتر علم پزشکی و چندگانه و پیچیدهترشدن بیماریها، فاصلۀ میان آنچه بیمار میگوید و آنچه پزشک میشنود، یا برعکس، چشمگیرتر میشود. من نگارش این کتاب را با هدف بررسی رابطۀ میان بیماران و پزشکان و کاوش در نحوۀ انتقال یک داستان از یک طرف به طرف دیگر آغاز کردم.» جهان اقتصاد ، به مناسبت انتشار این کتاب، با دکتر افروز معتمد، مترجم کتاب آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود گفتوگویی انجام داده که در ادامه میخوانید: * از اسم این کتاب چنین برداشت میشود که مخاطب این کتاب قشر خاصی از مردم هستند، این طور است؟ خیر، مخاطب کتاب کل مردماند و در واقع این کتاب به تحلیل و رفتار متقابل میان پزشک و بیمار، بهطور عمومی، پرداخته است. برخی تصورشان این است که «آنچه شما میگویید، آنچه پزشک میشنود» کتابِ تخصصی روانشناسی است که باید گفت این برداشت کاملاً اشتباه است. * چه شد که تصمیم گرفتید این کتاب را ترجمه کنید؟ این کتاب اولین تجربۀ من در ترجمۀ کتاب است و چون همیشه به موضوعِ ارتباط میان پزشک و بیمار علاقهمند بودهام، با خواندن متنِ اصلی کتاب و ارتباط آن با موضوعِ مورد علاقهام تصمیم گرفتم آن را ترجمه کنم. علت دیگر ترجمۀ آن این بود که از خواندن این کتاب لذت بردم و دوست داشتم بقیه را هم در این لذت شریک کنم. در بخشی از کتاب، خاطرات خود نویسنده و یا همکاران او دربارۀ ارتباط میان پزشک و بیمار مطرح میشود که در جاهایی شکل داستانی پیدا میکند. *ترجمه این کتاب چه مدت طول کشید؟ آیا برای چاپ آن مشکلی بهوجود آمد؟ در سایت آمازون بخشی وجود دارد که کتابهای جدیدی که منتشر شده و مشابه با کتابی است که شما در گذشته خواندهاید معرفی میکند. زمانی که این کتاب به من پیشنهاد شد، آن را دیدم و تصمیم به خواندن آن گرفتم. پس از انتخاب و ترجمه، ویراستار این کتاب کمک بسیاری برای انتشار آن به من کرد. ترجمۀ آن تقریباً چند ماه طول کشید. *آیا بازخوردی از کتاب داشتهاید؟ از آنجایی که این کتاب بهتازگی چاپ شده، بازخورد جدیای دربارۀ آن نشنیدهام، اما یک جلسه نقد برای آن در «شهر کتاب بهشتی» (۶ اردیبهشت ۱۳۹۷) برگزار گردید که نقدهای خوبی در آن جلسه مطرح شد و بازخورد خوبی داشت و از آن استقبال خوبی به عمل آمد. *چه مشکلاتی میان پزشکان و بیماران وجود دارد که خواندن این کتاب میتواند آن را حل کند؟ بزرگترین مشکلی که میان پزشکان و بیماران وجود دارد این است که بیماران ما (پزشکان) را در مقابل خود میبینند. البته من در جایگاه پزشک این طور فکر میکنم و قطعاً بیماران نظر دیگری دارند. اما در بیشتر مواقع نیز حق با بیماران است. تصور من این است که این مشکلات زمانی پیش میآید که ما نمیتوانیم حس مثبتی به بیمار منتقل کنیم و به آنها ثابت کنیم که پزشکان نیز جزئی از آنها هستند و در کنارشان هستیم نه در مقابلشان. این مسئله که هر دو طرف خود را در دو گروه رو بهروی هم بدانند آسیب جدی به روابط پزشک و بیمار وارد میکند و همین امر، روند درمان را کُند میکند. در کل، نظر من این است که بار مسئولیت این رابطه بر دوش پزشک است. گرچه این نکته را هم باید اضافه کرد که در هر مکالمهای ممکن است سوء برداشت وجود داشته باشد. مثلاً میان زن و شوهر، پزشک و بیمار و همۀ افراد؛ اما چون در مکالمه میان پزشک و بیمار موضوع اصلی جان یک انسان است، این رابطه از اهمیت بالایی برخوردار میشود. * فکر نمیکنید سوءاستفادههایی که برخی از پزشکان از بیماران میکنند باعثشده این فاصلهها بیشتر شود؟ باور دارم که هیچ صنفی را نمیشود پیدا کرد که تمام افرادی که در آن کار میکنند صددرصد سالم باشند و فسادی در آن وجود نداشته باشد، اما چون پزشکی قداست خاصی دارد از کسانی که در این حیطه کار میکنند توقع نمیرود که مانند بقیۀ اصناف خطایی، هر چند جزئی، مرتکب شوند. من هم نمیتوانم ادعا کنم که صددرصد پزشکان از هرگونه فسادی دور هستند. * به نظر میآید که شما اتفاقات و تجربیاتی از روابط میان پزشکان و بیماران کسب کردهاید که تصمیم گرفتهاید این کتاب را ترجمه کنید. خاطره و تجربۀ مهمی دارید؟ یکی دو مورد را در مقدمۀ کتاب آوردهام. من شخصاً علاقه دارم زمانی که دارویی را برای بیمار تجویز میکنم، تمام راه حلها را پیشِ روی او قرار دهم. پس از آن، از بیمارم میپرسم که نظر خودش در مورد راه حلهای موجود چیست؟ من میتوانم کار خود را راحتتر کنم و از همان ابتدا نسخه را بنویسم و هیچ راه حل و راهکاری پیشنهاد نکنم و زمان زیادی را صرف توضیح برای بیمار نکنم، اما همین شیوه باعث میشود که برخی از بیمارانم از کار من ایراد بگیرند و مرا متهم کنند که قدرت تصمیمگیری ندارم و از صحبتهای من سوء برداشت حاصل شود. و یا یکی دیگر از تکیه کلامهایم این است که هنگام نوشتن نسخه به بیمار میگویم که اگر بعد از مصرف دارو مشکلی داشتید حتماً با مطب تماس بگیرید. یکی از بیمارانم، که دختری جوان بود، بعد از شنیدن این جملۀ من به خانوادهاش اعلام کرده بود که دکتر داروی خطرناکی برایم تجویز کرده است. مادرش هم هراسان به مطب آمد تا از ماجرای دارو باخبر شود. مواردی مانند این، بخشی از حواشی و سوءبرداشتهایی است که در روابط میان پزشک و بیمار شکل میگیرد. موضوع اصلی که در این کتاب به آن توجه شده درست گفتن و درست شنیدن است. بیمار باید بتواند مشکلاتش را بهدرستی بیان کند و به پزشک کمک کند که راه حل مناسب را بیابد و پزشک نیز باید به تکتک گفتههای بیمار توجه کند و به او فرصت حرفزدن بدهد. اگر این ارتباط گفتاری و شنیداری درست برقرار شود، شاید مسیر درستتری را در درمان طی کنیم.