تفاوت تورمی که احساس می کنیم با تورم مرکز آمار چیست؟
دستهای از عوامل شکاف میان تورم اعلامی با تورمی را که افراد در زندگی روزمره احساس میکنند، توضیح میدهند.
برای خیلی از مردم تورم سالانه ۵۳ درصدی و ماهانه ۳.۵ درصدی با تورمی که احساس میکنند بسیار متفاوت است. این اعداد دیروز از سوی مرکز آمار به عنوان تورم مصرفکننده در ماه بهمن اعلام شدهاند. اما شکاف میان برآوردهای مرکز آمار و شهود ما از افزایش قیمتها تحت تأثیر چه عواملی اتفاق میافتد؟
حساسیت بالای تورم به سبد انتخابی
مرکز آمار برای محاسبه تورم، یک سبد مشخص حاوی تعداد زیادی از کالاها و خدمات مصرفی در نظر میگیرد که سهم هر گروه کالایی طی سالهای محاسبه ثابت گرفته میشود. در حال حاضر وزن اجزای مختلف سبد مصرفی از سال ۱۳۹۵ ثابت است و تورم بر مبنای رشد قیمت این سبد ثابت برآورد میشود. بنابراین به طور کلی تورم برآوردی به وزنهای منظورشده حساس است و در اصل تورم احساسی هر فرد با توجه به سبد متفاوت مصرفش فرق میکند. اما این حساسیت به وزنها در تورم بالا بیشتر است.
در شرایط فعلی ایران نه تنها میانگین تورم سبد مصرفی بالاست، بلکه نوسانات و تفاوتهای میان اجزای سبد هم بسیار زیاد است. همانطور که نمودار بالا نشان میدهد، میان گروههای کالایی مدنظر مرکز آمار تورم سالانه تا بهمنماه از ۱۵ درصد تا ۲۴۷ درصد متغیر است. تورم این گروههای کالایی هم نوعی میانگین است و اجزای هر کدام از آنها با تورمهای متفاوتتری هم همراه بودهاند. برای مثال افزایش هزینه خرید گوشت برای بسیاری از خانوارها فراتر از رقم ۸۷ درصدی بوده که برای کل گروه گوشت قرمز و ماکیان اعلام شده است.
برآورد مرکز آمار کمبرآوردی دارد؟
برآوردهای مرکز آمار از افزایش قیمت هر کالا هم میتواند دچار کمبرآوردیهایی باشد. برای نمونه، درمورد اجاره مسکن روش این نهاد آماری این است که هر ماهه از نمونه مشخصی از خانوارها هزینه اجاره پرداختیشان پرسیده میشود. در حالی که در بازههایی از سال که جابهجایی اجارهنشینان کمتر است، نرخ اعلامشده ثابت میماند، اما احساس همه از نرخهای جدید اجاره که در معاملات جدید مشاهده میکنند این است که نرخها افزایش یافته است.
گفته میشود نظام قیمتگذاری دستوری دولت که برهه به برهه مجبور میشود اجازه جهش قیمت دستهای از کالاها را بدهد، بعضاً جلوی افزایش قیمت دستهای دیگر را همزمان نمیدهد و به جای آن، به تولیدکنندگان اجازه میدهد با حفظ قیمت ظاهری محصولاتشان، مقدار فروش را کم کنند. در صورت صحت و گستردگی چنین اتفاقی، عملاً افزایش قیمت این محصولات دیده نمیشود، اما مردم که از آنها استفاده میکنند، مجبور خواهند بود در یک مدتزمان مشخص هزینه بیشتری برایشان بدهد. میتوان حدس زد چنین اتفاقاتی هم ممکن است از رادار تورمسنجی مرکز آمار خارج باشند. با این حال، نمیتوان این مورد را با قطعیت کامل گفت.
اعتماد عمومی به نرخ دلار بیشتر است یا تورم؟
نرخ ارز به عنوان متغیری که نیاز به برآورد آماری خاصی ندارد و به صورت لحظهای قابل مشاهده است، سیگنال قابل اعتمادتری برای افراد است تا ببینند سطح قیمت به کدام سو میرود. به ویژه در شرایط کنونی که میزان اعتماد عمومی به نهادهای دولتی پایین است، میتوان انتظار داشت که بسیاری از افراد تورم مرکز آمار را درست ندانند و به جای آن تورم ارز و سکه را مبنا قرار دهند. همانطور که نمودار بالا نشان میدهد، ارز و سکه به ترتیب ۸۶ و ۱۴۶ درصد افزایش قیمت طی یک سال داشتهاند. بنابراین تورم احساسشده با توجه به این داراییها بیشتر از تورم مصرفکننده محاسبهشده است.
مبناقراردادن تورم داراییها از سوی مردم در شرایط فعلی کاملاً منطقی به نظر میرسد. در وضعیت تورمی، خانوارها به داراییهایی مثل ارز و سکه به عنوان ابزار پسانداز نگاه میکنند و هر گونه کاهش ارزش ریالی درآمدشان نسبت به قیمت آنها را کاهش ارزش درآمدشان میدانند؛ چرا که اگر پیشتر درآمد بیشتری داشتند یا مصرف کمتری کرده بودند، در زمان حال میتوانستند همگام با این قیمتها شاهد افزایش درآمد باشند.
کالاهایی که بیشتر در شکلدادن به احساس تورم نقش دارند
گروههای کالایی مثل خوراکیها، به صورت روزمره در زندگی افراد نقش دارند و افزایش قیمتشان احساس میشود. نمودار بالا نشان میدهد گروه خوراکیها بالاترین تورمها را داشتهاند. اما به هر حال سبد مصرفی مورد محاسبه مرکز آمار از هزینه اینترنت و مترو تا سوخت و خدمات را هم در نظر میگیرد. نمودار بالا اختلاف زیاد تورم گروههای کالایی خوراکی با برخی از موارد نامبرده را نشان میدهد.
میتوان گفت قیمتگذاری بخشنامهای دولت روی انرژی در طی سالها به طور غیرمستقیم به این احساس تورم بالاتر هم دامن زده است. از یک طرف، این قیمتگذاری باعث میشود مصرفکنندگان به ثابتماندن همیشگی قیمتهای این حوزه (از آب گرفته تا برق و گاز و بنزین) عادت کنند و با وجود تورمهای بالا، تثبیت این قیمتها را بدیهی فرض کنند و در تورم احساسشده آنها را به حساب نیاورند. از طرف دیگر قیمتگذاری (و در واقع قیمت نسبی بسیار پایین انرژی) از راه ایجاد کسری بودجه و همچنین حرکت نقدینگی به سمت سایر کالاها، باعث تورم بیشتر در بقیه کالاها شده است که بیشتر در شکلدادن به احساس تورم نقش دارند.
منبع: فردای اقتصاد