دکتر هاشم اورعی- استاد دانشگاه صنعتی شریف دست تقدیر بر آن شد که عمر دولت سیزدهم به پایان رسیده و ملت در برابر انتخابی دیگر قرار گیرد. امت دولت سیزدهم را کارآمدترین دولت طی عمر 45 ساله جمهوری اسلامی ارزیابی میکند ولی بخش قابل توجهی از ملت آن را ناکارآمدترین میدانند. شگفتا که شکاف بین دو طیف جامعه هر روز عمیقتر شده و کسی به فکر ترمیم آن نیست!
واقعیت آن است که در طول دهه 90، رشد اقتصادی در مجموع حدود 1 درصد بود و اقتصاد کشور از رقابت منطقهای در حوزه اقتصاد به شدت عقب ماند. دولت سیزدهم موفق شد صادرات نفت را افزایش داده و به مرز 6/1 میلیون بشکه در روز برساند و طبق اعلام مراجع رسمی نرخ رشد اقتصادی در سال گذشته به 7/4 درصد افزایش یافته است. این در حالیست که صندوق بین المللی پول بدون احتساب تورم رشد اقتصادی کشور را در سال گذشته 5/2 درصد اعلام کرده و پیشبینی میکند که در سه سال پیشرو به 2 درصد کاهش یابد.
چنانچه آمار ارائه شده از سوی مراجع رسمی عمیقتر مورد ارزیابی قرار گیرد مشاهده میشود که رشد بخش صنعت در این دوره نزدیک به صفر و بخش کشاورزی منفی بوده است. بدینترتیب این واقعیت نمایان میشود که رشد اقتصادی 7/4 درصدی سال گذشته با فرض صحت عمدتاً به دلیل افزایش قابل توجه صادرات نفت بوده است. حال این سوال مطرح میشود که آیا چنین رشدی پایدار خواهد بود؟ بررسی شرایط موجود این حقیقت را آشکار میسازد که به سه دلیل ادامه روند افزایشی صادرات نفت میسر نبوده و نمیتوان به تداوم رشد اقتصادی امید بست.
دلیل اول اینکه دولت بایدن از آغاز کار خود بنا را بر مماشات با ایران نهاده و با عدم اعمال سختگیرانه تحریمها، عملاً به پالایشگاههای چین اجازه داد که میزان خرید نفت ایران را افزایش دهند بطوریکه در حال حاضر مقصد نهایی بالغ بر 90 درصد صادرات نفت ایران پالایشگاههای خصوصی چین است. امّا در پی حمله حماس به رژیم صهیونیستی در 7 اکتبر سال گذشته و افزایش تنشها در منطقه، فشار سیاسی بر دولت ایالات متحده از سوی هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات برای تغییر سیاست این کشور در مواجهه با ایران بشدت افزایش یافته است. برخورد سناتور جمهوریخواه تد کروز با وزیر امور خارجه آمریکا در جلسه سنای این کشور فشار بسیار زیاد سیاسی بر دولت ایالات متحده را به وضوح آشکار ساخت. افزون بر این چنانچه در انتخابات نوامبر، دونالد ترامپ به ریاست جمهوری برسد، قطعاً این فشار بشدت افزایش یافته و ظرفیت صادرات نفت کشور با چالشهای فراوان مواجه خواهد شد. کما اینکه در دوران ریاست جمهوری ترامپ، جدیت دولت آمریکا در اعمال تحریمها علیه ایران صادرات نفت را به روزانه حدود 350 هزار بشکه کاهش داد.
دلیل دوم افزایش ظرفیت تولید نفت آمریکاست که به رقم خیره کننده 13 میلیون بشکه در روز رسیده و با پیشی گرفتن از عربستان سعودی و روسیه به بزرگترین تولید کننده نفت جهان تبدیل شده است. بدینترتیب انتظار نمیرود که اعمال فشار و کاهش صادرات ایران به کمبود و در نتیجه افزایش قیمت انواع سوختهای فسیلی منجر شده و به جو بایدن در رقابتهای انتخاباتی لطمه بزند.
و بالاخره دلیل سوم اینکه آرامکو، غول نفتی عربستان سعودی که در حال حاضر روزانه حدود 600 هزار بشکه نفت به پالایشگاههای خصوصی چین میفروشد بدنبال آن است که با استفاده از قدرت مالی فوق العاده خود سهام پالایشگاههای خصوصی چین را خریده و از این طریق عرصه را بر بازار نفت ایران تنگ کند.
خلاصه اینکه بیثباتی همیشگی در بازار جهانی نفت اجازه نمیدهد که بار اصلی توسعه اقتصادی کشور بر دوش این بخش گذاشته شود. از طرفی در برنامه هفتم توسعه رشد اقتصادی سالیانه 8 درصد پیشبینی شده و از آنجا که بخش خدمات به دلیل عدم امکان ارتباط گسترده با جهان و بخش کشاورزی به دلیل محدودیتهای منابع آب و خاک قادر به رشد قابل توجهی نیستند، لاجرم دستیابی به رشد اقتصادی پایدار تنها از طریق توسعه صنعتی کشور میسر است.
حال که ملت یکبار دیگر به یکباره در معرض انتخاب رئیس قوه مجریه قرار گرفته، ای کاش از این موقعیت بهره برده و بجای نگاه احساسی، برنامه توسعه به ویژه توسعه صنعتی پیشنهادی نامزدها را ارزیابی و سپس تصمیم بگیرد. البته آنچه از همین روزهای آغازین پیداست آن است که نامزدان احتمالی همان افراد همیشگی و چهرههای آشنا و البته انقلابی هستند یعنی همانهایی که بارها و بارها امتحان خود را پس داده و البته مردود شدهاند! کاش میشد برای یکبار هم که شده دفتری نو باز کرد و بگونهای دگر نگریست، حرفها را گفت و همدلی پیشه کرد. به قول شاعر،
کاش میشد حرف دل را با همه بیپرده گفت
نکتهها را بر شمرد و یکدلی آغازکرد
مخلص کلام اینکه کشور به امت ختم نمیشود و ملت هم بخشی از همین جامعه است. مادامی که نامزدان احتمالی همگی از صف امت بیرون آمده و بخش قابل توجهی از جامعه که همان ملت باشد احساس کند از قطار پیاده شده است، نمیتوان انتظار همدلی و تحول اقتصادی داشت. وقت آن رسیده که سیاهی لشکرها را کنار نهاده و به دنبال یک مرد جنگی باشیم. چه زیبا گفت فرزانه توس که فرمود،
سیاهی لشکر نیاید به کار یکی مرد جنگی به از صد سوار!
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه