عبور از تقابل و آغاز همکاری
پس از چندین دور مذاکره ناتمام به میزبانی و میانجیگری عراق و عمان، توافق برای از سرگیری مناسبات دیپلماتیک میان ایران و عربستان با وساطت جمهوری خلق چین به امضا رسید. براساس اخبار منتشره، طرفین حداکثر ظرف دو ماه سفارتخانهها و نمایندگیهای دیپلماتیک خود را بازگشایی میکنند. توافق ۱۹ اسفند پس از مذاکرات فشرده دبیر شورای امنیت ملی ایران و همتای سعودی او در پکن نهایی شده است.
خلیل محمودی_مدیرمسئول
بر مبنای بیانیه، قرار است طرفین ظرف حداکثر دو ماه، مناسبات دیپلماتیک خود را از سر بگیرند و سفارتخانهها و نمایندگیهای کنسولی خود را در کشور مقابل بازگشایی کنند. پیشتر از این، پنج دور مذاکره بین ایران و عربستان با وساطت انجام گرفته بود. و براساس آنچه که تاکنون اعلام شده، هر دو طرف بر اجرای موافقتنامه همکاریهای امنیتی سال ۱۳۸۰ و موافقتنامه عمومی همکاریهای اقتصادی، فنی، ورزشی سال ۱۳۷۷ و احترام به حاکمیت و عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر تاکید کردهاند.
مناسبات این دو قدرت کلاسیک منطقه، از نظر تاریخی و رقابتهای سیاسی و اقتصادی پر فراز و نشیب بوده اما در سال ۱۳۹۴ به نقطه عطف رسید. آنجا که روابط دیپلماتیک دو کشور پس از «حمله به سفارت و کنسولگری» عربستان در تهران و مشهد قطع شد. «بهار عربی» مناسبات را تیره و «جنگ یمن»، روابط فیمابین را خصمانه و مشابه با سالهای ۱۳۶۶ و ۱۳۷۵ نمود. با این حال این توافق از چند منظر حائز اهمیت است:
نخست این که اهمیت میانجیگری کشوری بیرون از ساختار سیاسی ممالک غربی را به نمایش گذارد. حضور چین در این پروسه نشان میدهد که این کشور تلاش دارد نقش جدیدی در عرصه دیپلماسی بین المللی برای خود بازتعریف کند. تا پیش از این، چین تمایل داشت در عرصه اقتصادی، خود را به عنوان یک قدرت جدید تعریف کند. این کشور نقطه ثقل روابط تجاری خود در خاورمیانه را به سمت عربستان و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس برده بود؛ با این حال، آثار همین شیفت پارادایم اقتصادی، رفته رفته خود را در سیاست خاورمیانهای چین نمایان کرد و این توافق نشان داد این کشور از چارچوب انزواگرایی سنتی خود در این منطقه فاصله گرفته است. در عین حال، پس از توافق ۲۵ ساله با ایران و نیز سفر رئیس جمهور این کشور به عربستان، تمایل این کشور به نقش آفرینی سیاسی در منطقه خاورمیانه بیشتر شده است.
در وهله دوم، بازگشت ایران به کانالهای راهگشای دیپلماتیک حائز اهمیت است. چشم انداز نه چندان اطمینانبخش برجام، جنگ اوکراین، تحریمهای یکطرفه و ظالمانه غرب و تنش با برخی کشورهای منطقه، ایران را در یک مسیر نامطلوب قرار داده بود و دوگانه تقابل یا تفاهم، تنها مسیرهای پیش روی ایران با این کشورها بود.
توافق ایران با عربستان نشان دهنده بازگشت به پنجره دیپلماسی است و این به آن معنی است که خاورمیانه پس از یک دوره مناقشه و تنش، دیپلماسی را برگزیده است. دیپلماسی که جنگ یمن، بحران سوریه و صلح ابراهیم را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در عین حال این توافق نشان داد کشورهای خاورمیانه که جمهوری اسلامی ایران را نیز شامل میشود، نشان دادند به یک میانجی یا ابرقدرت یا واسط فرامنطقهای نیازمند هستند؛ قبلا این امیدواری وجود داشت و بیش از همه خواست جمهوری اسلامی ایران بود که کشورهای منطقه، خودشان و بدون دخالت خارجیها و کشورهای فرامنطقهای با یکدیگر همکاری کنند و اختلافات خود را حل و فصل کنند، حتی در برههای عراق به عنوان یک کشور منطقه ای که هر دو به آن اعتماد داشتند میان ایران و عربستان، نقش آفرینی کرد، اما در آخر میبینیم چنین خواستهای محقق نشده و کشوری فرامنطقهای از نوع ابرقدرت جدید نقش آفرینی کرده است. با این حال نمیتوان از توافق با عربستان به عنوان مشکل گشای مسائل بین المللی ایران (برجام، FATF و…) یاد کرد، اما می توان آن را گامی مهم در مسیر حل این مسائل دانست و علاوه بر آن این توافق در رابطه با ایران با کشورهای عضو اوپک، شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و اعضای سازمان کنفرانس اسلامی و همچنین بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، در پرتو بهبود روابط با عربستان بهبود خواهد یافت.
در وهله سوم نیز، تغییر رویکرد دیپلماتیک عربستان حائز اهمیت است. عربستان در سالهای اخیر در برخورد با قدرتهای بینالمللی و منطقهای از سه استراتژی بهره برده است؛ در مذاکره با آمریکا رفاقت، در رابطه با چین شراکت و در مناقشه با ایران رقابت! این مسئله در برخی ادوار زمانی و در ارتباط با برخی از این قدرتها و (همتایان آن نظیر اروپا و ترکیه) صورت دیگری نظیر تخاصم یا مجادله نیز یافته است. عبور از دیوار مناقشه با ایران، نشان از تحول داخلی در رویکرد دیپلماتیک پادشاهی سعودی دارد. چنانکه وزیر خارجه این کشور نیز پیشتر گفته بود: «تمرکز بر توسعه به جای ژئوپلیتیک، پیامی مهم برای ایران و دیگ