کابوس طالبان و سایه تاریک تاریخ بر جامعه افغانستان
سجادبهزادی؛دانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی
ماموریت نیروهای بینالمللی در افغانستان به پایان رسید و آنها بعد از ۲۰ سال به صورت رسمی خاک افغانستان را ترک می کنند. این مأموریت به رهبری آمریکا در واکنش به حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برای سرنگونی طالبان بود.
طالبان آن روز سرنگون شد اما امروز بعد از ۲۰ سال کابوس بازگشت خود در قدرت را هر روز پررنگ تر می کنند.عليرغم كمك هاي جهاني و تلاش هاي مدني در درون جامعه افغانستان در دو دهه گذشته ، دمکراسی هرگز در این کشور نهادینه نشد و آزادی های نیم بند موجود بیش از هر زمان در معرض آسیب قرار دارد.
درست است که افغانستان امروز با کشور ویران تحت رژیم قانونگریز طالبان که در حمله به رهبری ایالات متحده در سال ۲۰۰۱ سرنگون شد تفاوت های زیادی دارد اما تغییرات بعد از طالبان در این کشور ریشه دار نیست و خروج آمریکا از این کشور می تواند به خشونتی دامن بزند که به نابودی دوباره اميد هاي مدني در جامعه افغانستان منجر شود.
هر آنچه هست اینبار خروج آمریکا از افغانستان جدی شده است و بایدن گفته است"نمی خواهد چهارمین رئیسجمهور آمریکا باشد که تنها نظاره گر وضعیت سربازانش در افغانستان باشد و بلکه زمان آن فرا رسیده تا به طولانیترین جنگ آمریکا پایان دهیم. زمان آن است که نیروهای آمریکایی به کشورشان بازگردند."
آمریکا با این تصمیم در واقع از مهمترین برگ برنده خود در مذاکرات با طالبان عبور کرد و بیم آن می رود خروج آنها از افغانستان وگردن نهادن به خواست و آرزوي طالبان ، سبب تسلط قدرت افراط گرایی بر جنوب و سپس کل افغانستان باشد.
مارک میلی، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا به تازگی گفته است"با تسریع روند خروج آمریکا از افغانستان آیندهای نامشخص و حتی نتایجی بد ازسوی طالبان در انتظار کابل خواهد بود و ارتش و پلیس افغانستان اگر چه تجهیز شده و آموزش دیدهاند، اما بدون حمایت بینالمللی نیروهای افغان نمیتوانند مقابل طالبان بایستند."جو بایدن شاید آنگونه که در دهمین سال مرگ بن لادن گفت آمریکا او را " تا دروازههای جهنم تعقیب کرد" ؛ اما امروز افغانستاني را ترك مي كند که در آستانه یک جهنم وآشوب دیگری گرفتارشده است.اکنون بسیاری از افغانها از ورود به مرحله وحشتناک جنگ داخلی در ادامه یک درگیری که به عنوان یکی از خشونتبارترین جنگها در جهان توصیف شده هراس دارند.
آنگونه که هنری کسینجر در کتاب نظم جهانی نوشته است علیرغم هشدار اولیه به آمریکا، کشور افغانستان بعنوان "گورستان امپراتوری ها "تبدیل نشد اما افغانی های زیادی تا کنون در جنگ با طالبان كشته شدند ودر گورستان دفن شده اند ويا سايه جنگ ومرگ همچنان آنها را تهديد مي كند.
پس از عقبنشینی نیروهای شوروی در سال ۱۹۸۸ از افغانستان و امروز خروج نیروهای آمریکایی؛ تاریخ بار دیگر سایهای تاریک وطولانی بر افغانستان میافکند و اگر جنگ داخلی شدت بگیرد یا طالبان بر کل افغانستان مسلط شود چه کسی دستاوردهای ۲۰ سال گذشته را حفظ خواهد کرد؟
در این یادداشت کوتاه مجال نیست که به همه دستاوردهای بعد از طالبان برای جامعه افغانستان اشاره شود اما در یک مورد و به گواه گزارش ۲۰۲۱ سازمان مردم نهاد "گزارشگران بدون مرز" آزادی رسانه ها، یکی از دستاوردهای مهم پس از طالبان برای جامعه افغانستان محسوب مي شود که نمی توان آن را نادیده گرفت.دراین گزارش که هرساله درباره آزادی رسانه ها در جهان و شفافیت در اطلاعرسانی منتشر می شود آمده است؛ " ایران با رتبه ۱۷۴ ( در بین ۱۸۰ کشور) وضعیت بدتری نسبت به افغانستان با رتبه ۱۲۲ دارد و نروژ ، فنلاند ، سوئد و دانمارک به ترتیب با رتبه یک تا چهار از بهترین کشورها در این زمینه هستند."
اعتماد مردم نسبت به رسانه ها در افغانستان در یک دهه گذشته در مواردی بیشتر از اعتماد به کلیت نظام سیاسی آن کشور بوده است و رسانه ها نقدهای صریح وفزاینده ای به ساختار سیاسی کشور داشتند، اگر چه این نقد ها هرگز نتوانست به دگرگونی های جدی در این کشور منجر شود.
به عبارت دیگر، حضور رسانه های نیرومند در کنار دولتی که در ده سال گذشته براساس یافته های بنیاد جهانی صلح جزء ۱۰ دولت ناکام دنیا بوده، اگر چه به آگاهی و شعور سیاسی جامعه کمک شده است اما دمکراسی را در این کشور پایدار و ریشه دار نکرده است و تنش های موجود نشان می دهد که بخش افراطی وطالبانیسم در این کشور ، همچنان آزادی و دمکراسی را مقابل خود می بیند.جایی هم که درگیری وجود داشته باشد، آزادی دود میشود، ایدئولوژی طالبان به گونه ای است که در جایی حاکم شود مانند گذشته استبداد را در پیش خواهند گرفت و حتی اکنون نیز گفته می شود در مناطق تحت تسلط طالبان تعداد کمی از دختران به مدرسه میروند.بدون شك زنان جامعه افغانستان كه به آزادي هاي نسبي دست يافتند اكنون بيشترين دلهره را از بازگشت طالبان دارند.
کابوس قدرت طالبان در یک قدمی جامعه افغانستان احساس می شود و کاری هم از دمکراسی و ساختار سیاسی ناقص افغانستان ساخته نیست. در آستانه خروج نیروهای آمریکا و قدرت گرفتن طالبان ، بسیاری ازکارشناسان مسایل سیاسی به شکست غم انگیز دمکراسی در افغانستان باور دارند و از دموکراسی در افغانستان با عناوینی چون "شبه دموکراسی، دموکراسی وارداتی، دموکراسی تحمیلی و دموکراسی بدون دموکرات ها " یاد می کنند.
اگر لیبرالیسم و دمکراسی در جامعه ای ریشه داشته باشد واز درون شکل بگیرد؛ شاید در دوره هایی از تاریخ مانند آمریکای ترامپ، رهبرانی پوپولیست از درون آن زائیده شود اما هرگز در طولاني مدت به دامان افراطی گرایی رادیکال مانند طالبان گرفتار نخواهد شد؛ بر خلاف آن نیز هر كجا صلح و مدارا نباشد خطرچيرگي افكار طالبانيسم بر امور وجود دارد واين موضوع تنها مخصوص كشور افغانستان نيست.
بسياري از كشورهاي توسعه نيافته در خاورميانه كه رهبران و قدرت هاي سياسي در آنها به بلوغ نرسيده اند و در پيوستن به سازمان هاي جهاني هنوز مقاومت مي كنند و مدام در حال تنش و حذف نخبگان هستند مي توانند بستري براي بروز افراطي گرايي باشند.