فریده خدادادی-استان سیستان و بلوچستان استانی در جنوب شرقی ایران است که سالهاست که خشکسالی بر این استان سایه افکنده و باعث ازبین رفتن بسیاری از مشاغل از جمله صید و صیادی، کشاورزی و دامداری در این منطقه شده است. رودخانه هیرمند و دریاچه هامون دو شاهرگ حیاتی منطقه سیستان به شمار می¬روند.تالاب هامون که روزگاری سومین دریاچه بزرگ ایران وهفتمین تالاب بینالمللی جهان بوده است، این روزها از خشکی و بحران بی آبی رنج میبرد.
به گزارش جهان اقتصاد؛ در سالهای اخیر مشکلات بسیاری در منطقه سیستان از قبیل خشکسالی،طوفانهای سهمگین، گردوغبارو... حادث شده است. از طرفی رودخانه هیرمند از کوههای بابا یغما در مرکز افغانستان سرچشمه گرفته و پس از طی بیش از هزار کیلومتر به مرز ایران در منطقه سیستان میرسد.این رودخانه سرچشمه تالاب بین المللی هامون بود که با گذشت دو دهه این تالاب به سبب بروز خشکسالی و عدم رها سازی حق آبه ایران از افغانستان خشکیده است.ساخت سد کمال خان برروی رودخانه هیرمند ور ولایت نیمروز افغانستان موجب جلوگیری از انتقال آب به ایران شده است وبارها مردم شهرستانهای زابل، زهک، هیرمند، نیمروز و هامون در شمال سیستان و بلوچستان دریافت حق آبه رودخانه هیرمند مطالبه کردند. این مساله شرایط را برای ساکنین این منطقه درتامین آب برای شرب دچارمشکل کرده است و معیشت آنها رابه مخاطره انداخته است.
درارتباط با راهکارهای فوری به منظور برون رفت از چالشهای جدی پیش روی استان سیستان و بلوچستان با علیرضا سروری نژاد، رئیس اداره آبخیزداری و حفاظت خاک اداره کل منابع طبیعی وآبخیزداری استان سیستان و بلوچستان به گفتگو پرداخته ایم که درادامه میخوانید.
رئیس اداره آبخیزداری وحفاظت خاک اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سیستان و بلوچستان اظهارکرد: منطقه سیستان که در منتهی الیه حوضه آبریز بسیار وسیع هلمند قرار دارد که یکی از پهنههای بزرگ بیابانی دارای بادهای شدید توام با گردوغبار در دنیا محسوب میشود به نحوی که در سال 2016 زابل با میانگین غلظت سالانه 217 میکروگرم بر متر مکعب از طریق سازمان بهداشت جهانی ( WHO ) به عنوان آلوده ترین شهر جهان از منظر PM2.5 معرفی شد. این منطقه با اقلیم خشک و فراخشک و بارندگی اندک 50 میلیمتری در سال، تنها معادل 0.2 (50 میلیمتر) میانگین بارندگی سالانه کشور است، این منطقه با وسعتی بالغ بر 15 میلیون هکتار، دارای دشتی مسطح و غیر همسان به مساحت حدود 800 هزار هکتار است که از رسوبات رودخانههای حوضه هلمند در طول میلیونها سال قبل، به وجود آمده است.
سروری نژاد افزود: مطابق مطالعات جامع منابع آب، سطوح قابل کشت تاکنون هرگز به150 هزار هکتار نرسیده است که حداقل سرانه آب با الگوهای فعلی کشت که سازگار با منطقه باشد، حدود 9هزار متر مکعب درهکتاربرآورد شده است. بنابراین تنها برای بخش کشاورزی این منطقه، سالانه حدود 1.4 میلیارد مترمکعب آب مورد نیاز است.
وی ادامه داد: با اجرای طرح انتقال آب به اراضی موسوم به 46 هزار هکتاری، مقرر شده بود فقط با اختصاص 400 میلیون متر مکعب از محل چاه نیمهها، تنها به 46هزارهکتار (30 درصد) از اراضی موجود، آبرسانی شود که متاسفانه با احداث بند انحرافی کمالخان این طرح نیز همانند سایر طرحهای ادواری گذشته، افتتاح نشده از حیث انتفاع خارج شد و بعید است، به رغم صرف 800 میلیون دلار که ارزش فعلی آن بالغ بر 260 هزار میلیارد ریال است به دلیل عدم وجود آب به بهرهبرداری برسد. این در حالی است که شرایط آب و هوایی و وابستگی کامل معیشت ساکنین این خطه به رودخانه هیرمند و اقدامات کشور افغانستان در مهار و انحراف مسیررودخانه، به طور قطع باعث بروز بحرانهای شدید آبی، زیست محیطی و اقتصادی اجتماعی خواهد شد که تاثیرات منفی آن بر ادامه بیثباتی معیشتی مردم منطقه که بیش از دو دهه در بلاتکلیفی به سر میبردند (بیش از 70 درصد معیشت ساکنین این خطه به کشاورزی، دامداری و صیادی وابسته است) افزوده میشود.
رئیس اداره آبخیزداری و حفاظت خاک اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سیستان و بلوچستان با بیان این که مساله تامین و مدیریت منابع آب در منطقه سیستان و بلوچستان با مشکلات جدی رو به رو شده است، تصریح کرد: از هم اکنون مسئولین امر برای تامین آب در مصارف خانگی و شرب هم با بیبرنامگی و شک مواجه هستند و هرروز با سناریوهایی که غالبا از حیث تامین منابع مالی، مشکلات زیست محیطی چه از حیث شیرین سازی آب دریای عمان و انتقال آن و یا استخراج آب از ژرفای زمین که بعضا مورد نقد جدی بدنه کارشناسی است و هرگز در مقطع زمانی حال، استخراج این ذخایر استراتژیک را (با فرض محال وجود این منبع) به صلاح نسل کنونی نمیدانند چرا که در مسیر پروسه سرد کردن، شیرین سازی و رفع آلایندههای سنگین آنهم از اعماق 2500 تا 3000 متری به طور محتمل به قیمت نفت تمام خواهد شد. وانگهی با توجه به شرایط مالی دولت، بدون شک، چنین مگاپروژههایی احتیاج به سرمایه گذاری بخش خصوصی دارد که در هرصورت این فرضیهها به دلیل زمان بر بودن و صرف هزینههای هنگفت غیرعملیاتی خواهند بود، بدیهی است همه طرحهای برشمرده شد مزبور تنها برای تامین آب خانگی و صنعت است که حداقل رد پایی از صنایع در سطح سیستان نمیبینیم اما آنچه مورد غفلت قرار گرفته موضوع تامین آب برای مصارف کشاورزی، دامداری و صیادی است که شغل بیش از 60 تا 70 درصدآن ها وابسته به آب است، بنابراین مباحث اخیر میتواند شمال استان را با بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی جبران ناپذیری مواجه نماید.
سروری نژاد تاکیدکرد: لازم است به منظور برون رفت از چالشهای پیش روی این خطه، با اتخاذ راهکارهای فوری البته با کمترین هزینه، درزمانی بسیار کوتاه، بدون این که با مشکلات زیست محیطی خاصی مواجه شویم، با تکیه بر منابع آبهای داخلی منطقه سیستان، رفع چاره نماییم.
وی گفت: با عنایت به این که سیلابهای حوضههای آبریز غرب سیستان حداقل از ناحیه حرمک تا قبل از نهبندان از مجموعه ارتفاعات پیوسته که برف نیز در آنها مشاهده میشود، سرچشمه میگیرد و مجموعه وسعت این حوضههای آبخیز محلی تا حدود 2میلیون هکتارهستند، با برآوردهای انجام شده، حجم بارش سالانه آنها معادل بر 1.3 میلیارد متر مکعب خواهد بود که با اجرای پروژههای آبخیزداری و آبخوانداری به روشهای نوین و ایزوله (احداث سازههای سطحی، زیرزمینی و سامانههای تغذیه مصنوعی) حداقل ۳۰ درصد از این حجم بارشها که بالغ بر400 میلیون مترمکعب است (تقریبا نصف حق آبه معاهده ایران با افغانستان بر روی رودخانه هیرمند طبق معاهده معروف به پروتکل 1351) را میتوان با مجموعه اقدامات آبخیزداری تله اندازی، تغذیه و استحصال کردکه اتفاقا تنها با یک سوم حجم استحصال شده میتوان به تمامی مصارف ساکنین منطقه از جمله در بخش خانگی و شرب، اشتغال پایدار، بیابان زدایی و احیاء تالابهای خشکیده پرداخت.
وی در ادامه در خصوص نیاز آبی بخش خانگی و شرب مردم منطقه سیستان اشاره کرد و گفت: با بررسی انجام شده حجم آب مورد نیاز در بخش شرب و خانگی ساکنین منطقه سیستان ( برای 400 هزار نفر در سال )، 23 میلیون متر مکعب است.
رئیس اداره آبخیزداری و حفاظت خاک اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سیستان و بلوچستان عنوان کرد: با بیابانی شدن منطقه سیستان کل عرصه دشت به منشاء برداشت ریزگردها تبدیل خواهد شد. با فرض این که به دلایل متعدد نتوانستیم حق آبه خویش را از دولت وقت افغانستان بگیریم، بنابراین چیزی به عنوان کشت و کار چه در سطح اراضی 150 هزار هکتاری دشت سیستان نخواهیم داشت و نه در طرح موسوم به 46 هزار هکتاری بنابر این همه این سطوح به علاوه نهرهای و مسیلهای آبی و حتی چاهکهای موقت نیز خشک و به زمینهای لم یزرع تبدیل میشودکه خود ایجاد بیابانی وسیع درکنار تالاب خشکیده هامونهای سه گانه خواهد شد که تقریبا با احتساب 350 تا 380 هزار هکتار مساحت هامونها عرصههای بیابانی با قابلیت تولید گردوغبار قطعی است چرا که بر روی رودخانه هیرمند بند انحرافی کمال خان احداث شده و عملا دریافت آب از این مسیر نیست و متاسفانه بر روی رودخانه فراه رود نیز سد بخش آباد در حال احداث است که خود مشکل را مضاعفتر میکند. این عرصه وسیع بیابانی و دشتی در طول مدت بادهای 120 روزه سیستان که طبق تحقیقات اخیر بر روزهای آن تا 50 روز بعضا افزوده شده است، میزان برداشت گردوغبار و ایجاد مشکلات خاص ( بروز انواع بیماریهای چشمی، ریوی، قلبی، عروقی و سرطان) توام با مهاجرت و بحرانهای اجتماعی اقتصادی اجتناب ناپذیرخواهد بود.
سروری نژاد افزود: با ایجاد شرایطی بیابانی که در قسمت قبل به آن اشاره شد، برای داشتن معیشتی پایدار که صد البته بهتر از شرایط قبل خواهد بود، میتوانیم برای تمام بهرهبرداران طرح موسوم به 46 هزار هکتاری و حتی آنهایی که نتوانستند در این طرح قرار گیرند، با لحاظ همه بهره برداران منطقه سیستان، که هرگز از ۶۰ هزار بهرهبردار (که میتواند 60 هزار خانواده باشد) بیشتر نیستند،کافی است. برای هریک از آنها (خانوادهها) یک گلخانه ۵۰۰ متر مربعی با سازوکارها و فنون جدید در نظر گرفت (دارای سازه مقاوم در برابر باد و همچنین بدون استفاده از سوخت فسیلی) که طرح های این چنینی در سطح دنیا و حتی در داخل کشور بسیار رایج شده است، بنابراین در مجموع برای رفع مشکلات معیشتی بهرهبرداران بخش کشاورزی، دامداران و حتی صیادان، نیازمند احداث ۳ هزار هکتار گلخانه داریم (سازو کارها قابل ارائه هست) و از آنجایی که نیاز آبی هر هکتار گلخانه ۲۰ هزار متر مکعب در طول سال است، بنابراین کل نیاز آبی برای همه بهرهبرداران دشت سیستان جهت انجام کشت فشرده و عمودی (کشت گلخانهای)، حدود ۶۰ میلیون متر مکعب خواهد شد.
رئیس اداره آبخیزداری وحفاظت خاک اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سیستان و بلوچستان گفت: از آنجایی که به دلیل عدم وجود آب، کل اراضی کشاورزی سیستان با فرض اینکه حداکثر 150 هزار هکتار باشند، بدون شک در زمان طوفانهای موسوم به 120 روزه سیستان که همانطور که بیان شد بعصا به 170 روز در سال رسیده است، خود این اراضی به عنوان منباء برداشت گردوغبار عمل نموده، با فرض کشت گونه های مقاوم بومی منطقه همانند گز که مقاومترین گیاه این خطه است، کافی است تعداد 150 پایه گز را برای هر هکتار در نظر بگیریم و با عنایت به اینکه میدانیم نیاز آبی این گونه با 20 دور آبیاری در سال تنها 150 مترمکعب خواهد بود. بنابراین برای ایجاد جنگلی دست کاشت در سطح کل اراضی کشاورزی موجود، به 23 میلیون متر مکعب آب در طول سال نیاز است. بنابراین با ایجاد جنگلی مصنوعی به وسعت 150 هزار هکتار با 22.5 میلیون نهال،؛ اراضی مزروعی که دیگر برای زراعت آن آبی نداریم و خود به منشاء برداشت ریزگردها تبدیل میشود را میتوانیم به جنگلی مصنوعی و پر طراوت تبدیل کرد.
سروری نژاد گفت:با فرض اینکه میدانیم بیش از 60 تا 70 درصد منشاء برداشت ریزگردها در منطقه سیستان از بستر خشکیده تالابهای سه گانه هامونهای بین المللی سیستان است، بنابراین برای افزایش ضریب زبری و جلوگیری از برداشت گردوغبار، بهترین شیوه استقرار پوشش گیاهی است که اگر برای حداکثر150 هزار هکتار از اراضی تالابها که مناطق برداشت آنها مشخص شده است، همان رویه جنگل کاری در اراضی کشاورزی که فوق به آن اشاره شد، را معیار قرار دهیم برای عرصه تالاب ها نیز نیازمند 23 میلیون متر مکعب آب خواهیم بود.
رئیس اداره آبخیزداری وحفاظت خاک اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سیستان و بلوچستان در خصوص نتیجه گیری این طرح عنوان کرد: با توجه به مجموعه مشکلات و چالشهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی که طی حداقل دو دهه اخیر برای ساکنین 400 هزار نفری شهرستان های 5 گانه سیستان شامل شهرستانهای زابل، هیرمند، زهک، هامون و نیمروز مستولی شده است، باید در کوتاه مدت و بلند مدت به آن عمل نماییم.
وی در ارتباط با راهکار کوتاه مدت و البته فوری برای برون رفت از چالش های جدی پیش روی ساکنین منطقه سیستان افزود: اجرای پروژههای آبخیزداری و آبخوان داری به روشهای نوین و ایزوله ( احداث سازههای سطحی، زیرزمینی و سامانههای تغذیه مصنوعی)که نتایج حاصل از آن استحصال و تله اندازی و هدایت حداقل ۳۰ درصد از حجم بارشها حوضههای غرب سیستا ن ( با مساحتی بالغ بر 2 میلیون هکتار ) است که معادل 400 میلیون مترمکعب در سال میشود، که با صرف حدود یک سوم از این حجم استحصال شده میتوانیم برای مصارف چهار گانه نیاز آبی برای مصارف خانگی و شرب 23 میلیون متر مکعب در سال، نیاز آبی برای ایجاد اشتغال پایدار از طریق احداث 3 هزار هکتار گلخانه، نیاز آبی برای ایجاد جنگلهای دست کاشت و نیاز آبی برای استقرار پوشش گیاهی درختی در 150 هزار هکتار از اراضی تالاب ها ذیل مورد استفاده قرار گیرد.
رئیس اداره آبخیزداری و حفاظت خاک اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان سیستان و بلوچستان توضیح داد:نیاز آبی برای ایجاد اشتغال پایدار از طریق احداث 3 هزار هکتار گلخانه که درآمد حاصل از یک هکتار آن حدود 100 برابر کشت و کار قدیمی به سبک قرقابی است که در سیستان به دلایل اقلیمی و ادافیکی مرسوم بوده است، معادل 60 میلیون مترمکعب در سال است.
سروری نژاد گفت: نیاز آبی برای ایجاد جنگلهای دست کاشت آن هم برای همه عرصه 150 هزار هکتاری اراضی کشاورزی که پس از آن به دلیل عدم وجود آب، لم یزرع میشود، 23 میلیون مترمکعب است.
وی بیان کرد:نیاز آبی برای استقرار پوشش گیاهی درختی در 150 هزار هکتار از اراضی تالابها که منشاء تولید گردوغبار خواهند بود هم تنها 23 میلیون متر مکعب است که حتما با جنگل کاری پیشنهادی اخیر گذر طوفانها از روی این جنگلهای برافراشته شده به جای تولید گردوغبار و ایجاد صدها خسارات عظیم انشاالله این بادهای شدید به نسیم های خنگ و آرام بخشی تبدیل میشود که سبب پایداری بیشتر اکوسیستم و ایجاد محیطی امن برای اشتغال و سرمایه گذاریهای مختلف در ابعاد متعدد خواهد شد.
به گفته سروری نژاد، چنانچه آب مورد نیاز مصارف مورد نظررا جمع جبری نماییم کل نیاز آبی ما برای داشتن شرایط نرمال معادل 128 میلیون متر مکعب خواهد شد، در حالی که با روشهای آبخیزداری و آبخوانداری مورد نظر هر ساله بالغ بر400 میلیون مترمکعب آب استحصال و ذخیره میشود که به زعمی با مصرف تنها یک سوم آب استحصال شده زندگی پایداری را برای آلوده ترین شهر جهان از حیث غلظت گردو غبار در واحدحجم هوا، فراهم خواهیم کرد. صد البته مابقی احجام آب استحصال شده به روشهای نوینی که شناسایی شده است، ذخیره میشود که طرح آن آماده ارائه خواهد بود.
وی در خصوص راهکار میان مدت و درازمدت و البته فوری برای برون رفت از چالش های جدی پیش روی ساکنین منطقه سیستان گفت: جهت استیفای به حق ساکنین خطه سیستان و مرزنشینانی که اگر وجود ذی وجودشان تا به حال نبود و علاقه و محبتشان نسبت به نظام و رهبر معظم انقلاب علیرغم تحمل مصائب زیادی مستدام نمیبود، بدون شک تا به حال در جنوب شرق ایران حوادث غیر قابل پیش بینی مشاهده میشد ، بنابراین باید دستگاه دیپلماسی وزارت امور خارجه کشور با عزمی راسخ جهت رفع مشکلات مردم منطقه تلاشی مضاعف تری مبذول فرمایند تا با اخذ حقابه این خطه، طبق معاهده 1351 دولت افغانستان نسبت به رها سازی آب اقدام نمایند. همچنین لازم است در گامی فراتر، متولیان وزارت امور خارجه با هماهنگی سایر دستگاههای مرتبط و با بهرهگیری از پشتوانههای حقوقی، عرفی و رایج در عرصههای بینالمللی و با عنایت ویژه به مباحث هیدروپلیتیک منطقه و با محوریت آبهای مرزی و حق آب های زیست محیطی (تالابهای سهگانه هامون) بتوانند با ارائه برنامهای جامع که برای هر دو کشور ایران و افغانستان و حتی جامعه جهانی که در اقدامی قابل تقدیر در سال ۲۰۱۵ تالاب هامون را به عنوان بخشی از عرصه زیست کره، ثبت جهانی نمودهاند، راهبرد برد – برد را پیشه نموده، تا با انعقاد قراردادی جامعتر، به صراحت حقابه زیست محیطی تالابهای هامون نیز در آن لحاظ شود که اگر این رخداد میمون به وقوع بپیوندد، بدون شک برای مرزداران این منطقه گامی عملی، موثر، ماندنی و یادگار برجا خواهند گذاشت.
حال پرسش اصلی اینجاست که متولی طرحهای مذکور چه دستگاهی میتواند باشد و چه دستگاههایی میتوانند همکار این پروژه محسوب شوند؟
به عقیده وی،سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری در سطح کشور و اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان در سطح منطقه با محوریت معاونت آبخیزداری استان میتوانند به عنوان متولی این طرح مطرح شوند. برای خوب پیش رفتن همه ابعاد این طرح، باید این پروژه در قالب مدیریت جامع حوضه آبخیز پیش رود که همه ذینفعان و ذی مدخلان از جمله مردم محلی و دستگاههای اجرای ذی مدخل همچون جهاد کشاورزی، آب منطقهای، سازمان محیط زیست، شرک آب و فاضلاب شهری و سایر دستگاهها و همچنین بخش خصوصی در کنارهم بتوانند طرح را با جامعیت بیشتری به سرانجام برسانند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه