

سيدمهدي شجاعي با بيان اينکه اگر شخص رئيس جمهور هم تصميم بگيرد که در حوزه مميزي کار جدي بکند و آن را تسهيل کند،
به تنهايي نميتواند، گفت: اينکه هيئت نظارتي تشکيل شود و بتواند حرف قاطع و نهايي در اين زمينه را بزند هم به طريق اولي خوب است اما در جلسات هيئت نظارت معمولا حرفهاي زيبايي ميزنند اما در عمل اتفاق ديگري ميافتد. پس از هيئت نظارت هم نبايد انتظار معجره داشت.
سيد مهدي شجاعي يکي از اعضاي تازه منصوب هيئت نظارت بر ضوابط چاپ و نشر کتاب به شمار ميرود که پس از کش و قوسهاي فراوان در دولت قبل در نهايت در دولت يازدهم تشکيل شد. هيئتي که قرار است ستون و پيکره اصلي مميزي کتاب را در کنترل خود بگيرد. انتخاب شجاعي به عنوان يک عضو اين هيئت از ابتدا با حواشي زيادي روبرو بود که پايه و مبناي اين مصاحبه نيز قرار گرفت تا وي بار ديگر و به صراحت در مورد وضعيت فعلي جاري بر مميزي کتاب در کشور اظهار نظري صريح و البته منتقدانه داشته باشد. اين گفتگو با مهر را در ادامه ميخوانيد:
جناب شجاعي شما يکي از منتقدان هميشگي سياستهاي فرهنگي دولتها در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي بودهايد اما با تغيير دولت در سال گذشته، در چرخشي عجيب ناگهان نام شما به عنوان يکي از اعضاء هيئت نظارت بر چاپ و نشر اعلام شد. چه اتفاقي افتاد که شما تغيير نظر داديد و اين مسئوليت را پذيرفتيد. به ويژه اينکه اين انتخاب حواشي زيادي هم با خود به همراه داشت. يعني يکبار اعلام شد که شما عضو هيئت شدهايد و بعد در شوراي عالي انقلاب فرهنگي نام شما تاييد نشد و بعد هم که اعلام شد که اشتباه تايپي شده است.
عضويت در هيئت نظارت بر نشر کتاب آنقدر مسئوليت بزرگي نيست که پيرامونش اينچنين حاشيه سازي بشود. اصل اين عضويت چندان مسئوليت اجرايي تعيين کنندهاي نيست که بودن و يا نبودن در آن تاثير زيادي داشته باشد. هيچ چرخشي اتفاق نيفتاده. من در دورههايي پيش از اين نيز عضو اين هيئت بودم، گاه در آن شرکت ميکردم و گاهي هم شرکت نميکردم. اينبار اما اين مساله کمي رنگ و بوي سياسي به خودش گرفت و مسالهاي ساده اينقدر بزرگ شد. اين دعوت هم مثل دعوت براي عضويت در شوراهاي ديگر بود اما از حيث رسانهاي خيلي به آن پرداختند و بزرگش کردند.
چرا؟
نميدانم. واقعيت ماجرا اين بود که آقاي حسين انتظامي که از دوستان عزيز ماست به من گفتند که آقاي صالحي از ايشان خواسته از بنده سوال کنند که آيا اجازه ميدهم که من را در اين هيئت عضو کنند؟ به آقاي انتظامي هم گفتم که شما ميدانيد من در اينگونه موارد معمولا با خود شما مشورت ميکنم. با اينکه نظرم اين است که کار اجرايي نداشته باشم اما در اين مورد که تنها عضويت در يک شوراست. اگر شما موافقيد از نظر من منعي وجود ندارد. اين مساله بود تا اينکه مطرح شد که بنده به شوراي عالي انقلاب فرهنگي معرفي شدهام اما پذيرفته نشده ام و بعد هم گفتند که پذيرفته شدي. بنده خودم هم نفهميدم که چه اتفاقي افتاد.
پيگير نشديد؟
از آقاي انتظامي پرسيدم ايشان هم گفتند که خبر ندارند ماجرا چيست. تا الان هم نميدانم داستان چه بوده است. اينکه گفتند اشتباه تايپي و چاپي بوده به نظرم کمي به دل نمينشست اما خيلي هم پيگيري نکردم. چون مساله برايم جدي نبود. با اين حال به دليل سردرد شديد در اولين جلسه اين هيئت هم نتوانستم شرکت کنم. اين کل ماجرا بود. منتهي اينکه اين پذيرش عضويت چقدر ميتواند دلالت بر اتخاذ يا تغيير موضعي باشد بحث ديگري است. اينکه در شورايي دولتي عضويت داشته باشي معنايش اين نيست که حس کني تغيير و تحولي بنيادي رخ داده است. منظورم اين است که رفتنم در اين شورا به معناي رخ دادن اتفاق مهمي نيست همچنانکه نرفتنم در اين شورا نيز به معني رخ دادن اتفاق مهمي نيست.
من از اين پاسخ شما برداشت ميکنم که باور داريد با تغيير در دولت و وزارت ارشاد تغيير محسوسي در وضعيت فرهنگي کشور رخ نداده است. درست فکر ميکنم؟
بعضي انتصابها در حوزه فرهنگ به نظرم بسيار دقيق و خوب رخ داد و افراد متخصص و با تجربهاي انتخاب شدند هرچند که فشارهاي زيادي روي اين مديران هست و بسياري از برنامههاي آنها زير اين فشارها نتوانسته درست اجرا شود. در حوزه معاونت فرهنگي به طور مشخص من آقاي صالحي را از نزديک نميشناسم اما تعريفهاي مثبت زيادي از آقاي صالحي شنيدم و اميدوارم که در عمل نيز چنين باشد. بحث اجرايي در اين سطح تجربه زيادي لازم دارد و صرف فرهنگي بودن کافي نيست. اميدوارم که اين اتفاق در مورد آقاي صالحي هم بيفتد.
جناب شجاعي برخي منتقدان بر اين باورند که سياست فعلي ارشاد در جابحايي مديران فرهنگي دولت گذشته در پستهاي مختلف و تزريق نکردن نيروهاي تازه در بدنه مديريتي معاونتهاي مختلف به ويژه در معاونت فرهنگي منجر به اين موضوع ميشود که در عمل نتوانيم شاهد تحول ويژهاي در جريان فرهنگي کشور باشيم. نظر شما چيست؟
اين نظر که گفتيد چندان بدبينانه نيست و کمي به واقعيت نزديک است. سيستم خيلي عوض نشده است. البته بخشهاي بسياري در فرهنگ داريم که متولي تام و تمامش دولت نيست که با تغيير آن بخواهد تغيير کند. بسياري از پستها و و سياستگذاريها در بيرون وزارت ارشاد است و در اختيار وزير ارشاد و مجموعه زير دست او نيست. ما بارها ديدهايم که در مقابل تصميمهاي وزارت ارشاد به روشني از بيرون مقاومتهايي صورت ميگيرد. شما ميزان احضار معاونان وزراتخانه به مجلس را ببينيد. واقعا اينها چيزي جز اصطکاک و وقتگيري نيست. از طرف ديگر تغيير جدي اي هم در سيستم ايجاد نشده و طبيعتاً نتيجه اين ميشود که در مجموع نشود انتظار تحول جدي در حوزه فرهنگ داشت.
جناب شجاعي شما در حال حاضر عضو هيئت نظارت بر ضوابط نشر به شمار ميرويد که حوزه کاري آن به طور مشخص مميزي است. امسال در مورد مميزي کتاب اظهار نظرهاي متفاوتي از سطح رئيس جمهور تا نويسندگان صورت گرفت که هر کدام در نوع خود قابل توجه بود. نظر خود شما در مورد وضعيت فعلي وموجود مميزي کتاب وو آنچه در اين زمينه در حال رخ دادن است چيست؟
اين يکي از همان مواردي است که گفتم اختيارش در دست ارشاد به تنهايي نيست. يعني الان اگر شخص رئيس جمهور و وزير ارشاد تصميم بگيرند که در حوزه مميزي کار جدي بکنند و آن را تسهيل کنند، به تنهايي نميتوانند. اينکه هيئت نظارتي تشکيل شود و بتواند حرف قاطع و نهايي در اين زمينه را بزند هم به طريق اولي خوب است اما حرف هيئت نظارت ضمانت اجرايي ندارد. در جلسات معمولا حرفهاي زيبايي ميزنند اما در عمل اتفاق ديگري ميافتد. پس از هيئت نظارت هم نبايد انتظار معجره داشت.
سوال من اين است که اساسا ما چه قانوني براي مميزي کتاب داشتهايم؟ هيچ قاعده و اصولي در کار مميزي تا به حال نبوده است. اين واقعيتي است که بايد پذيرفت. هميشه اتفاقات در حوزه مميزي سليقهاي بوده است. البته در موارد متعددي کجسليقگي هم بر اين کار حاکم شده نه سليقهاي خاص. نشان به آن نشان که کتابي که سال قبل اداره کتاب غير قابل چاپ معرفي کرد امسال با دو اصلاحيه کوچک مجوز چاپ گرفت. آن رد شدن و اين مجوز دادن بر اساس قاعده مشخصي نبوده و و نيست. در حال حاضر در ارائه مجوز نشر کتاب نظر بررس بسيار تعيين کننده است و اين از هرج و مرج هم بدتر است.
به همين دليل است که نظام در سالهاي اخير بيشترين ضربه را از ناحيه مميزي خورده، يعني به عبارتي هم چوب را خورده هم تره را.
راه حلي هم براي خروج از اين بن بست پيشنهاد ميکنيد؟
يک راه اين است که مميزي کتاب در کشور را مانند مميزي در حوزه مطبوعات کنيم که به نظرم بحث قابل تاملي است و و ميشود آن را تجربه کرد. به اين معنا که مسئوليت انتشار کتاب را به ناشر واگذار کنيم و اگر خلافي واقع شد، به سراغ سياستهاي تنبيهي برويم. نميدانم چرا اين اتفاق رخ نميدهد.
ناشران چندان با اين مساله موافق نيستند
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه