دکتر هاشم اورعی- استاد دانشگاه صنعتی شریف- در آخرین روز سال 2021 میلادی، متولیان خانه خدا در مکه و حرم پیغمبر در مدینه اعلام کردند که برای جلوگیری از گسترش کووید19، زائرین باید حداقل دو متر از هم فاصله داشته باشند. ولی به نظر میرسد محمدبنسلمان، پادشاه در انتظار عربستان سعودی، قصد ندارد این محدودیتها را در همه جا اعمال کند. در شهرهای دیگر کارگزاران وی مردم را بدون هرگونه محدودیت به سالنهای کنسرت دعوت میکنند. ماه گذشته در اقدامی جنونآمیز و با حمایت ولیعهد، 700 هزار جوان گرد هم آمدند تا به مدت چهار روز به رقص و پایکوبی بپردازند. به قول یکی از ساکنین مدینه، این پادشاهی به دنبال مبارزه با تقوا و گسترش فساد است. از آنجا که نظرسنجی مستقلی در این کشور وجود ندارد، ارزیابی میزان مخالفت با اصلاحات اجتماعی محمدبنسلمان از سوی جامعه سنتی و بسته سعودی کار دشواریست. اما به نظر میرسد حداقل سه طبقه اجتماعی با اقدامات وی مخالفند. سلفیهای بنیادگرا، برخی شاهزادههای خاندان آلسعود و بخشی از مردم که شرایط اجتماعی قبل را بیشتر میپسندیدند.
سلفیها که پایبند به قرائت خاص خودشان از شریعت اسلامند بر این عقیدهاند که ولیعهد جوان توافق بین مروجین اسلام و خاندان آلسعود را که سه قرن از آن میگذرد زیرپا نهاده است. محمدبنسلمان قدرت آنان را به شدت محدود کرده است. از جمله پلیس مذهبی که همان گشت ارشاد خودمان است دیگر نمیتواند مغازهها و رستورانها را اجبار کند که روزی پنج بار برای اقامه نماز تعطیل کنند و روحانیون پرطرفدار فقط میتوانند در فضای مجازی از اقدامات ولیعهد حمایت کنند. البته سنتگرایان سعودی مخالفت خود را با اقداماتی چون برگزاری فستیوال زمستانی شامل موزیک و انواع سرگرمی دیگر در ریاض از کانالهای غیر رسمی اعلام کردند. به گفته یکی از آنها سازمان سنت گرایان مثل مورچه زیرزمینی است. شاهزاده ممکن است دهان آنها را ببندد ولی نمیتواند قدرت آنها را بگیرد.
بسیاری از شاهزادهها نیز ناراضیاند. آنها همیشه در ارتباط نزدیک با پادشاه بوده و از نفوذ اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی برخوردار بودهاند. محمدبنسلمان سیستم اشرافیت همیشگی را بههم ریخته است. در سال 2017 او تعدادی از آنها را در هتلی مجلل زندانی کرد و بخشی از ثروت آنان را گرفت. در واقع آنها به این موضوع اعتراض دارند که ولیعهد جوان سیستم حکومتی را که تا حدودی بر مبنای نظر جمعی خاندان آلسعود میچرخید به نظام یک نفری تبدیل کرده است.
بسیاری از مردم با برخورد محمدبنسلمان با شاهزادگان فاسد و برخورداری از آزادیهای اجتماعی موافقند. لیکن بخش سنتی جامعه نظر خوشی نسبت به این تحولات اجتماعی ندارد. بسیاری از مردان افزایش حقوق زنان را معادل از دست دادن قدرت خود میدانند. به گفته یک شهروند سعودی، در دوران قبل اگر گزارش میکردیم که دخترمان بدون اجازه از منزل خارج شده پلیس او را با دستبند تحویل میداد، ولی اکنون اگر بخواهیم جلوی او را بگیریم پلیس ما را بازداشت خواهد کرد. برخی از شهروندان سعودی بر این عقیدهاند که شاهزاده بجای اینکه افراطگرایی مذهبی را با اعتدال جایگزین کند بدنبال حذف نهاد دین از جامعه سعودیست.
سیاستهای اقتصادی ولیعهد نیز موجب نارضایتی برخی از مردم شده است. فعالان بخش خصوصی اعتراض میکنند که وی با استفاده از توان اقتصادی قابل توجه دولت، جای آنها را تنگ کرده است. یارانهها کاهش و مالیات افزایش یافته و قیمت بنزین در دوران وی چهار برابر شده است. ولیعهد و پادشاه فرتوت به دیدار هفتگی خود با مردم برای شنیدن نظرات و اعتراضات آنان و هر گونه ملاقات عمومی خاتمه دادهاند.
عاقبت کار به کجا خواهد کشید؟ برخی معتقدند مذهبیون سنتی و افراطی برای همیشه ساکت نخواهند ماند و عدهای نیز در انتظار ظهور آیتالله خمینی دیگری در سرزمین وحی نشستهاند. یکی از مقامات ارشد سعودی با یادآوری ترور ملک فیصل به دست یکی از اعضاء خاندان سلطنتی در سال 1975، میگوید محمدبنسلمان میداند که خاندان سلطنتی هیچگاه او را نخواهد بخشید. عدهای نیز امیدوارند که رئیس جمهور آمریکا وارد عمل شده و از به تخت نشستن ولیعهد جلوگیری کند. برخی تحلیلگران بر این عقیدهاند که چنانچه ولیعهد از صحنه کنار زده شود اصلاحات متوقف شده و همه چیز به حالت اول بازخواهد گشت چون تغییرات از بالا اعمال شده و در جامعه ریشه عمیقی ندارد.
اما هیچیک از این تحولات محتمل نیست و تاکنون مشت آهنین ولیعهد کارساز بوده است. شاهزادگان مخالف وی از جمله دو ولیعهد قبلی در حصر خانگی بوده و هزاران روحانی پشت میلههای زندان بهسر میبرند. پادشاهی عربستان در دستان محمدبنسلمان به کشوری کاملاً امنیتی تبدیل شده و برخی از کارشناسان غربی بر این عقیدهاند که با پول نفت و فناوری امروز هر گونه اعتراض گسترده و یا کودتا بسیار بعید به نظر میرسد.
در شرایطی که حاکمان سعودی در تلاشند با حرکت در مسیر مدرنیته، نفوذ اسلام در جامعه خود به ویژه در میان جوانان را کاهش دهند، جمهوری اسلامی از بدو تولد سعی کرده همه چیز را رنگ اسلام زده و اسلامیت را فراتر از جمهوریت قرار داده است. طبیعتاً در این مسیر چنددهه است سازمانها و ارگانهای متعددی با بودجههای نجومی این مسئولیت را بر عهده داشته و از هیچ تلاشی فروگذاری نکردهاند. چه خوب است اگر میزان موفقیت این اقدامات گسترده در این دوره طولانی مورد بررسی قرار گرفته و گروهی بیطرف عمق اعتقادات مذهبی مردم به ویژه جوانان کشور را ارزیابی و با قبل از انقلاب مقایسه کنند. قطعاً ابعاد چنین تحقیقی بسیار گسترده بوده و نتایج آن برای آسیبشناسی سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی بسیار سودمند خواهد بود. نتایج تحقیقی که اخیراً توسط محققین دو دانشگاه آلمان در ارتباط با رشد سکولاریسم در جامعه ایران منتشر شده است چنانچه از اعتبار علمی برخوردار باشد کاملاً هشدار دهنده است. این تحقیق ادعا میکند با نظرسنجی از 40هزار ایرانی مقیم کشور به این نتیجه رسیده است که تنها یک سوم مصاحبهشوندگان خود را شیعه توصیف کردهاند و چنین نتیجه میگیرد که رشد سکولاریسم و فاصله گرفتن مردم از دین در جامعه ایران بهویژه در میان جوانان کاملاً آشکار است. قطعاً نمیتوان نتایج این تحقیق را بدون بررسی بیشتر دقیق و صحیح دانست ولی آن چه مسلم است اینکه نه اقدامات ولیعهد سعودی در دینزدایی به جایی خواهد رسید و نه سیاستهای فرهنگی ما از جمله ممنوعیت دوچرخهسواری بانوان، بازتعریف حجاب، تفکیک جنسیتی و بسیاری موارد دیگر راه به جایی خواهد برد. سپردن سیاستهای فرهنگی کشور به افراد و نهادهایی که مرغشان یک پا دارد و اجرای سیاستهای فرهنگی توسط برادران و خواهران گشت ارشاد نتیجهای نداشته و نخواهد داشت.
خلاصه اینکه ولیعهد عربستان در پی آن است که با اعمال سیاستهای ضد مذهب عمق اعتقادات دینی را در میان مردم کاهش دهد. نکند مسئولین فرهنگی ما در نهایت غفلت، با اصرار و تزریق شبانهروزی واکسن اسلام به جامعه، آن هم از نوع خاص خودشان، کار را به جایی برسانند که ناخواسته ما هم به مقصدی برسیم که شاهزاده سعودی به دنبال آن است.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه