جمعه 07 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 106845 19:36 1399/04/10
خطر های بازی با حباب بورس و ارز

خطر های بازی با حباب بورس و ارز

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
خطر های بازی با حباب بورس و ارز

خطر های بازی با حباب بورس و ارز

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

مهدی نظیفی، تحليلگر اقتصادي

بروز حباب‌ها و حفره‌های مالی بزرگ عمدتا از بروز عدم تعادل‌ ناشی از نتیجه سیاست‌ها و مداخلات دولت در اقتصاد به وجود می‌آید. حباب‌ها نه تنها نتیجه ناگزیر و ذاتی فرآیندهای حاکم بر نظم بازار به‌طور عام یا بازارهای مالی و دارایی به‌طور خاص نیستند، بلکه نتیجه ناگزیر مداخلات نابجای دولت‌ها در فرآیندهای حاکم بر نظم بازار هستند. روشن است که انحراف از ارزش بنیادی دارایی تا زمانی نامعلوم ادامه پیدا نخواهد کرد و قیمت دارایی پس از یک دوره افزایش حبابی، در نهایت با ترکیدن حباب، سقوط کرده و نزول شدیدی را تجربه خواهد کرد. یافته‌ها از تحولات بازار سهام نشان می‌دهد این بازار با تحولات متغیرهای بنیادی کلان کشور هم‌جهت نیست و شاخص سهام از روند بلندمدت خود منحرف شده است. مسوول اصلی ابر حباب بورس هم دولتی ها هستند و نه فعالین آن بازار.

در ادامه این سیاستها، برای پوشش دادن به حبابهای ایجاد شده و کاهش شدت بحران مربوط به ترکیدن حباب بزرگ بورس، دولتی ها به ناچار در بازار ارز و سکه..... التهاب ایجاد خواهند کرد و تقاضای مصنوعی برای ارز بوجود می آورند تا به نوعی تعادل مصنوعی موقت در اقتصاد کشور دست پیدا کنند. امروز کشور را به فردا برسانند و برای فردا هم کسانی دیگر در پست ایشان هستند و چاره خواهند جست.

در این میان آنچه نادیده گرفته میشود آثار و تبعات سنگین بحرانهای فوق در اقتصاد کشور و زندگی مردم است که نتیجه آن، عقب ماندن درآمدها از تورم روزافزون در کشور و افزایش سنگین قیمت کالاها و خدمات مورد نیاز آنها، فاصله گرفتن هر چه بیشتر معیشت اکثریت مردم بخصوص مزد ثابت بگیران کارگر و کارمند از حداقلهای لازم برای زندگی یک انسان است. آثار تورم هم معمولا بلافاصله در نرخ کالا های خوراکی و مسکن آنها ظاهر می شود.

تاکنون آنچه از این سیاستهای نامعقول در کشور حاصل شده، رانده شدن بیش از دو سوم مردم به زیر خط فقر نسبی و رانده شدن بیش از یک سوم مردم به زیر خط فقر مطلق و شیوع انواع بیماریها بدلیل کمبودهای شدید تغذیه ایست. همراه با آن شرایطی بوجود آمده که در آن، مشاهده پدیده هایی مانند دستگیری سارق دوچرخه که تحصیلات فوق لیسانس دارد و چون کار پیدا نکرده اینطور گرفتار شده، عادی شده است.

از سال 1390 یعنی همزمان با اجرای سیاستهای جدید پولی بانک مرکزی تاکنون، تعداد ازدواجها در کشور بشدت نزول کرد در عین حال تعداد طلاقها سیر صعودی گرفت. از آنزمان تاکنون قیمت مسکن دوازده برابر، قیمت سکه هم شانزده برابر شده است. اکنون تهیه ساده ترین جهیزیه کمتر از یکصد میلیون تومان نیست که معادل 50 ماه حداقل مستمری کارگر بازنشسته 30 سال کارکرده است.

آقای عیوضی عضو هیات مدیره کانون کارگران بازنشسته اعلام کرد وزیر رفاه و رییس سازمان تامین اجتماعی امسال هم با بازنشستگان تامین اجتماعی صادق نبودند و از همان ابتدا مدام با وعده تلاش میکردند فضا را مدیریت کنند. قرار بود بازنشستگان در سال جدید کمتر از ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان مستمری دریافت نکنند، هرچند همین رقم هم هیچ تناسبی با افزایش هزینه‌های زندگی در تهران که بر اساس اعلام مراجع رسمی به حدود ۷ میلیون تومان رسیده است، ندارد. آقایان شریعتمداری و سالاری باید صادقانه برای بازنشستگان پاسخ این پرسش را تشریح کنند که چگونه بازنشستگان کف‌بگیر می‌توانند با ۲ میلیون و ۱۲ هزار تومان مستمری که حدود ۵ میلیون تومان با هزینه‌های زندگی خانوار و حدود ۸۰۰ هزار تومان با کف حقوق بازنشستگان کشوری و لشگری  میلیون و ۸۰۰ هزار تومان) فاصله دارد، زندگی کنند؟ قرار نبود با وقت‌کشی، مستمری‌بگیران را به مستمری ۲ میلیون و ۱۲ هزار تومانی راضی کنند و بعد بگویند که افزایش مزایای جانبی مستمری‌بگیران به اندازه شاغلان «کارشناسی شده» نیست.

در فروردین 1399 بیش از ۱۰۰ نفر از نمایندگان قبلی مجلس در نامه‌ای خطاب به رئیس جمهور اعتراض خود را نسبت به تبعیض در متناسب سازی حقوق بازنشستگان اعلام کردند ولی طبق روال همیشگی، در دل سنگ دولتی ها اثری نکرد.

اخیرا هم روسای کمیسیون‌های تخصصی مجلس جدید در نامه‌ای به رئیس جمهور بر مشکلات اقتصادی ومعیشتی  وگرانیهای افسارگریخته اخیر تاکید و اعلام کردند: "اینکه رییس دولت پس از وقوع حوادث و فجایع از آنها با خبر شود و به آنها لبخند بزند در کدامین منطق پذیرفته است؟ آیا آنانی که در تامین معیشت خود درمانده اند و برای حداقل‌های زندگی خود مجبور به چند نوبت کار در روز هستند شهروندان ایران نیستند؟ ای کاش در مسیری که به محل کار میروید، صورت کودکانی که از فقر مشغول کار هستند یا زباله گردانی که برای لقمه ای نان میجنگند را هم بنگرید.

آیا از قیمت روز افزون مواد غذایی اطلاع دارید؟ آیا از نسبت حداقل‌های یک سبد غذایی با حقوق یک کارگر، یک کارمند و یک معلم اطلاع دارید؟ افزایش تورم در بخش مسکن اعم از خرید و اجاره به گوشتان رسیده است؟ نرخ رو به فزونی خدمات در بخش حمل و نقل و قیمت تهیه خودرو شخصی را میدانید؟"

 نوشتن چنین نامه ای در صورت پیگیری جدی آنها، حداقل امیدی را برای تغییر شرایط سخت زندگی در مردم ایجاد میکند. همچنین نشان از درست بودن ارزیابیهای کارشناسان از دهه ها بیتوجهی دولتی ها به شرایط بسیار سخت زندگی مردم دارد. ضمنا ضروریست مرکز پژوهشهای مجلس از نظر علمی، آماری، اقتصادی تقویت شود تا بتواند تصویر درستی از زندگی مردم به نمایندگان ارائه کند.

اخیرا رییس بانک مرکزی اعلام کرد "آخرین آمارنقدینگی علیرغم تکالیف قانونی تنخواه و هزینه های کرونا در ابتدای سال، حاکی از رشد 6.2 درصدی نقدینگی تا 15 خرداد است. باتوجه به اقدامات در دست اجرا، پیش بینی می شود رشد نقدینگی امسال به مراتب کمتر از رشد سال قبل، بشود". آخر کدام عقل سلیمی میتواند قبول کند رشد نقدینگی 3 ماهه اول سالجاری که بالاتر از رشد نقدینگی مدت مشابه دو سال قبل است،تا پایان سال کاهش یابد و از رشد نقدینگی سال قبل کمتر شود. هر چند ایشان از زمان تصدی بر مهمترین نهاد اعمال سیاستهای پولی دولتی ها، هیجوقت در کنترل نقدینگی موفق نبوده، در کنترل نقدینگی امسال که سال رکوردهای منفی در همه شاخص های اقتصاد کلان است، غیر ممکن است جنین هنری از خود به نمایش بگذارند مگر اینکه هنرشان را در دستکاری دلخواه در آمارهای بانک مرکزی رونمایی کنند.

آقای همتی اخیرا در مقابل پرسش مجری برنامه سیما در مورد ارز با خنده جواب میدهد "حتما که نباید در مورد ارز صحبت کنیم کمی هم موزیک پخش کنید" و اینگونه مردمی را که در جستجوی ابهامات بازار ارز هستند را علنا مسخره میکند و بروشنی آشکار میکند که دیگر چیزی از علم اقتصاد را در چنته ندارد لذا همانطور که با نقدینگی و نرخ ارز بازی میکند با احساسات مردم هم بازی میکند و نگران تبعات سنگین این بازیهای بچگانه با کاهش شدید قدرت خرید مردم نیست.

طبق قانون آنچه بانک مرکزی باید انجام بدهد: کنترل هدفمند نرخ ارز، اقدام در چارچوب الزامات نظام ارزی شناور مدیریت شده نص صریح قانون برنامه، اقدامات لازم برای کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی است. همان وظایفی که دهه هاست توسط متصدیان آن به فراموشی سپرده شده است.

مهمترین عوامل تشدید کننده بحرانهای اقتصادی دهه های اخیر را در اقدامات افرادی باید جستجو کرد که پس از تصدی ریاست بانک مرکزی، یکباره همه اصول اقتصاد را کنار گذاشتند و سعی کردند اقدامات مهمترین رکن اعمال سیاستهای پولی کشور را هر طور شده با انواع منافع و مطامع مافیای ارز و واردات هماهنگ نمایند بدون اینکه تنشها و فشارهای سخت وارده به اکثریت مردم و کاهش شدید قدرت خرید آنها را به حساب بیاورند.

ظاهرا فعلا وضعیت آشفته اقتصاد کشور در دست کسانیست که به هیچ قیدی مقید نیستند و حرکات و گفتارشان بیشتر به آدمهای مست شبیه است تا آدمهای دوراندیش، و مدام دیوانه وار با اسب سرکش هوسهای بی سر و ته خود، یکه تازی میکنند.

یاد شعر مولانا میافتیم:
من مست و حریفم مست، زلف خوش او در دست  /  احسنت زهی شاهد، شاباش زهی باده



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |