کدخبر: 30709
20:01
1395/01/30
تدبیر برای تعیین رئیس مجلس دهم : آزمون پایداری یک ائتلاف
تدبیر برای تعیین رئیس مجلس دهم : آزمون پایداری یک ائتلاف
علیرضا خوشبخت- محافل سیاسی تهران این روزها آرام است. این آرامش به خصوص در تمایز با هیجان و انرژی اسفند ماه سال گذشته بیشتر به چشم میآید نه از جلسههای مداوم و طولانی خبری هست و نه از چراغهای روشن ستادها تا نیمههای شب و نه از تیترهای جنجالی مطبوعات در هر بامداد.
با این حال زیر پوست این آرامش، خبرهایی هم هست. علاوه بر نزدیک شدن به دور دوم انتخابات مجلس دهم که با توجه به نتایج به دست آمده در دور اول، از حساسیت زیادی در تعیین ترکیب و جهتگیری این مجلس برخوردار است، آن چه این روزها در کانون گپو گفتها و رایزنیهای سیاسی قرار دارد، مسئله ریاست مجلس دهم است.
روشن نبودن ترکیب نهایی مجلس از عواملی است که مانع از تبدیل شدن زمزمهها در محافل سیاسی به مباحث رسانهای و مطبوعاتی میشود. با این حال این مبهم بودن ترکیب نهایی تنها عامل ملاحظهکاری سیاستمداران برای ورود به این بحث نیست.
واقعیت این است که با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ واژه ائتلاف در عرصه سیاسی ایران جان دوبارهای گرفته است. از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ و همراهی گروههای چپ یا خط امام آن دوره با مجموعه کارگزاران سازندگی برای حمایت از سید محمد خاتمی که بگذریم، در تاریخ رقابتهای سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، ائتلاف مصادیق عمده دیگری ندارد. این رویه اما در خرداد ۹۲ و با کنارهگیری تاریخی محمد رضا عارف به سود حسن روحانی دیگرگون شد. این کنارهگیری نقش مهمی در پیروزی قاطع حسن روحانی در همان دور اول انتخابات داشت.
ائتلاف میان گروههای مختلف سیاسی اعم از اصلاحطلبان و میانهروهای هوادار دولت حسن روحانی در طول دو سال دولت ادامه یافت و حتی تحکیم شد. محمد رضا عارف البته به کابینه حسن روحانی نرفت و ترجیح داد فعالیتهای خود را در قالب بنیاد امید ایرانیان پیگیری نماید و خود را آماده ورود به انتخابات مجلس کند. با این حال این مسئله تاثیر چندانی در همراهی مجموعه اصلاحطلبان و دولت به جا نگذاشت. ائتلاف حسن روحانی و اصلاحطلبان از همان روزهای نخست و البته به تدریج شریک تازهای هم یافت. این شریک تازه اصولگرایان میانهرو به رهبری علی لاریجانی بودند. نخستین بارقههای این ائتلاف نانوشته در جریان رای اعتماد به وزرای کابینه حسن روحانی خود را نشان داد. آن جا که روحانی وزارت کشور –یکی از مهمترین وسیاسیترین سمت های کابینه و هدایت کننده بدنه سیاسی دولت- را به یکی از نزدیکترین افراد به علی لاریجانی سپرد و رئیس مجلس هم از همراهی با وزرای پیشنهادی حسن روحانی دریغ نکرد. همراهیای که یکی از عوامل موثر گذار موفقیت آمیز بخش بزرگی از وزرا از مجرای مجلسی بود که بعدها روشن شد وزن طیف افراطی اصولگرایان در آن چقدر سنگین بوده است.
ائتلاف نانوشته میان دولت و اصلاحطلبان و اصولگرایان میانهرو در جریان برجام بیشتر قوام یافت و سرانجام در انتخابات هفتم اسفند ۹۴ مبدل به ائتلافی رسمی شد. جایی که در یک اتفاق کم نظیر در تاریخ رقابتهای جناحی در نظام جمهوری اسلامی لیست اصلاحطلبان در تهران رسما با حضور تعدادی از نیروهای اصولگرای میانهرو بسته شد و این رویه کم و بیش در سایر شهرها ادامه یافت و البته با موفقیت همراه شد.
عارف یا لاریجانی؟
احیا فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس دهم و دست بالای ائتلاف هواداران دولت نسبت به بدنه اصولگرایان این ائتلاف را در یک دو راهی برای ریاست مجلس قرار داده است. برای این سمت مهم اکنون دو گزینه طبیعی وجود دارد : محمد رضا عارف و علی لاریجانی. از دو تبار متفاوت در سیاست ایران. اولی معاون اول رئیس دولت اصلاحات است و اصلاح طلبی درجه یک . با سمت های مهم در ساختار بوروکراتیک و مدیریتی کشور. مردی که نامش با رخداد تاریخ ساز کنارهگیری به سود حسن روحانی گره خورده است و به نوعی شریک پیروزی رئیس جمهوری به شمار میرود.
دیگری اما محافظه کاری استخواندار و قدیمی است. مردی که روزگاری در صف مقدم جدال محافظهکاران و اصلاحطلبان قرار داشت و نقشی قاطع در به ناکامی کشیدن پروژههای رقیب در سالهای موسوم به اصلاحات ایفا کرد. محافظهکار باهوش اما در سالهای بعد به آرامی راه خود را از اردوی اصولگرایانی که هر روز عرصه را به تندروهای تازه نفس وامینهادند، جدا کرد و با تشکیل دولت یازدهم همراه آن شد.
عارف و یاران اصلاحطلبش اینک از سرمایه اجتماعی وسیعی برخوردارند و صاحب تشکیلات و نیروی میدانی هستند. تشکلهایی که هر چند هنوز بسیار نحیف هستند، اما کارایی خود را در جریان انتخابات اخیر به اثبات رساندهاند. در مقابل لاریجانی و اصولگرایان میانهرو از سرمایه سیاسی مهمی به نام اعتماد حاکمیت برخوردارند. آنها توان رایزنی و ایجاد شکاف و یارگیری از میان دوستان سابق خود را دارند و البته بیش از اصلاحطلبان کم تجربه راه یافته به پارلمان، راهروهای قدرت را میشناسند.
تصمیمگیری برای برکشیدن هر کدام از این دو به ریاست مجلس تبعات و نتایجی برای ائتلاف نوپا دارد. تصمیمات و تبعاتی که میتواند نتایج خود را بزنگاههای پیش رو و از جمله در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ نشان دهد. هم از این رو رسیدن به راهکاری برای اجماع نظر و تعیین رئیس مجلس با سازوکارهای درونی آزمونی مهم برای پایداری این ائتلاف نوپا به شمار میرود.
لزوم مداخله رهبران معنوی؟
واقعیت این است که ائتلاف اصلاحطلبان با هواداران حسن روحانی در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ بیش و پیش از هر چیز از طریق تفاهم و توافق بزرگان و رهبران این جریان به دست آمد و نقش رئیس دولت اصلاحات و آیت الله هاشمی رفسنجانی در این فرآیند بسیار مهم بود. امری که در انتخابات مجلس دهم هم تکرار شد. دور از ذهن نیست که در جریان ایجاد این همراهی گسترده، نظرات و فعالیتهای حسن روحانی که حالا ردای ریاست جمهوری بر تن دارد هم، موثر بوده باشد.
مقوله انتخاب رییس مجلس دهم، یک بزنگاه حساس و بسیار مهم برای تدوام روند ائتلافی میان گروههای مختلفی است که در نفی تندروی در عرصه سیاسی ایران با هم اشتراک نظر دارند. نتایج به دست آمده در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ و مجلس خبرگان و شورای اسلامی در سال ۱۳۹۴ نشان میدهد که رای دهندگان نظر مساعدی نسبت به چنین اقداماتی دارند و در صورت اجماع سیاسیون اقبال بیشتری برای مشارکت در فرآیندهای سیاسی نشان میدهند. از سوی دیگر مخالفان و منتقدان دولت هم در سال پایانی احتمالا با تمام قوا حملات خود را ادامه خواهند داد و این مسئله حفظ ائتلاف را ضروریتر میسازد. چنین ضرورتی است که احتمالا استفاده از توان و نفوذ بزرگان و رهبران معنوی را برای تدبیر این مسئله توجیه مینماید.
با این حال توجه به یک نکته در این میان ضروری است و آن هم این است که فاصله گرفتن از تاثیر گذاری محض شخصیت ها و سپردن هر چه بیشتر امور سیاسی به روندها و فرآیندهای نهادینه شده و غیر شخصی یکی از ملزومات توسعه سیاسی است. امری که برای پایداری و تداوم سنت ائتلاف در فضای سیاسی ایران در آینده نه چندان دور باید مورد توجه قرار گیرد.