تبعات سخت تورمی ساخت میلیونی مسکن
مهدی نظیفی- تحلیلگر اقتصادی - در کشورما عادت مسئولان این است که بدون درنظر گرفتن شرایط واقعی کشور و میزان تحمل مردمی که از سالهای طولانی ادامه داشتن برنامههای تورمزای دولتی به تنگ آمدهاند برنامههای جدید خود را که به شعارهای انتخاباتی بیشتر شبیه است تا برنامه عملیاتی، بازهم بر مبنای همان محاسبات اشتباه تجربه شده قبلی تکرار کنند. اخیرا مدیرکل تعزیرت حکومتی خراسان رضوی گفت:«در حوزه نان تا زمانی که اعتراضات بهوجود نیامد تصمیمگیری نکردیم، درصورتی که میشد قبل از این مسائل، تصمیمات لازم را اتخاذ کرد و در حوزه مرغ هم همین اتفاق افتاد.» ازسوی دیگر در مورد میزان وارد آمدن خسارات تحریمهای اخیر به کشور پس ازمنتفی شده برنامه برجام، ارزیابی بعضی محاسبات نشان میدهد که از خسارات جنگ ۸ساله بیشتر بوده حداقل ۱۰۰میلیارد دلار ارزیابی میگردد، وزرای تازه بر مسند نشسته از برنامههائی میگویند که اصلا توجه به تحریمها درآن مشاهده نمیشود لذا بسیار ابهامبرانگیز است.
هرچند که نمایندگان مجلس با توجه به تحریمها، در مصوبه اخیرشان با کاهش ۵۰ درصدی نیاز به واردات محصولات اساسی کشاورزی و نهادههای دام و طیور برای یک دوره ۴ ساله از سال 1401 تا سال 1405 موافقت کردند که اگر واقعا در اجرای آن به تقویت منابع داخلی روستائی توجه علمی دقیق و درستی بشود ضمن بیاثر کردن تحریمها، گام کوچکی برای تقویت کشاورزی و اشتغال کشور برداشته خواهد شد. ولی در محاسبات وزرا بههیچوجه میزان توان واقعی پایداری شرایط اقتصادی در شرایط انباشت مزمن ناکارآمدیهای دولتی، میزان توانائی مردم برای تحمل تبعات سخت بهویژه تبعات تورمی بههیچوجه مشاهده نمیشود که مشابه اعلام برنامهها در زمان تصدی وزرای احمدینژاد و نوع خاص اجرای آن برنامههاست که نتایج فاجعهبار آنها اکنون بر همگان آشکار شده است. ولی تکرار آن اشتباهات بلکه در اشل وسیعتر بدون اعلام مشخصات اجرائی، نشان از این دارد که اعلامکنندگان بیپروای اینگونه برنامهها احتمالا اطمینان داشته دارند مذاکرات برجام بهزودی به نتیجه میرسد و سیل سرمایهگذاریهای خارجی بههمراه واردات مواد و مصالح به کشور میتواند اجرای اینگونه برنامهها را ممکن سازد. اگر اینگونه نباشد به این نتیجه میرسیم اعلام کنندگان بیپروای اینگونه برنامهها به ثبات سیاسی کشور باور ندارند و اطمینان دارند آنقدر مسائل آینده کشور در شرایط پیچیده منطقه خاورمیانه که اکنون با تسلط طالبان بر افغانستان بهویژه با تحرکات نظامی اخیر پاکستان، توازن جدیدی از قدرتهای منطقهای را آشکار کرده، در آینده آنقدر پیچیده خواهد شد که کسی از شکست فاجعهبارتر اینگونه برنامهها یادی نخواهد کرد لذا باید فقط به فکر گذراندن امروز باشند.
وعده ساخت یک میلیون واحد مسکن شهری، یک هدف رویاییست که تحقق یافتن آن، رشد اقتصادی، اشتغال و تحریک سایر بخشهای اقتصادی را باعث خواهد شد. ولی نکته اصلی این است که اصولا مشکلات بخش مسکن در طرف عرضه نیست و ریشه مشکلات این بخش را باید در طرف تقاضای مسکن جستجو کرد. وقتی طبق آمارهای رسمی بیش از 2.5 میلیون خانه خالی هست که متقاضی خرید ندارد یا توسط سرمایهگذاران بخش مسکن، که طبق شنیدهها علاوه بر اشخاص حقیقی بخش دولتی و عمدتا بانکها با هزاران خانه خالی هستند، احتکار شده است بهدلیل انتظارات افزایشی اصلا در معرض فروش قرار نگرفته برای تولید و ساختوساز جدید میلیونی آنهم در شرایطی که بودجه امسال دولت در حدود 400هزار میلیارد تومان کسری دارد چگونه برنامهریزی میکنند؟ درحالی که سهم کنونی دولت از ساختوساز مسکن کمتر از یک درصد است چگونه میخواهند آنرا به صدها برابر ارتقا دهند درحالی که دولت برای برنامهریزی همین نقش یک درصد ساختوساز هم مشکلات اساسی دارد؟ اگر منابع مالی، نیروی انسانی بهویژه نیرویهای متخصص، مواد و مصالح، حمل.... مورد نیاز را تامین شده فرض کنیم آیا بخش تقاضا که مردم باشند چگونه خواهند توانست منابع مالی خرید چنین مسکن را تامین کنند؟ حتی اگر کل مبلغ را تسهیلات بانکی در نظر بگیریم مردمی که برای تامین مبالغ پیشپرداخت پروژه ساختمان ملی در همین یکی دو سال اخیر مشکل داشتند همچنین مردمی که نتوانستند مابقی مبالغ خرید مسکن مهر را تامین کنند، مردمی که در پرداخت اقساط بانکی واحدهای مسکنمهر مشکل داشتند چگونه توانائی خرید واحدهای ساخته شده چنین پروژههائی را دارند مگر اینکه فرض کنیم اقشار مرفه که واحدهای مسکنمهر را از خریداران آچمزشده خریدند اینبار هم وارد میدان خواهند شد و واحدهای پروژه را خواهند خرید در اینصورت حرفی برای گفتن باقی نمیماند.
از هزینه گزاف ساختوساز در تهران بگذریم واقعیت این است که با فرض اینکه زمینها در قالب مدلهایی نظیر اجاره 99ساله، واگذاری حق بهرهبرداری عرصه و حق بهره مالکانه رایگان واگذار شود، حداقل هزینه ساخت مسکن در مراکز استان 5.5 میلیون تومان و در شهرهای کوچک 4.5 میلیون تومان برآورد میشود پس جمع هزینه ساخت برای هر سه منطقه مورد نظر در خوشبینانهترین شرایط بالاتر از 550هزار میلیارد تومان پول نیاز دارد که تامین آن با وضعیت اقتصادی فعلی و بدون مشارکت سرمایهگذاران خارجی، دور از ذهن بوده، تبعات تورمی آن توانفرساست. برای ساخت یک میلیون واحد مسکونی با متراژ متوسط ۸۰ مترمربع همراه مشاعات حدود ۱۱۰میلیون مترمربع بنا، با تراکم ۳۵۰ درصد مفید 3200هکتار زمین شهری، بهاضافه فضاهای زیرساختی، فرهنگی و آموزشی و... حدود 400 هکتار زمین شهری، خیابانها، کوچهها، پارکها... 200هکتاری زمین شهری، شامل... جمعا ۳80۰ هکتار زمین شهری مورد نیاز است که فقط در خارج از محدوده شهرها با هزینه اضافی خدمات شهری موجود است. این میزان تولید برای سازههای اسکلت بتنی با حداقل میلگرد، حدودا در سال یکم ۱2 میلیون تن و در سالهای آتی 6 میلیون تن فولاد میلگرد در هر سال نیاز خواهد داشت. این سطح از تقاضا در سال اول بیش از 40 درصد و در سال دوم بیش از 20درصد کل تولید فولاد کشور را به خود اختصاص داده باعث اختلال بازارها خواهد بود. بنابراین از مباحث کلیدی پروژه، برنامهریزی صحیح تامین منابع مالی، مواد و مصالح مورد نیاز پروژه هم خواهد بود که اساسی و بسیار حیاتی است.
واقعیت چندگانگی در تیم اقتصادی دولت شامل محمد مخبر معاون اول و مسئول هماهنگی تیم اقتصادی که سابقه ارزیابی شدیدا اشتباه در برنامهریزیهای تحویل واکسن تولید داخل را در پرونده دارد، محسن رضایی در سمت معاون اقتصادی که سابقه ارزیابی شدیدا اشتباه در برنامهریزیهای وعده یارانه ۴۵۰هزار تومان را در پرونده دارد، مسعود میرکاظمی در سمت رئیس سازمان برنامه که ارزیابی اشتباه انقباض مالی آن هم با کاهش حقوق کارمندان دولت را ارائه داده، فرهاد رهبر در سمت دستیار اقتصادی که سابقه اشتباهات تاریخی در دوران نفت بشکه 120 دلاری را در پرونده دارد و احسان خاندوزی در سمت وزیراقتصاد، نشان از آشفتگیهای عجیب در انتخاب این تیم دارد که همراه با ابهام در انتخاب رئیس بانک مرکزی که با این مجموعه ناهماهنگ بتواند کار کند، ابهامات بسیاری را در آینده اقتصاد ایران بهوجود آورده که انتظار خروجیهای اشتباه عجیبوغریب از این تیم در آینده، دور از انتظار نیست.
مجموعه ابهامات فوق شرایط نااطمینانی در بازارها پدیدآورده که فعالان آن بدون درنظر گرفتن خبرهای سیاسی داخلی و خارجی موثر در بازارها، انتظار دارند اگر بازارساز کمی عرضه دلار را در بازار ارز سبک کند قیمت دلار تا اوج کانال 27هزار تومان روی کند و در انتظار قیمتهای نزدیک به 30 هزار تومان باشد ولی در بازار بورس میتوان گفت در هفته آینده شاخص کل ضمن حفظ قوی کانال1.500 میلیون واحد، در اوج این کانال در نوسان باشد و هرگاه دلار بتواند از وسط کانال 28 هزار تومان عبور کند شاخص کل بورس بتواند از مرز روانی 1.600میلیون واحد، عبور کند و صعود سنگینی داشته باشد. از شعر سعدی یاد میکنیم:
سعدی تو نه مرد وصل اویی / تا لاف زنی و قرب جویی
ای تشنه به خیره چند پویی / کاین ره که تو میروی سراب است