مهدی حاجی وند-رییس سازمان بورس و اوراق بهادار که این روزها مشغول خانه تکانی است در تازهترین اظهارات در گفتگو با سایت خبری وابسته به یک روزنامه اقتصادی خاص گفته است: «من بهعنوان فردی که بازار را مانیتور میکند نه رییس سازمان بورس؛ معتقدم انصافا بازار سرمایه ما از نظر قیمتها به جایی رسیده است که اگر اسم آن را بهشت بگذاریم، اشتباه نکردهایم.»
محمد فطانت در حالی بورس تهران را به مثابه بهشت سرمایهگذاری تعبیر کرده که روز شنبه و در حالی که کمتر از ۲۰ روز دیگر به پایان سال باقی مانده نماگرهای بازار سهام با شکستهشدن نقاط حمایتی روانی خود مواجه شدهاند . به تبع این موضوع شاخص کل بورس تهران پس از مقاومتهای بسیار برای باقی ماندن در کانال روانی ۶۴ هزار واحدی در نخستین روز هفته با سقوط به محدوده ۶۳ هزار واحدی مواجه شدهاست. برخی تحلیلگران معتقدند چنانچه طی امروز شاخص کل نتواند به کانال قبلی خود بازگردد، باید انتظار سقوط شاخص به کانال ۵۵ هزار واحدی را بکشیم. اتفاقی که برای سهامداران و سرمایهگذاران بازار سهام به مثابه یک فاجعه و بازگشت به تیرماه سال ۱۳۹۲ خواهد بود. در عین حال روزنامهای خاص به نقل از رییس سازمان بورس در گرماگرم روزهایی که مشغول استقبال حلقهای از دوستان و همفکران خود با عنوان مشاوران و معاونان جدید این سازمان است دیروز شنبه تیتر زد: «ظهور پتانسیلهای رشد در بورس».
این اظهار نظرها حتی اگر نیت خیر متولیان بازار سرمایه را هم در بر داشته باشد اما در یک نظر تکرار دوباره رویکردهایی است که امروز ، رییس سازمان بورس منتقد آنها است. وی در حالی که به طور تلویحی از رویکرد مدیران سابق بورس انتقاد کرده، گفته است: «برای درآمدهای مقطعی به بورس ضربه زدهاند» اما در عین حال گفته «به نظر میرسد باتوجه به افزایش پتانسیلها در بازار سهام و اقداماتی که تاکنون در جهت بهبود بازار انجام شده بازار به سمت آزادسازی پتانسیلها و جهش در جهت رونق نزدیک شده است.» با این حال فطانت درباره آنچه به عنوان «جهش در جهت نزدیک شدن بورس به رونق» نامیده ، عنوان کرده که « من بهعنوان رییس سازمان بورس این حق را به خودم نمیدهم که به سهامداران توصیه کنم سهام بخرند یا بفروشند بلکه تنها نظرم را بهعنوان فردی که هر روز بازار را نظاره میکند است».
انتشار اظهارات فطانت درباره شرایط بازار سهام و چشم انداز آن از خروجی یک رسانه در کمتر از ۱۰۰ روز از نشستن وی بر صندلی ریاست عالیترین نهاد ناظر بر بازار سرمایه ایران بیشتر به رپرتاژ تبلیغاتی شبیه است تا جلب اعتماد دوباره مردم برای کشاندن آنها به تالار شیشهای حافظ.
رییس سازمان بورس از یک ماه قبل همواره عنوان کرده که پتانسیلهای رشد در بورس هویدا شده ، امروز نیز میگوید بورس بهشت است. این پرسش اما همواره وجود دارد که آیا وظیفه متولی بازار سرمایه به عنوان عالیترین نهاد ناظر بر بازار سهام توصیف زشت و زیبا و یا بهشتی یا جهنمی بودن آن است یا جلوگیری از تضییع حقوق سهامداران با افزایش کمی و کیفی شفافیت اطلاعرسانی در کلیت معاملات بازار سهام؟ میراثی که امروز به متولیان جدید بازار سرمایه رسیده جملگی ناشی از همین تبلیغهای ناشیانه و موجهای خبرپراکنی سست بوده که با ابزارهای رسانه ای به خورد جامعه غیرحرفهای و ناآگاه جامعه دادهاند تا امروز حاصلش شود بیاعتمادی سراسری در بورس.
در علم ارتباطات می گویند دروغ هر چه بزرگتر باشد باور پذیریش آسانتر خواهد بود. به دور از واقعیت نخواهد بود که در بازار سهامی که این روزها به دنبال بهانهای برای دلیل افتهای پیدرپی قیمتها میگردد سوار بر موج خبر ، میتوان از کاه کوهی ساخت و با افتخار از آن رونمایی کرد. اما ذهن بیدار و زنده بازار سهام از یاد نخواهد برد که هر کنشی در بازار سرمایه به واکنشی در آینده منجر خواهد شد. گرفتاریهای امروز بازار سرمایه که بیاعتمادی گسترده و رفتارهای توام با وحشت معاملهگران و سرمایهگذاران را در پی داشته حاصل اقدامها و رفتارهایی بوده که در گذشته با راهکارهای کوتاه مدت قصد مقابله با جریان سیال بازار عرضه و تقاضای سهام را داشته است.
اما امروز که دیگر شاخص بورس به عنوان نماد عملکرد سیاسی حاکمیت در اقتصاد به بازی گرفته نمیشود و عقلانیت بر مشی اعتدالی در تمام شئونات بازار سوار شده است تکرار رویکردهای منسوخ و شکست خورده یک دهه گذشته با استفاده از خبرسازیهای صوری و غیر واقعی بیهوده و توام با واکنش منفی معاملهگران بازار سهام است. کما اینکه عمده رنج بازار سهام از چنین زخمهایی بوده که در فضای تهدید و ارعاب ، اجازه ظهور و حتی بیان آنرا نداشته است. از اینرو تداوم چنین رویکردهایی میتواند پاشیدن نمک بر زخمهای بازار باشد .
نه تنها بازار سرمایه ایران بلکه در سایر نهادهای مالی و پولی مرتبط با بورس از سازمان خصوصیسازی گرفته تا صنعت بانک و بیمه همواره تلاش میشود که برای راضی نگاه داشتن نهادهای نظارتی و حاکمیتی بطور مثال در امور واگذاریها دوباره خریدار داراییها به نوعی دولت باشد. همواره مصلحت اندیشی و عافیتطلبی در انتخاب رویههای مدیریتی باعث شده تا بجای استفاده از مهرههای کارآمد و صاحبنظر در اقتصاد اشخاصی جایگزین شوند که نه تنها قادر به ارایه برنامه نیستند بلکه اجرا کننده برنامه مدیران بالاسری هستند. نتیجه چنین رویکردی کوتاه ماندن بخش خصوصی و احاطه رویکرد دولتی برای تمام فضاهای سرمایهگذاری میشود.
گره بازار سرمایه در شرایط فعلی تنها به دست دولت باز میشود. متولی که هنوز برای حمایت از این بازار به اعتقاد محکمی دست نیافته و ترجیح میدهد همچنان نظارهگر باشد. با رونمایی از شاخصهای جدید معاملهگران بازار سهام دریافتند که ریزش ۲۷ هزار واحدی بازار از دی ماه پارسال تا کنون شوخی نبوده اما دلیل پافشاری برای مقاومت در برابر این روند چه بوده است؟ آیا بهتر نبود بهجای افت تدریجی بازار؛ این ریزش یک شبه رخ میداد تا بازار سهام با مرگ تدریجی اعتماد خود مواجه نگردد؟
به نظر میرسد ناظر بازار سرمایه ایران باید بجای تبلیغ خرید یا فروش سهام در شرایط کنونی به سمت بهبود شفافسازیها و شناسایی روزنههای نشت اطلاعات در ارکان این بازار به تکاپو افتد تا اعتماد از دست رفته را دوباره بازیابد.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه