توافق هستهای ایران و ۱+۵ بعد از سالها کشمکش توسط دولت تدبیر و امید و تیم هستهای دولت به سرانجام رسید. بحران هستهای در سالهای اخیر کشور ما را در ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار داده و محدودیتهای متعددی تحمیل نموده بود. فرهنگ و هنر و به خصوص اقتصاد فرهنگ و هنر ایران نیز از تاثیرات این تحریمها بینصیب نمانده بود. با گشایش حاصل شده در مورد این پرونده امید میرود فرصتهای برای بهبود فضای کسب و کار در عرصههای فرهنگ و هنر نیز کشوده شود. روزنامه جهان اقتصاد در نظر دارد در سلسله گزارشهایی به بررسی فرصتها و چالشهایی بپردازد که با حل پرونده هستهای و گشایش امکان ارتباط با بازارهای جهانی فراروی اقتصاد فرهنگ و هنر در ایران قرارگرفته است. در نخستین گزارش جهان اقتصاد در گفتگو با ایرج تقی پور تهیه کننده و کارشناس مسائل سینمای ایران به بررسی چالشها و فرصتهای صنعت سینما در فضای پساتحریم پرداخته است:
ایرج تقی پور: مراوده با صنعت سینمای جهان، فرصتی که میتواند تهدید باشد
ایرج تقی پور در پاسخ به سوالی در مورد محدودیتهای تحمیل شده بر اثر تحریم به سینمای ایران، گفت : واقعیت این است که آن چیزی که صنعت سینما محسوب میشود یعنی تولید و سپس نمایش آن در داخل و خارج ازایران است،تاثیر چندانی از مقوله تحریمها نپذیرفته بود و در حضور ما در جشنوارههای بینالمللی نیز تاثیری نداشت. در بخش تجهیزات فنی و تکنولوژی باشد ، من اساسا هیچ محدودیتی را نشنیدم که به دلیل تحریمها ما به آن گرفتار شده باشیم. سینمای ایران مبتنی بر تولید فیلم در داخل کشور ، نمایش اثر درداخل کشور و یک سری مناسبات بینالمللی برای نمایش در جشنوارهها و نمایشهای عمومی است و تحریمها در این بخشها تاثیری نداشته است.
تقی پور در ادامه در مورد نمایش فیلمهای خارجی در سینمای ایران گفت : نمایش فیلمهای خارجی داستان بسیار طولانی و مفصلی دارد. در سالیان گذشته دورههای اوج و فرود داشته است باید بررسی کنیم و ببینیم که نمایش فیلم خارجی چرا این وضعیت را داشته و آیا تحریمها میتوانسته است بر آن موثر باشد یا نه..در دهه پنجاه شرکتهای خارجی که در ایران بودند اعم از شرکتهای امریکایی و اروپایی چیزی در حدود سه چهارم بازار نمایش سینمایی ایران را در دست داشتند و یک چهارم باقی مانده در اختیار فیلمهای تولید شده در ایران بود. فیلمهایی میتوانستند در مقابل جریان روزافزون فیلمهای وارداتی مقاومت بکنند که بتوانند با هزینه بسیار کم تولید شوند و در یک چرخه اقتصادی کوچک بتوانند سرپا با ایستند.
در چرخه اقتصاد سینما عملا این دو گروه یعنی فیلمهای خارجی و فیلمهای سردستی فعال بودند. با وقوع انقلاب و محدودیتهای جدی که برای نمایش فیلمهای خارجی به وجود امد و با توقف و یا کم شدن نمایش فیلمهای داخلی و بالخصوص خارجی، از سال ۶۲ جریانی در وزارت ارشاد شروع شد که منجر به تاسیس بنیاد فارابی گردید. زمانی که آقای خاتمی وزیر محترم ارشاد بودند قصد داشتند که سینمای نوینی را طراحی کنند. با تاسیس بنیاد فارابی برخی مسائل تغییر کرد. وارادت فیلم خارجی کاملا به بنیاد فارابی سپرده شد و از تولید فیلم ایرانی حمایت شد، این باعث شدکه ما در ظرف زمانی کمتر از یک دهه ما بتوانیم دوباره هشتاد میلیون بلیت بفروشیم. منتهی این بار برعکس دوران قبل از انقلاب وسه چهارم این فروش به فیلمهای ایرانی متعلق بود و یک چهارم به فیلمهای خارجی که بنیاد فارابی وارد و توزیع میکرد، و از این محل هزینههای راهبری بنیاد سینمایی فارابی تامین می¬شد. قضیه مربوط به ابتدای دهه هفتاد است . آن موقع فیلمهای پرفروش ما فیلمهایی مثل افق،پرواز درشب، اجاره نشینها و امثالهم بودند. واقعیت این است که بعد ازدوره حدود ۱۰ سالهایکه بنیانگذاران فارابی بودند و فرصت داشتند و سپس جایشان را دادند به مدیران جدید،از آن دورهها به بعد متاسفانه یک گرفتاری بزرگی که گریبان صنعت سینما را گرفته است این است که هشت معاون سینمایی در وزارت ارشاد تغییر کرده اند، یعنی متوسط عمر مدیران سینمایی به دوونیم سال میرسد. و مدیر دو و نیم ساله سینمایی اصلا فرصتی نداشت که برای سینمای کشور برنامهریزی بکند و آن برنامه را اجرا کند، مخصوصا که تعداد زیادی از این افراد از خارج از سینما وارد این عرصه شده بودند.
در این سالها یکی از صدماتی که صنعت سینما خورده است عدم نمایش فیلمهای خارجی در سینماهای ایران است. البته این همزمان بود با اینکه تکنولوژی¬های جدید نمایشی، مخصوصا در حوزه نمایش خانگی و برخط ابداع شد و چون مدیران سینمایی اصلا برنامهای برای مقابله با این موضوع نداشتند و فرصت برنامهریزی نیز نبود و فیلمهای خارجی به راحتی به صورت قاچاق در دسترس مردم قرار میگرفت، باعث شد نمایش فیلم خارجی در داخل کشور آسیب جدی ببیند و هیچ نوع حمایت و محافظتی از آن نشود و برنامهریزی برایش وجود نداشت. آنچه مسلم است این که بعد از رفع تحریمها اتفاقاتی خواهد افتاد که نمایش فیلمهای خارجی در ایران را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد ، مثلا یکی از موارد این است که سالهاست که دولت ایران در پی پیوستن به سازمان تجارت جهانی بوده و مخالفت دولت آمریکا در این زمینه مانع اصلی بوده است.
در شرایط جدید ممکن است که آمریکاییها دست ازمخالفت بردارند. پیش شرط الحاق به سازمان تجارت جهانی، پیوستن به سازمان حمایت از مالکیت معنوی میباشد .معنی این موضوع این است که بعد از الحاق ایران به سازمان جهانی آمریکاییها یا هر کشور دیگری میتوانند بیاید و درکشور ما دفتری داشته باشد و ما باید از حقوق مالکیت معنوی آنها صیانت کنیم و جایی را برای آنها باز کنیم.
البته مدتی است که مسئولین سینمای ایران به ابن فکر افتاده اند که برنامهای برای نمایش فیلم خارجی در ایران تدوین کنند. این موضوع هنوز قطعی نشده و در حال تدوین ایین نامههای آن میباشند .انشالله در پسا تحریم نمایش فیلمهای خارجی در ایران یک جایگاه مناسبی پیدا میکند اما متاسفانه در حال حاضر ابعاد این ماجرا دقیقا مشخص نشده است.
وقتی تلویزیون به راحتی نتواند فیلمهایی را که بدون اینکه حق امتیاز و کپی رایت آنها را خریدهباشد، پخش کند طبعا این موضوع میتواند روی سینما تاثیر بگذارد تا مردم بتوانند فیلمهای روز سینمای جهان را در خود سینماها مشاهده کنند.
تقی پور در پاسخ به سوال دیگری در این مورد که آیا مسئله حق مالکیت معنوی و پخش فیلمهای روز جهان با ملاحظات ناشی از سانسور در ایران تناقضی ندارد گفت : حقوق مالکیت معنوی ناظر بر قوانین کشورها نیست و سانسور فیلمهای خارجی در داخل کشور هیچ منعی برای حق پخش ایجاد نمیکند. هر کشوری میتواند طبق قوانین سانسور خودش پروانه نمایش فیلم مورد نظر را صادر کند، اما از یک طرف یک واقعیت بسیار بزرگ وجود دارد و آن این است که ما در رعایت قوانین سانسورهمانطور که منطبق بر نظر شارع مقدس اسلام باشد،دچار یکسری رودربایستیهای بدون پایه شدیم که الان عملا باعث شده قوانین سانسور عملا بیجا و سخت گیرانه باشد و گاه حتی با فتاوای مراجع محترم تقلید هم مطابقت ندارد. امکان پخش فیلمهای خارجی احتمالا باعث خواهد شد مسئولین وزارت ارشاد یک مقدار واقع بینانهتر با مسئله سانسور برخورد کنند.
تقی پور در مورد امکانات فیزیکی سالنهای سینمای کشور و مطابقت آن با استانداردهای جهانی گفت : نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که فیلمهای خوب را باید در سالنهای خوب دید و واقعیت این است که سالنهای در دست احداث در کشور ما فعلا میتواند برای اولین قدم کافی باشند. سالنهای مجهز و مجتمعهای بزرگ موجود میتوانند برای نمایش فیلمهای خارجی کمک شایانی بکنند.
طبعا کسانی هم که صاحب فیلمهای سینمایی خارجی هستند اگر بتوانند بازار خوبی پیدا کنند حتما درخواست ساخت سالنهای باکیفیت تر و بهتر خواهند کرد.
مهمترین مسئلهای که باقی میماند این است که این امکان حضور فیلمهای خارجی چه تاثیری بر تولیدات نمایشی سینمای کشور دارد و این خطر بزرگی است که متاسفانه تا الآن نسبت به آن غفلت شده است.
ایرج تقی پور دیدگاه کلی خود را در مورد امکان مراودات بیشتر با صنعت سینمای جهان و حضور فیلمهای خارجی در فضای پساتحریم را این طور جمع بندی میکند : در مجموع ضمن اینکه ممکن است فرصتهایی ایجاد کند ، در صورت عدم آمادگی و فقدان برنامه میتواند به اقتصاد سینمای ایران ضربه جدی بزند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه