محمدرضا اکبری جور، پژوهشگر اقتصاد بینالملل
در کلاسهای درس دانشکدههای اقتصاد و مدیریت، همایشها و سمینارهای اقتصادی و حتی جلسات تصمیمگیری دولتها، نام و افکار بلند یک نابغه بدون همتا، همواره تکرار میشود: جان مینارد کینز. به جرات میتوان گفت که دولتها و ملتها زمانیکه به نظرات وی توجه نمودهاند، منافع زیادی را کسب نمودهاند و زمانیکه خود را بینیاز از نظرات وی دانستهاند خسارات جبران ناپذیری را پرداخت نمودهاند.
البته که به دلیل نقش بیبدیل او در اقتصاد، نام او بر مکتبی که بنا نهاد، قرار داده شد و اثرات نگاه ژرف او، همچنان بعد از بیش از یک قرن باقی است، لیکن ابعاد نگاه و شخصیت کینز، فراتر از آن چیزی است که در کتابهای درسی نوشته شده است و میطلبد که به اندیشههای کینز با دقت بیشتری پرداخته شود.
جان مینارد کینز، متولد 5 ژوئن 1883 میلادی در انگلستان است. او به خانوادهای فرهنگی و طبقه متوسط جامعهی آن روزتعلق داشته است. پدر کینز، جان نویل کینز، اقتصاددانی نامدار و مادرش فلورنس آدا کینز شهردار سابق کمبریج و فعال سیاسی بوده است. کینز استعداد بسیار خوبی در زمینه ریاضیات داشته است، علاقمند به تاریخ و فلسفه بوده است و البته که بزرگانی همچون آلفرد مارشال به دلیل دوستی با پدر او، به وی توصیه میکنند که اقتصاددان شود.
عموم دانش آموختگان اقتصاد، کار بزرگ وی را در نگارش نامه سرگشاده معروف وی به فرانکلین روزولت، رییس جمهور وقت آمریکا در سال 1933 و توصیه او به دخالت دولت در اقتصاد جهت گذار از رکورد بزرگ آن سالهای ایالات متحده، میدانند. گفته میشود این توصیهها منجر به تدوین برنامهای به نام نیودیل روزولت گردید. اما عمق نگاه ژرفاندیش کینز محدود به توجه به بخش تقاضای کل جامعه و ایجاد نگرش جدیدی به اقتصاد نمیگردد و او در طی دوران زندگی پویای خود، کارهایی انجام داده است که توجه به آنها نیز بسیار مهم است.
یکی از این کارها به قبل از نگارش نامه یادشده در سال 1919بر میگردد. در واقع در پایان جنگ جهانی اول به واسطه خدمات ویژه کینز در خزانه داری بریتانیا در خلال جنگ جهانی اول، بهعنوان نماینده آن مجموعه در مذاکرات صلح در کاخ ورسای منصوب شد. در آنجا کینز بهشدت با سمت و سوی مذاکرات مخالفت میکند. به اعتقاد کینز، مجازات سنگین علیه آلمان باعث ویرانی اقتصاد آلمان، فشار مضاعف به مردم و ایجاد خشم و کینه در تودههای عادی مردم آلمان علیه کشورهای دیگر میشود. از اینرو این رفتار نه تنها باعث تنبیه مقصران جنگ نمیشود بلکه مقدمه ساز جنگهای بعدی خواهد بود. وی با درک درست از شرایط آن دوران، عبارت معروفی را به زبان میآورد. «حتی اگر قرار باشد که شیرۀ جانِ آلمان را هم بکشیم باید حتماً حواسمان باشد که در این راه تحقیرشان نکنیم.» مخالفتهای بیحد کینز به مذاق قدرتمداران حاضر در مذاکرات خوش نمیآید و او را از جریان مذاکرات صلح کنار میگذارند.
کینز دست از تلاش خود برنمیدارد و سعی میکند تا در پشت صحنه نظرات سه بازیگر اصلی این مذاکرات را، یعنی لوید جرج نخست وزیر انگلستان، کلمنسو رئیس جمهور فرانسه و ویلسون رئیس جمهور ایالات متحده معطوف به ایدههایش نماید.
نخست وزیر وقت انگلستان در ابتدا با آرا کینز همراهی مینماید اما در نهایت بقای سیاسی خود را مبنی بر تایید پارلمان به همراهی با کینز ترجیح میدهد. همچنین رییس جمهور وقت فرانسه هم زمانی که میبیند انگلستان از درخواست غرامت بالای خود دست برنمیدارد، او نیز بر ادعاهای کشورش پافشاری مینماید. کینز بازهم دست از تلاش بر نمیدارد و در نامهای به رییس جمهور وقت آمریکا، 14 نکته در خصوص شیوع افراط گرایی در آلمان و فروپاشی سیاسی آن کشور و از دست رفتن بازار آلمان را به وی هشدار میدهد. مسالهای که در نهایت از طرف رییس جمهور آمریکا هم مورد توجه واقع نمیشود.
او نه تنها به عنوان یک منتقد بلکه به عنوان یک کارشناس خبره اقدام به برآورد میزان غرامت و ارایه ایدهای برای پرداخت آن همراه با کمک به بازسازی آلمان مینماید. ایده کینز از این قرار بود که غرامت جنگی را بهعنوان یک بدهی کشور شکست خورده حساب نمایند که در بلند مدت براساس فرمولی پرداخت میشود. بدین ترتیب آلمان و سایر بخشهای اروپا در یک دوره زمانی بازسازی شده و از کشورهای شکست خورده نیز غرامت خود را در قبل سایر کشورها به مرور پرداخت مینمایند.
زمانیکه تلاشهای کینز موثر واقع نمیشود، اقدام به تبیین نظرات خود در کنفرانس صلح برای آیندگان تحت قالب کتاب میپردازد. او در این کتاب به تأثیرات پیماننامه صلح ورسای در زندگی میلیونها آلمانی پرداخت و پیشبینی کرده بود احتمال از سرگیری جنگ را مینماید.
کینز بعدها در انتقاد از رییس جمهور ویلسون چنین میگوید « رئیس جمهور آمریکا هیچ طرح، برنامه، ایده سازنده و یا هر چیز مثبتی شبیه به اینها را نداشت. او از بسیاری جهات و به نحو اجتناب ناپذیری، اطلاعات غلطی را دریافت میکرد. وی کوتهفکر و ژولیده و سردرگم بود. رئیس جمهور آمریکا نتوانست این نواقص را با توصیه و اندرزهای دیگران را رفع کند. وی تاجران را دور خود جمع کرده بود. او در امور ملت کاملا بیتجربه بود و گهگاه مردم را خطاب قرار میداد.»
کتاب او با عنوان «پیامدهای اقتصادی صلح» که در سال ۱۹۱۹ انتشار یافت، به دلیل نثر جالب کتاب و تعابیری که از سیاست مردان آن دوران در کتاب می کند، به سرعت به کتابی پرفروش در سطح جهانی تبدیل شد. او در این کتاب رییس جمهور امریکا را با عنوان «دون کیشوت کرو کور» نامید و نخست وزیر انگلستان را «خون آشام بی اصل و ریشه» نام مینهد. تعابیری که صد سال بعد، کاملاً با شخصیت رییس جمهور 45 ام آمریکا صدق مینماید.
کینز در بحبوبه جنگ جهانی دوم، یعنی در سال 1941، مقالهای را نشر میدهد که در واقع یک سیستم پولی جهانی برای اداره جهان بعد از پایان جنگ جهانی دوم دارد. سیتمس که به عنوان یکی از گزینههای مطرح در کنفرانس برتون وودز ارایه میگردد اما این بار نیز توسط آمریکا کنار گذاشته میشود.
نکته مهمی که در رابطه با کینز باید توجه داشت آنستکه وقتی با افکار و آرای کینز مواجه میشویم وی را انسانی میبینیم که در دهها سال جلوتر از خود زندگی میکند و همین موضوع به وی قدرت منحصر به فردی میدهد. قطعاً این نگاه عمیق و دقیق، حاصل تفکر بسیار، توجه به جزییات فراوان و استفاده از دانش زیادی است که در ادوار مختلف آموخته شده است. گرچه سیاستمردان همواره به مفاخر و ذخایر علمی به دید بازکنندگان گرههای روزمره نظر دارند، لیکن در نهایت این دانشمندان هستند که در تاریخ جاودانه میمانند.
-
دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
-
افزودن دیدگاه