ناصر ذاکری- بیشک آقای سعید مرتضوی یکی از جنجالیترین و خبرسازترین چهرههای عرصه سیاست و مدیریت کشور طی چندسال اخیر بودهاست. بهگونهای که حتی نامهنگاری اخیر او خطاب به رئیس دادگاه و پوزشخواهی بابت وقوع ماجرای خونبار زندان کهریزک که در زمان مسؤولیت او اتفاق افتاد، انعکاس گستردهای یافته و واکنشهای فراوانی برانگیختهاست.
اساساً پوزش خواستن سنت پسندیدهای است، از جانب هرکسی، بابت هر جرمی و با هر میزان تأخیری که واقع شدهباشد. در این یادداشت به این نکته کاری ندارم که انگیزه وی از نوشتن این نامه و تقاضای پوزش چه بودهاست؟ چرا این نامه را خطاب به رئیس دادگاه نوشته، چرا جانباختگان این واقعه دردناک را با عنوان "شهید" مورداشاره قرار داده، چرا در چنین روزهایی اقدام به نامهنگاری کرده؟ و ... . حتی به سوابق ایشان در سمتهای قبلی و هر اقدامی که قبل از سال ۸۸ کردهباشد، کاری ندارم، و فقط به این نکته توجه خواهمکرد که در اقدامات و عملکرد ۷سال گذشته او، موارد متعددی وجود دارد که باید بابت هرکدام از آنها با جدیت تمام از مردم این سرزمین مظلوم پوزش طلب کند. مواردی که بیاغراق اهمیت و ابعاد خسارت هرکدام از آنها دست کمی از این واقعه خونبار و فراموشناشدنی ندارد، و اینجا فقط به مهمترین آنها اشاره خواهمکرد:
۱ – با فاصله کوتاهی از این واقعه دردناک، و در شرایطی که ابعاد ماجرا انعکاس رسانهای یافت و توجه همگان بدان جلب شد، آقای مرتضوی بهجای پذیرش مسؤولیت و کمک به شناخت و کشف ابعاد ماجرا، در اولین قدم با یک دروغ عجیب، مدعی شد که بهعنوان دادستان، آن چندروز پرماجرا را که بیشک حساسترین روزهای تاریخ چندسال اخیر کشورمان بود، در مرخصی به سر برده، و با پایاننامه خود مشغول بودهاست!(۱) هرچند برای هیچکس باورکردنی نبود که فردی چون او در چنین روزهای حساسی دنبال گلچیدن رفتهباشد. این دروغ عجیب که بعدها حتی از طرف خود او هم فراموش شد، بههمراه اتفاقات عجیبی که در ارتباط با این پرونده افتاد، از جمله ادعای ابتلای جانباختگان و ...، همه و همه متأسفانه شأن نهادهای رسمی کشور را در مقابل دیدگان بهتزده نسل جوان پرسشگر و کنجکاو و صادقمان زیر سؤال برده، و در معرض اتهام قرار داد. بهراستی خسارتی که از بابت به جامعه تحمیل شد، و صداقت و صراحت مسؤولان کشور در ذهن جوانانمان رنگ باخت، چقدر است و چه مقدار زمان برای جبران این خطا لازم است؟ و آیا غیر از آقای مرتضوی چه کسی باید پوزش بخواهد؟
۲ – مدتی بعد، ایشان از قوه قضائیه "خارج" شد، و البته بلافاصله از طرف رئیس دولت دهم به سمت ریاست سازمان تأمین اجتماعی منصوب شد، انتصابی که از همان آغاز محل بحث و مجادله بود. این انتصاب خواسته یا ناخواسته حاوی پیامی به مردم و بهویژه جوانان بود: مرتضوی تحت هرشرایطی موردحمایت است، و بهاصطلاح توپ هم تکانش نخواهدداد! زیرا نه آقای مرتضوی بهخاطر بیکاری گرفتار مشکلات معیشتی شدهبود، که دنبال کار بگردد، و نه اینقدر قحطالرجال در کشور بود که فردی بدون تجربیات لازم، به این سمت مهم انتخاب شود. نکته جالب این بود که دوستان همفکر ایشان در مجلس در دفاع از این انتصاب فقط توانستند به یک امتیاز وی اشاره کنند: "او ارتباط خوبی با دولت دارد و میتواند طلب سازمان را از دولت بگیرد"،(۲) همین.
به نظر من، حتی اگر رئیس جمهور وقت اصرار به این انتصاب داشت، باید آقای مرتضوی بزرگواری به خرج میداد و با نپذیرفتن این سمت آن هم در آن ایام، باعث و بانی خسارت دیگری به اعتبار نظام سیاسی و مدیریتی کشور و بدبینی جوانان به آن نمیشد. بهراستی این خسارت کوچک و کماهمیت بود؟ چه کسی باید بابت این خسارت پوزش بخواهد؟
۳ – در جریان تلاش برخی از نمایندگان مجلس برای برکناری وی که در نهایت به استیضاح وزیر تعاون و رفاه انجامید، ماجرای "قول شرف" معروف شد: گروهی از نمایندگان با هدف میانجیگری میخواستند بهاصطلاح حد وسط را بگیرند. آنان سعی کردند آقای مرتضوی را راضی کنند تا کنارهگیری کند، و بدینترتیب استیضاح وزیر هم از دستور مجلس خارج شود. یکی از نمایندگان با اعلام این که وی قول شرف داده که کنار برود، موجب شد استیضاحکنندگان امضایشان را پسبگیرند.(۳)
استیضاح منتفی شد، اما مرتضوی هم نرفت،(۴) و با زبان بیزبانی مجلس و مجلسیان را تحقیر کرد! پیام این اقدام او این بود که: "من ارزشی برای اعتبار و آبروی مجلس قائل نیستم، این که مردم نمایندگان خود را در حد سادهلوحانی که من بازیشان میدهم، ببینند، مهم نیست، مهم این است که اهداف کوجک سیاسی ما برآوردهشود!"
آیا این خسارت کوچکی بود که شأن مجلس زیر سؤال برود؟ آیا این خسارت کوچکی بود که شأن نظام مدیریتی و سیاسی کشور تا سطح برخوردهای مبتذلی از این دست پایین آوردهشود؟ آیا این خسارت فقط حاصل تصمیم رئیسجمهور وقت بود؟ سهم آقای مرتضوی از این تحمیل خسارت چقدر بود؟
۴ – آقای مرتضوی و یارانش در جریان این مقابله با مجلس کار را به تهیه یک کلیپ ویدئویی و پخش آن در جلسه علنی مجلس کشاندند. انتشار این کلیپ آن هم در صحن مجلس بحثهای فراوانی به دنبال داشت که موضوع یادداشت من نیست. اما نکتهای که ناگفته ماند، این بود که چگونه در حضور یک مسؤول عالیرتبه آنهم فردی با سابقه قضایی، و البته وابسته به یک سلیقه سیاسی مخالف، بهراحتی صحبت از رشوه بهمیان میآید و طرف مراجعهکننده حتی یک لحظه هم در تمایل این مقام به همکاری تردید ندارد؟! این کلیپ فقط اعتبار سیاسی و اجتماعی فرد قربانی را خدشهدار نکرد. بلکه آتش توپخانه بدخواهان این کشور را تقویت کرد که بگویند در محافل مدیریتی رده بالای کشور، بهراحتی از رشوه سخن بهمیان میآید. این سند را آقای مرتضوی در اختیار بدخواهان قرار داد. آیا او بابت این کار خود از ملت ایران پوزش خواهدخواست؟
۵ – شیوه مدیریت آقای مرتضوی، پرداخت مبالغ مختلف با استفاده از "اختیارات مدیریتی" خود، اعم از کارت هدیه، سکه، حتی اقدام به واگذاری بخش مهمی از داراییهای سازمان در قالب یک معامله مبهم و کارشناسینشده، این نگرانی را در ذهن بیمهشدگان تأمین اجتماعی و تمام دوستداران این سرزمین و این ملت ایجاد کرد که سرمایه و پسانداز باارزش کارگران این کشور در معرض تاراج است و مسؤولان توجهی به این خطر ندارند. به بیان دیگر اعتبار دولت و حکومت و نهادهای نظارتی کشور در ذهن شهروندان و بهویژه جوانان جستجوگر کشورمان با خطر سقوط شدید مواجه شد. مسؤول این خسارتِ اعتباری هنگفت هم کسی جز آقای مرتضوی نبود، که برای ماندنش بر مسند ریاست سازمان حتی حاضر به همراهی در بازی عجیب و کودکانه تغییر وضعیت سازمان تأمین اجتماعی و صدور حکم سرپرستی برای وی، نیز شد. آیا او برای این خسارتی که به شأن و اعتبار دولت و نظام مدیریتی کشور تحمیل کرد، پوزش خواهدخواست؟
۶ – رفتار متکبرانه آقای مرتضوی در برخورد با مسؤولان قضایی، نحوه حضور در جلسات دادگاه، بیاعتنایی به شأن دادگاه و قاضی که طی دوران طولانی رفتوآمد ایشان به دادگاه از چشم ناظران و خبرنگاران دور نماند، توهین به نظام قضایی و مصداق تخریب شأن و منزلت این نهاد در اذهان مردم بود. گویی او برای حل مشکل خود و دور از دسترس نشان دادن جایگاه خود، حاضر بود این جفا را در حق دادگاه روا بدارد، و بهزعم خود بیاعتباری نظام قضایی کشور را به رخ مخالفانش بکشد. آیا چنین خسارتی قابلاغماض است؟
خلاصه کنم. مرتضوی برای ماندن و "خدمتکردنش" هزینه زیادی به تمام ارکان کشور وارد آورد. این هزینه و خسارت بهحدی گستردهاست که حتی بیان فهرستوارش از حوصله یکی دو یادداشت خارج است. با تأمل در فهرست تمامنشدنی خطاهای او، بیاختیار یاد این بیت از ترکیببند معروف محتشم کاشانی میافتم که فرمود:
ترسم کزین گناه، شفیعانِ روز حشر
آرند شرم، کز گنهِ خلق دم زنند!
—---------------------------—
۱ – "مرتضوی: در زمان کهریزک مرخصی بودم"، شفافنیوز، ۲۰ اسفند ۹۱
۲ – "از مرتضوی حمایت کردم، چون ارتباط دارد"، خبرآنلاین، ۱۴ فروردین ۹۲
۳ – "توکلی: مرتضوی قول شرف داد"، فردانیوز، ۲۷ فروردین ۹۱
۴ – "مرتضوی: توکلی دروغ میگوید/ قول شرف ندادم"، فرارو، ۲۵ اردیبهشت ۹۱