سیده سارا ریاضی-گروه سیاسی
تمایل به همکاری و تعامل با جهان برای کشوری با سابقه تمدنی ایران در کنار روی کار آمدن دولتی با شعار باز کردن گره کور مذاکرات هستهای؛ دلیل اصلی گرم شدن رابطه ایران و جامعه جهانی در دو سال گذشته بوده است. برجام نقطه عطفی در فرآیند در هم تنیده مذاکرات، همکاریها، چانه زنیها و مقابله هاست. این مجموعه در نهایت دریچه جدیدی را باز کرد که به واسطه آن تعداد زیادی از بازیگران ملی و فراملی از طریق آن وارد دنیای همکاریهای مشترک با ایران شدهاند. نتیجه باز شدن این پنجره تقویت سیاستهای تسهیل صدور ویزا، افزایش تعداد توریستهای خارجی درایران، رشد تبادلات دانشگاهی، و انعقاد قرادادهای تجاری نظیر بویینگ، پژو سیتروئن، ایرباس و توتال است.
آنچه حامیان و مخالفان برجام در آمریکا از درک آن عاجزند، این است که برجام و توافق هستهای دو مفهوم متفاوت است. اگر توافق هستهای را زنجیرهای از مذاکرات، همکاریها و چانه زنیها در نظر بگیریم؛ برجام حلقهای از این زنجیره است. در این میان گفتمان حامیان خارجی برجام حول دوگانه «توافق هسته ای-جنگ» شاید از ادبیات مخالفان آن خطرناکتر باشد.
حامیان برجام و در صدر آنها جان کری وزیر خارجه سابق آمریکا در دومین سالگرد برجام، خروج از این توافق را مساوی حرکت ایران به سمت تبدیل شدن به یک قدرت هستهای دارای ظرفیتهای ساخت سلاح هستهای میداند. این گفتمان یادآور داستان آشنای «دوستی خاله خرسه» است. حمایت مقامات دولت سابق آمریکا از توافقی که به عنوان اصلیترین دستاورد دولتشان شناخته میشود، خواسته یا ناخواسته بر پروژه ایران هراسی دامن خواهد زد. دوگانه «پایبندی به توافق مساوی صلح-عدم پاینبدی مساوی جنگ» برجام را از نظر آمریکاییها به یک معامله سیاسی اجباری با ایران تبدیل خواهد کرد نه بازتاب یک رویکرد عقلایی سر زده از یک بازیگر منطقی در عرصه بین الملل.
جنجالهایی که بعد از تاریخ ۱۴ جولای ۲۰۱۵ (تاریخ قرائت بیانیه مشترک ۵+۱ با ایران و اجرایی شدن برجام) بر سر پیمانهای جانبیای که به آزادی زندانیان ایرانی در آمریکا و پرداخت بدهی و سود بدهیهای چهل ساله آمریکا به ایران به راه افتاد نشان داد، ایران در یک فرآیند دو ساله وارد زنجیرهای از مذاکرات پیچیده و جدید در حوزههای مختلف سیاسی و تجاری شده بود. این واقعیت بیانگر دور بودن گفتمان حامیان توافق هستهای در واشنگتن از واقعیت ماهوی ایران به عنوان یک بازیگر منطقی است. ادبیات حامیان برجام در آمریکا، تقلیل این زنجیره، به یک مقوله یعنی کنترل اشاعه سلاح هستهای است. این نگاه در نهایت به کل بازی آسیب خواهد زد.
بحث بر سر پایبندی یا عدم پایبندی به مفاد این توافق از سوی حامیان برجام، پایه منطقی استراتژی تعامل ایران با جهان را تضعیف خواهد کرد. حامیان برجام در آمریکا تصویری از ایران ترسیم کردهاند که طی آن ایران فارغ از سیاست دولتهای مختلف و محرکهای محیط داخلی و بینالمللی، همواره به مثابه یک بازیگر سرکش عمل میکند.
امروز مهلت اعلام نتیجه گزارش ۹۰ روزه کنگره آمریکا از پایبندی ایران به برجام به پایان خواهد رسید؛ توافق ۴. ۸ میلیارد دلاری ایران با توتال فرانسه چند روز مانده به اعلام گزارش کاخ سفید نشان داد کشورهای اروپایی زنجیره تعاملاتی که به برجام منتهی شده را به خوبی درک کرده و سیاستهایشان فارغ از سیاستهای ترامپ در قبال ایران طرح ریزی میکنند.
در نهایت اینکه حامیان آمریکایی برجام باید مراقب باشند بدنه حمایت اروپا از توافق هستهای را با دفاع اشتباه تضعیف نکنند. ادبیات ضد ایرانی دولت آمریکا از یک سو و گفتمان حامیان برجام در آمریکا از سوی دیگر این توافق را به یک معاهده دوجانبه تقلیل داده که با حیات و ممات آن به تصمیم مقامات در کاخ سفید وابسته است. این درحالی است که همانطور که فدریکا موگرینی در بیانیه خود به مناسبت دومین سالگرد توافق هستهای یادآور شد، این توافق به یک کشور تعلق ندارد بلکه یک دستاورد برای جامعه جهانی است.