شنبه 08 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 58067 13:54 1396/01/28
مصطفی معین: بعضی از رفتارها در زمان انتخابات به لحاظ اخلاقی قابل دفاع نیست

مصطفی معین: بعضی از رفتارها در زمان انتخابات به لحاظ اخلاقی قابل دفاع نیست

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
مصطفی معین: بعضی از رفتارها در زمان انتخابات به لحاظ اخلاقی قابل دفاع نیست

مصطفی معین: بعضی از رفتارها در زمان انتخابات به لحاظ اخلاقی قابل دفاع نیست

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

شفقنا نوشت: می‌توان نامه امام علی (ع) به مالک اشتر را مانیفست اخلاق سیاسی در تشیع نامید اما این توصیه‌ها در جامعه امروز ما با نظام و مردمی مذهبی چقدر عملیاتی شده و تا چه حد بر زمین مانده است؟ اغلب در آستانه انتخابات و رقابت‌های سیاسی، رفتارهایی را شاهدیم که مرگ تدریجی اخلاق را به ذهن متبادر می‌کند. چگونه می‌توان فعالیت‌های سیاسی داشت و اخلاقی ماند؟ چرا بداخلاقی در جامعه‌ای رخ می‌نماید که الگوی اخلاقی و دینی‌اش پیامبری است که بعثت خود را برای تکمیل مکارم اخلاقی تعریف می‌کند؟ این موضوع را با دکتر مصطفی معین، وزیر اسبق علوم، تحقیقات و فناوری و رییس انجمن ایرانی اخلاق در علوم و فناوری به بحث گذاشته شد.

دکتر معین از ضعف احساس مسوولیت و اعمال نظارت سخن می گوید و معتقد است: شفافیت نیز وجود ندارد و رسانه های ما هم آنطور که باید از عمق، محتوا و آزادی کافی برخوردار نیستند، بنابراین مسؤولان ممکن است پاسخگو نباشند، دچار غفلت یا فراموشی و خطا شوند و وضع از این هم بدتر شود!

متن گفت‌وگو با دکتر معین را بخوانید:

*جامعه ما مدعی پیروی از پیامبر(ص)، امام علی(ع) و آموزه‌های ایشان خصوصا در زمینه حکومتداری و اخلاق است اما در عمل کمتر شاهد اجرای این آموزه‌ها هستیم

مثلا به دلیل بد‌اخلاقی‌ها و بروز رفتارهای غیرقابل قبول در ایام انتخابات و در حوزه سیاست، این اعتقاد رایج شده که سیاست و اخلاق در مقابل یکدیگر قرار دارند. به نظر شما چطور می‌توان سیاست‌مدار بود و اخلاقی رفتار کرد؟ آیا امکان تحقق این دو امر در کنار هم وجود دارد؟

معین: خیلی متشکر از اینکه بحث مهم و حساسی را در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و همینطور شوراها مطرح می‌کنید. این‌که اشاره کردید در شرایط خاصی مثل انتخابات بعضی از رفتارها، به لحاظ اخلاقی و اجتماعی رفتارهای قابل دفاعی نیست، من هم قبول دارم. این مساله ممکن است علل مختلفی داشته باشد و یکی از دلایل این است که اگر در یک جامعه، عقلانیت ملاک رفتار و گفتار افراد نباشد یا کاری که انجام می‌شود همراه با آگاهی، دانش و علم و تخصص مرتبط با آن کار نباشد و اگر ارزش‌های اخلاقی، حاکم بر رفتار افراد نباشد، طبیعی است که نوع برخوردی که با مسایل می‌شود برخورد قابل دفاع، مفید و تاثیرگذار نخواهد بود و حتی ممکن است باعث لطمه و خسارت به جامعه و فرد شود. اخلاق خود یک علم است اما علمی که حاکم بر همه شؤون زندگی فردی و اجتماعی است یعنی هم رفتار فردی ما در زندگی شخصی و هم رفتار اجتماعی ما در نسبتی که با دیگران و محیط زیست خودمان داریم باید مبتنی بر ارزش‌های اخلاقی باشد، از جمله این حوزه‌ها سیاست است. سیاست یعنی مدیریت درست جامعه به نحوی که آن جامعه بتواند از آینده‌ای بهتر و افراد از بهروزی و سعادت برخوردار شوند.

*سیاست چطور می تواند باعث سعادت جامعه شود؟

معین: سیاست وقتی می‌تواند برای رسیدن به چنین هدفی کمک کند که اخلاقی باشد؛ یعنی ارزش‌های اخلاقی، حاکم بر سیاست باشد، نه سیاست منهای اخلاق یا اخلاقی که توجیه‌گر هر سیاستی قرار بگیرد. قدرت از دیدگاه امام علی (ع) وسیله‌ایست که به عنوان امانت در اختیار حکومت و دولتمردان گذاشته می‌شود، پس حکومت و دولتمردان باید حق امانت‌داری را به جای آورند.

* چگونه می توان از سیاست امانتداری کرد؟

معین: یعنی سیاست و قدرت هدف نشود بلکه ابزاری برای خدمت به مردم و بر پایه راستی و صداقت، انصاف و عدالت، دفاع از مظلوم، ظلم ستیزی و رفتار حکیمانه برای تامین رفاه و رشد معنوی جامعه باشد، این همان سیاست اخلاقی است.

*چرا در جامعه‌ای مذهبی و مدعی اخلاق، بداخلاقی به امری عادی تبدل می‌شود؟ در ابتدای انتخابات شعارها و وعده‌های زیادی را شاهد هستیم که اگر عملی شوند بسیار مفید خواهد بود اما معمولا بعد از انتخابات، کمتر خبری از اجرای آن شعارها می‌شود. دلیل این فراموشی‌ها چیست؟ خود شخص مقصر است یا عوامل دیگری زمینه‌ساز آن است؟

معین: به نکته مهمی اشاره کردید. پیامبر ما می‌فرمایند «انی بعثت لأتمم المکارم الاخلاق» یعنی ایشان فلسفه بعثت خود را به کمال رساندن اخلاقیات فردی و اجتماعی مطرح می کنند. پیامبر(ص) همان زمان از زبان قرآن، به خدا شکایت می‌برند که قرآن در بین امت من مهجور باقی مانده است. شما به آیات قرآنی که مراجعه کنید، فقط حدود ۴ درصد آنها احکام دینی است که در شریعت مطرح است و احکام و مسایل فرعی را شامل می شود، ولی بیشترین حجم آموزش در حوزه‌های علوم دینی، در تبلیغات مذهبی، منابر و مساجد و تریبون های دیگر مربوط به آنهاست. از آن طرف اصول و ارزش های اخلاقی که در قرآن و سیره پیامبر اینقدر مورد تاکید قرار داشته مهجور مانده است، فلسفه دین و اصول اعتقادی هم آنگونه که باید در جامعه، صدا و سیما و در میان نخبگان مطرح نیست. بیشترین حجم آیات قرآنی، دعوت به مشاهده و تامل در پدیده‌های هستی و تفکر و تدبر در‌باره آنهاست. اکنون وضع خودمان را با قرآن محک بزنیم، متاسفانه طی یک دهه گذشته به اینطرف آسیب های اجتماعی و فروپاشی اخلاقی رو به گسترش گذاشته است. وضع امروز جامعه را شاهد هستید که بی‌اخلاقی و رذائل اخلاقی خود را در فرهنگ عمومی، در مناسبات اجتماعی و در بخش های دولتی نشان می‌دهد. این همان مهجور بودن قرآن است. ما نیازمند بازگشت به قرآن هستیم که بر پایه ارزش‌های اخلاقی و اعتقادی آن، مدیریت جامعه و سیاست‌های آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و سیاست‌های علمی، آن را مورد بازنگری و تجدیدنظر قرار دهیم.

* چقدر جامعه ما توانسته به این گفتمان عمل کند؟

معین: متاسفانه این گفتمان در جامعه ما بسیار غریب و مغفول است و در واقع وجود جدی ندارد، قرآن می‌خوانیم ولی در حد قرائت! به مسایلی مانند مفاهیم قرآنی و احکام اخلاقی و اجتماعی آن کمتر توجه می‌شود. پایین بودن سطح آگاهی‌های علمی، اجتماعی، حقوقی، فرهنگی و سیاسی در جامعه هم زمینه‌ساز بی‌اخلاقی است. آموزش و ارایه الگوهای عملی می تواند نقش موثری در ترویج اخلاقیات اجتماعی داشته باشد.

* این بازگشت به قرآن که اشاره کردید در مراکز آموزشی، دانشگاه و مدارس به آن پرداخته می‌شود، اما به نظر شما در کنار این بازگشت به قرآن نباید یک تجدیدنظری از لحاظ قانون‌گذاری هم داشته باشیم تا مکمل یکدیگر بتواند جامعه را به سمت اخلاقی بودن ببرد؟

معین: اصولاً وقتی در جامعه‌ای مسایلی مثل اخلاق، معنویت، ارزش های انسانی و الهی می‌تواند ترویج شود که آن جامعه از شرایط مساعدی برخوردار باشد، شرایط مساعد که می‌گویم یعنی هم از نظر آموزش و پرورش و تربیت، تامین اقتصادی و معیشتی، هم به لحاظ سیاسی و قوانینی که در آنجا حاکم است و هم از لحاظ ساختار حکومت به نحوی که مردم بتوانند به طور مستقیم در تعیین سرنوشت خودشان در شرایطی برابر و عادلانه ایفای نقش کنند. مثلا” اگر در جامعه‌ای اقتصاد و معیشت آن با مشکل رو به رو شد، حتی ممکن است انسان از دین خدا هم خارج شود. همانطور که پیامبر(ص) فرمودند «کاد الفقر أن یکون کفرا» اگر فقر دامنگیر شود حتی می‌تواند به کفر یک انسان یا جامعه‌ای منجر شود! البته فقر ابعادی دارد؛ هم فقر اقتصادی مطرح است و هم فقر فرهنگی، حقوقی، سیاسی، اجتماعی و آموزشی. لذا قانون به تنهایی سودی ندارد، قانونمندی درست وقتی است که قوانین از یک کارشناسی و بنیان علمی قوی برخوردار باشد و دیدگاه ها و آموزه های اخلاقی و اجتماعی و مقوله “عدالت” که خودش جان مایه اخلاق است در آن لحاظ شده باشد. همچنین یک قانون خوب احتیاج به مجریانِ معتقد به قانون و کارآمد به لحاظ اجرایی دارد. همه اینها لازم و ملزوم یکدیگرند و در چنین جامعه‌ای است که طبیعتاً ارزش‌های اخلاقی و قانون‌مداری که یک اصل مهم اخلاقی است حاکم بر همه شؤون اجتماعی و فردی خواهد بود.

*بی‌توجهی به وعده‌هایی که مسوولان و مجریان می‌دهند چه تاثیری در اعتماد مردم دارد و آیا رفتار مسوولان می‌تواند منجر به آسیب به این اعتماد باشد و آیا این اعتماد موجود امری اخلاقی بین مردم و مسوولان نیست؟

معین: وقتی صحبت از مجریان به میان می آید، منظورمان فقط قوه مجریه نیست بلکه منظور تمامی عوامل و مسؤولان مدیریتی جامعه چه در قوه مجریه و چه در قوه مقننه و بخصوص قوه قضائیه است که امر حساس قضا و تحقق عدالت را به عهده دارد. بنابراین همه مسوولان باید پاسخگوی وظایف خودشان باشند. از دیدگاه اعتقادی ما، هرچه سطح مسؤولیت، آگاهی و دانش فرد بالاتر باشد، او باید پاسخگویی بیشتر و بهتری نسبت به جامعه خود داشته باشد، یعنی یک نسبت مستقیم بین سطح مسؤولیت و همینطور سطح آگاهی و دانش با پاسخگویی وجود دارد. هیچ مسؤولی نمی تواند پاسخگو نباشد، عدم پاسخگویی نشان دهنده غیرمنطقی و غیر مردمی بودن یک ساختار حکومتی است. در زمان انتخابات، در زمانی که فرد در معرض انتخاب واقع می‌شود، قول و قرارهایی را مطرح می‌کند که قطعاً باید نسبت به اجرای آنها پایبند باشد. وفای به عهد یکی از بالاترین احکام اخلاقی در فرهنگ دینی و قرآنی و کلاً مکاتب اخلاقی است. حتی وقتی خداوند می خواهد در قرآن کریم خودش را توصیف کند، خود را با ویژگی “وفای به عهد” نسبت به بندگانش توصیف می کند «و من اوفی بعهده من الله». خدای ما به بنده خودش می گوید: چه کسی از خدا که من هستم نسبت به وفای به عهدش با تویی که بنده ام هستی وفادارتر است؟ پس طبیعی است که یک مسؤول چه از طریق مردم انتخاب شده باشد چه از طرف مقام مافوق، باید پایبند به عهد و پیمانی باشد که با او بسته شده است. عهد و پیمانی که مردم با یک مسؤول می‌بندند، پیگیری برنامه‌هایی است که قول اجرای آنها را داده است بنابراین نتیجه طبیعی پیمان شکنی، سلب اعتماد نسبت به فرد مسوول و یا نظام اجتماعی است.

* جامعه ما به لحاظ اعتماد عمومی در چه وضعیتی قرار دارد؟

معین: جامعه ما به لحاظ اعتماد عمومی متاسفانه در سطح پایینی قرار دارد. اعتماد متقابل و همبستگی در یک جامعه، سرمایه و ثروت عظیمی است که در ادبیات امروز توسعه به آن “سرمایه اجتماعی”(social capital) می‌گویند. سرمایه اجتماعی یعنی اینکه یک جامعه چقدر از همبستگی، احساس مسؤولیت متقابل و همه جانبه، روح همکاری و مشارکت و پاسخگویی نسبت به مسؤولیت ها برخوردار است، چقدر اعضای جامعه نسبت به یکدیگر و نسبت به دولتی که بر آن حاکم است، اعتماد و همکاری مسؤولانه و متقابل دارند، چقدر نسبت به هم پاسخگو هستند، اعتماد عمومی اساس و پایه اصلی سرمایه اجتماعی است.

اما اعتماد عمومی در کشور ما در سطح نازلی است و سوءظن و بدبینی به جای آن رایج است! یعنی از نظر میزان سرمایه اجتماعی، جمهوری اسلامی ایران در رتبه های جهانی در زمره کشورهای عقب افتاده قرار دارد. امروزه نظریه‌پردازان توسعه به این نتیجه رسیده‌اند که مهم ترین محور و رمز پیشرفت یک جامعه برخورداری از سرمایه اجتماعی بالاست یعنی جامعه از هم گسیخته، جامعه‌ای که آحاد و ارکانش همگی نسبت به هم سوءظن داشته باشند و فاقد روح تعاون و حتی از خودگذشتگی هستند، این جامعه غیرممکن است که پیشرفت کند. حتی اگر آن سرزمین مثل ایران، ثروت‌های زیرزمینی زیادی مثل نفت، گاز یا سابقه تمدن و فرهنگ تاریخی داشته باشد، باز هم توسعه و پیشرفتی در کار نخواهد بود! همه ارکان و واحدهای یک جامعه باید با هم حرکت و هماهنگی کنند تا نوعی هم افزایی و توسعه رخ دهد. انسان فطرتا”موجودی اجتماعی است، اجتماعی خلق شده و نسبت به هم نوعان خودش بدون احساس و بی‌تفاوت نیست و باید احساس مسؤولیت کند. حالا اگر فداکاری، همکاری، احساس مسؤولیت، دفاع از محروم، کمک به مظلوم، برخورد با ظالم، صداقت و راستگویی جای خودر ا به دروغ و فریب، ظلم، بی‌اعتمادی و بی‌انصافی داده باشد، سرمایه‌سوزی باشد و عدم وفای به عهد جایگزین امانت داری و صداقت شود، جامعه تا آخر عقب افتاده باقی خواهد ماند. در فقدان اخلاق و سرمایه اجتماعی، به جای عزت و کرامت که مهم ترین سرمایه انسان و جامعه هست، ذلت و زبونی و فقر و فلاکت دامنگیر همه می شود.

* اشاره کردید که جامعه ما از لحاظ اعتماد عمومی در سطح پایینی قرار دارد از سوی دیگر هرچقدر مسؤولیت و آگاهی بیشتر باشد اعتماد بیشتر می شود، این مسؤولیت و آگاهی چرا پایین است؟ در برابر این آگاهی پایین چه کاری و به وسیله چه کسانی می توان انجام داد؟

معین: موضوع در سه سطح قابل بحث است. یکی در سطح حاکمیت، دوم در سطح نخبگان، دانشمندان، آگاهان و روشنفکران و سوم هم در سطح عموم جامعه است. مسؤولیت در سطح حاکمیت و نخبگان مضاعف است چراکه حاکمیت، قدرت قانون گذاری و سیاست گذاری های کلان و حق نظارت دارد، منابع مالی را در اختیار دارد و قدرت نظامی دارد و می تواند به جامعه جهت دهد، می تواند با نارسایی ها برخورد کند، می تواند جامعه را با ارایه الگوهای عملی و رفتاری و نه با دستور دادن تنها، به سمت اصلاح پیش ببرد. پس حکومت با وضع قوانین و اتخاذ سیاست های درست و اجرای صحیح آنها نقش مهمی بر عهده دارد. پا به پای حکومت ها در دنیای امروز و در جامعه جدید، تاثیرگذاری نخبگان بیشترشده است و جهت دهنده هستند، چراکه در جامعه مقبولیت دارند. نخبگان، گروه های مرجع و گروه های شکل دهنده به فرهنگ و افکار عمومی هستند. درست است که قدرت مالی، نظامی یا قانون گذاری ندارند اما سخن، رفتار و گفتار آنها در جامعه مورد پذیرش است. بنابراین از نخبگان هم انتظار جدی وجود دارد. من می توانم بگویم که هم دولت و حاکمیت های ما در ادوار مختلف و هم نخبگان ما از این نظر قابل سوال و بلکه مواخذه هستند که آنطور که باید نقش خودشان را انجام نداده اند؛ یا نخواسته یا نتوانسته اند!

* چرا نتوانستند؟ چه موانعی برای این امر وجود داشت یا هم اکنون وجود دارد؟

معین: به نظر من نسبت به اهمیت موضوع بی‌توجه بوده‌اند. یعنی خود مسأله اخلاق به عنوان یک علم، به عنوان یک تخصص، مسأله حقوق جامعه که با اخلاق رابطه تنگاتنگی دارد، حقوق اساسی یک جامعه که شامل حقوق طبیعی و خدادای اوست، مثل آزادی های مختلف اعم از آزادی فکر و اندیشه، آزادی بیان، آزادی قلم، آزادی مشارکت های سیاسی، انتخاب سرنوشت، اجتماعات، حق برخورداری از معیشت آبرومندانه و شرافت مندانه، حق اشتغال، حق پوشاک، حق سکونت و داشتن مسکن و سرپناه مناسب، تغذیه و بهداشت، آموزش و تربیت درست و نسبت به حق برخورداری از کرامت انسانی که در رأس همه حقوق او قرار دارد کم توجهی صورت گرفته است یعنی منزلت و حقوق انسان در مقام عمل و نه فقط در حرف و شعار به رسمیت شناخته نشده است. در حالی که این حقوق و آزادی ها از مواهب الهی است و در هر ساختار حکومتی به رسمیت شناخته می شود. همینطور نخبگان ما لازم است که نسبت به دفاع از این حقوق و آزادی‌های اساسی، کرامت و عزت نفس آحاد جامعه دفاع کنند. ما در این خصوص بطور تاریخی و در این زمان کم‌کاری داشته‌ایم. چرا که آن به دلیل ضعف شناخت و باور قلبی، آگاهی و حساسیت ها پاسخگو نبوده ایم. عموم جامعه هم نه این که مسؤول نباشند، اما مسؤولیت آنها کمتر از دو گروه قبلی است. چون سطح آگاهی و توانمندی هایشان کمتر است و بخصوص که متاسفانه در این زمان دچار آسیب های اجتماعی فراگیری شده اند. آسیب هایی مثل فقر، تبعیض و تحقیر، بیکاری، اعتیاد، خشونت، افسردگی، آفات اخلاقی و اعتقادی و… به همین جهت از آنها خیلی توقع تحول وجود ندارد اما به طور کلی این اصل را مطرح می‌کنیم که اصلاح در هر زمینه‌ای، اعم از اخلاقی، اجتماعی یا بالا بردن سطح آگاهی را باید از خودمان شروع کنیم. قبل از این که من بخواهم به دیگران نصیحت کنم باید خودم را نصیحت کنم، خودم را اصلاح کنم که بتوانم به دیگران تذکر دهم و حتی بدون تذکر، رفتار من بتواند منشأ آثار مثبت و مفید برای دیگران باشد یعنی همه مسؤول هستیم، این فرمایش پیامبر ماست که «کلکم رأکم و کلکم مسؤول»، همه نسبت به هم مسؤول هستید. منتهی سطح مسؤولیت متناسب با سطح آگاهی، سطح قدرت و اختیاراتی است که افراد از آن برخوردارند.

*بحث آزادی مخالفان در چارچوب اخلاق و سیاست در چه جایگاهی قرار می‌گیرد و وضعیت آن در جامعه ما چگونه است؟

معین: اختلاف در دیدگاه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، یک امر طبیعی است چون انسان‌ها متفاوت آفریده شده‌اند. قرار نبوده که همه یکجور، یک شکل و یک فکر باشند. در قرآن هم داریم که انواع بشر از رنگ و نژاد و زبان بگیرید تا نوع تفکر و دیدگاه ها و اندیشه هایی که دارند، متفاوت هستند. این امری طبیعی است و در یک چنین تنوعی است که اگر فضایی سالم برای رقابت و زیست سالم نیز وجود داشته باشد همه امکان رشد خواهند داشت. اگر همه یکسان و یک فکر بودند دیگر فرصت رشدی فراهم نمی‌شد. مثل چهارپایان می‌شدند که همه چیز آنها غریزی است اما چون انسان اختیار، قدرت تفکر، اندیشه و حق انتخاب دارد طبیعی است که این تفاوت ها می‌تواند آنها را در یک فضای سالم و با حقوق برابر رشد دهد. پس ما باید تنوع و تفاوت در دیدگاه ها را به رسمیت بشناسیم و حتی یک فرصت بدانیم. چون که بحث اختلاف را مطرح می کنیم پس بیشتر منظورمان مخالفت های سیاسی است و باید حقوق مخالفان را به رسمیت بشناسیم. در یک ساختار دموکراتیک اصل بر حکومت قانون است که قانون هم با رأی اکثریت نمایندگان مردم به تصویب می رسد، مسوولان نیز با رای اکثریت مردم یا نمایندگان ایشان انتخاب می‌شوند ولی در عین حال حقوق اقلیت هم رعایت می‌شود. یک اصل مهم در یک ساختار دموکراتیک وجود دارد و آن “برابری حقوق” همه شهروندان است. دیدگاه اعتقادی ما هم از لحاظ اسلامی همین است. همه ابنای بشر از بدو تولد از حقوق برابر برخوردارند، فطرت پاکی دارند، فطرت خداگرا، حق طلب و عدالت خواهی دارند. این در مراحل بعدی است که در چه شرایطی از نظر محیط تربیتی، سیاسی و اجتماعی قرار بگیرند که راه های مختلفی را انتخاب کنند. اما انسان ها «بما هو انسان»، حقوق برابری دارند که باید به رسمیت شناخته شود و متاسفانه در بسیاری از جوامع حتی جوامع دینی ممکن است نگاه دیگری وجود داشته باشد. در کشور ما اگر شهروندان را به شهروندان درجه ۱ و ۲ و ۳ تقسیم کنند، گویای همین مطلب است. ممکن است رسماً حرفی از این تقسم بندی زده نشود اما در مقام عمل وقتی می خواهد انتخاباتی برگزار شود، از نگاه برخی نظریه پردازان دینی انتخاب مردم ارزشی ندارد و بیشتر یک امر زینتی است تا مثلا” به دنیا گفته شود که ما هم انتخابات داریم! از نظر قانون اساسی، نظام حکومتی در کشور ما جمهوری اسلامی است که به رأی مردم احترام می‌گذارد. مردم حق انتخاب مستقیم دارند و نه بصورت استصوابی، حق عزل منتخبین خودشان را دارند، حق نظارت بر کارآمدی منتخین خود در دولت یا مجلس یا سایر قوا را دارند. اینها حقوق اساسی انسان است و ضروری است که به رسمیت شناخته شود.

* چقدر ما آن را به رسمیت شناختیم؟

معین: ما در یک دوره گذار هستیم. در واقع یک فرآیندی در حال طی شدن است. فرآیند تحقق آن جامعه مطلوبی که ما به لحاظ دیدگاه‌های فرهنگی، اعتقادی و جهانی داریم. این فرآیند درحال طی شدن است هرچند خیلی تدریجی و کند است. این روند نمی تواند ناگهانی باشد اما اگر خیلی کند هم باشد باعث از دست رفتن فرصت ها برای پیشرفت کشور می شود. مثلاً از دوم خرداد سال ۷۶ به بعد شما می بینید فرآیندی شروع شد که اسمش را جنبش اجتماعی اصلاحات می گذارند. هرچند انتخابات به نحوی برگزار می شود که احساس می شود گرایش سیاسی خاصی می خواهد به مردم برای انتخاب فلان شخصیت تحمیل شود، اما علیرغم آن، حماسه مردمی دوم خرداد رخ می دهد و در سال ۸۰ دوباره تکرار می شود. بعد در سال ۸۴ به دلیل تفرقی که وجود داشت و تقسیم شدن آرا و یکسری مهندسی هایی که کم و بیش صورت گرفت، آن فرآیند به نتیجه نرسید اما باز هم در سال ۸۸ ادامه پیدا کرد ولی متاسفانه به خاطر سوءتدبیر دولت وقت به شرایط فاجعه باری تبدیل شد. باز در سال ۹۲ مردم رأی خودشان را به رئیس‌جمهور منتخب دادند و در سال ۹۴ در انتخاب مجلس هم شاهد تکرار آن بودیم و امیدواریم که این فرایند در انتخابات ۹۶ هم تکرار شود. این یک تحول و گرایش اجتماعی مستمر و فرایندی است که ادامه خواهد داشت. هرچند که راه طولانی است اما امیداوارم که با بالا رفتن سطح آگاهی عمومی و با اهتمامی که نخبگان ما می‌کنند و استفاده از فضای جدیدی که در عصر ارتباطات بوجود آمده و در فضای مجازی ایجاد شده، مردم هرچه بیشتر قدرت تحلیل دقیق از شرایط روز کشور و اوضاع جهانی را پیدا کنند و در هر شرایطی منافع ملی را اصل قرار دهند، به حقوق خودمان آشنا شوند و آنها را از حاکمیت مطالبه کنند. به حقوق خودمان و هم وطنان خود احترام گذاریم و این فرهنگ متعالی به لحاظ اخلاقی، سیاسی و اجتماعی زمینه ساز رشد و پیشرفت کشور و به وجود آمدن جامعه عادلانه و مطلوبی باشد که مورد نظر داریم.

* پس به نظر شما چشم انداز روشن است؟

معین: من چشم‌انداز را روشن می‌بینیم هرچند که مسیر طولانی و در حال گذار است و امیدواریم که اتفاق ناخواسته‌ای مثل جنگ و بحران‌های جدی در سطح ملی بوجود نیاید که بخواهد این فرایند را دچار وقفه کند.

* شما به عنوان یک شخصیت سیاسی و دانشگاهی که سال‌ها در بخش های مختلف فعالیت داشتید چه توصیه‌ای به افرادی دارید که می‌خواهند وارد عرصه سیاست شوند تا جامعه ما بتواند به سمت توسعه و پیشرفت حرکت کند ؟

معین: اولین توصیه من به خودم هست و همکارانی که مثل من یا دانشگاهی هستند یا در عرصه های علمی پژوهشی، فرهنگی، اجتماعی و یا سیاسی فعالیت می کنند و در هر صورت از اقشار تحصیل‌کرده جامعه محسوب می شوند. توصیه من این است که از خودمان شروع کنیم و نسبت به جامعه خود احساس مسؤولیت بیشتری داشته باشیم، خود را مدیون جامعه بدانیم، خودمان را طلبکار ندانیم و به مردم و محرومان ادای دین کنیم. با تاسف الان درصد قابل توجهی از مردم تا حد ۴۰ درصد و ۳۰ درصد از جامعه روستائی و شهری در زیر خط فقر قرارگرفته اند. مهم ترین کار فقر زدائیو رفع محرومیت های هم اقتصادی و بخصوص فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. برای ادای دین، با بالا بردن سطح آگاهی خود، همین آگاهی را به جامعه انتقال دهیم، آنان را نسبت به حقوق شهروندی شان آشنا کنیم و در این زمینه سر از پا نشناسیم. لحظه لحظه عمر یک فرد و جامعه اصلی‌ترین سرمایه اوست و سرعت بالای تحولات در جامعه امروز جهانی خیلی زیاد است. به خاطر پیشرفت علم و تکنولوژی همه چیز در حال تغییر و پیشرفت شگفت‌انگیزی است، اگر یک لحظه دچار غفلت شویم به جای پیشرفت، پسرفت خواهیم داشت، فقر بیشتری گریبانگیر کشور می‌شود و فاصله‌ای که همین الان هم با جامعه توسعه یافته دنیا داریم بیشتر خواهد شد. این یک فرصت سوزی بزرگی است که غیرقابل جبران خواهد بود. این مسایل مهم را باید در عمل نشان دهیم، نه فقط در مقام گفتار. توصیه من این است که همه تلاش کنیم در تشکل های مختلف اجتماعی و نه فقط سیاسی حضور داشته باشیم، فعالیت سیاسی و انتخاباتی فقط قسمتی از مسؤولیت یک شهروند است. ضرورت دارد که در همه بخش های اجتماعی، حقوقی، فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی، زیست محیطی و همه زمینه هایی که برای زندگی درست مورد نیاز است همکاری و مشارکنت داشته باشیم. در این تشکل ها است که فرصت تبادل آگاهی، انتقال تجارب، بحث و گفتگو و بالا بردن ظرفیت ها و تحمل مخالف بالاتر می رود و در واقع نوعی تمرین شهروندی است. شهروند توانمند است که می تواند به صورت فعال، در تعیین سرنوشت خود و بهبود زیست جمعی ایفای نقش نماید. به نظرم این مهم ترین قدم هست. اگر این اتفاق بیفتد خود به خود دولت ها، مجالس و قوه قضائیه ای که می خواهد شکل بگیرد در سطح کارآمدتری تشکیل خواهد شد، چون باید پاسخگوی چنین شهروندان آگاه و توانمندی باشند. این اولین توصیه ام هست که قدر خودمان، فرصت ها، جامعه و مردم خود را بدانیم و به ایشان ادای دین کنیم. اینکه گفتید در بسیاری از زمینه ها در حد گفتار باقی می مانیم درست است. نمونه آن همین انتخابات است بعد از آن چه می شود خدا می داند، به شرط اینکه جامعه هم بعد از اینکه رأی خود را آگاهانه در انتخاباتی سالم، رقابتی و آزاد به صندوق ها ریخت، خود را کنار نکشد زیرا تازه اول کار است!

* چطور می توانند حضور خود را بیشتر و پررنگ تر کنند تا بتوانند تاثیر بیشتری داشته باشند؟

معین: در تشکل ها، نهادهای مدنی یا سازمان های مردم نهاد(سمن ها)، شبکه های اجتماعی در فضای مجازی حضور جدی داشته باشند، آموزش دهند، اطلاع رسانی و بحث و گفتگو کنند و عملکرد تک تک مسوولان را در دولت، قوه مقننه و قوه قضایه زیر ذره بین بگذارند و آنها را مورد نقد قرار دهند، نقد سالم، نقد مشفقانه و بی طرفانه اما دقیق، علمی و بسیار صریح و شفاف. قرآن به ما می گوید « فذکر ان نفعت الذکری» تذکر بده چون که تذکر مفید واقع می شود. ممکن است بار اول مفید واقع نشود، تکرار می‌کنی و بالاخره باید پاسخگو باشند، اگر پاسخگو نباشند زیرسوال قرار می‌گیرند! چون الان در جامعه ما احساس مسؤولیت و اعمال نظارت هر دو ضعیف است و شفافیت نیز وجود ندارد، رسانه های ما هم آنطور که باید از عمق، محتوا و آزادی کافی برخوردار نیستند، بنابراین مسؤولان ممکن است پاسخگو نباشند، دچار غفلت یا فراموشی و خطا شوند و وضع از این هم بدتر شود!

فهیمه ابراهیمی



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |