جمعه 07 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 20847 19:37 1394/09/17
جلوه های مفاهیم قرآنی در شعر عاشورایی معاصر عربی و فارسی

جلوه های مفاهیم قرآنی در شعر عاشورایی معاصر عربی و فارسی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
جلوه های مفاهیم قرآنی در شعر عاشورایی معاصر عربی و فارسی

جلوه های مفاهیم قرآنی در شعر عاشورایی معاصر عربی و فارسی

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

علی محمدحسین خانی- شعر پاره‏ای از پیکره ادبیات در همه دوران‌ها به شمار می‌آید. قرآن کریم با نزول و پس از آن فرهنگ اسلامی با ظهور خود، باورها و اندیشه‌های تازه‌ای را به میان آوردند که بازتاب آن‌ها را می‌توان آشکارا در عرصه شعر و ادب مشاهده نمود. این باورها و مفاهیم هدایتگر و بدیع، نه تنها در درونمایه شعری بلکه در شکل آن نیز تأثیر به‌سزایی داشته، تا جایی که معانی جدیدی را در شعر به وجود آورده‌است، تا بتواند اشعاری پرمحتوا و متفاوت با دیگر اشعار ایجاد نماید. همچنین تأثیر تعالیم مبین اسلام بر شاعران موجب شده تا اشعار خود را با نام خدا و یاد رسولان و شهداء آغاز نمایند، و شاعران دلسوخته بعد از واقعه جانسوز کربلا اشعار خود را به نام و یاد امام حسین زینت بخشند و از مفاهیم و آموزه‏های این قیام به نحو احسن استفاده کنند، و اگر در شعر خود می‏خواستند شاه‌بیتی را بسرایند، در شعر خود قهرمانی را به صفاتی نیکو مدح کنند، سعی می‏کردند از صفات سالار شهیدان و یاوران او برای مدح قهرمان خود استفاده نمایند، که اگر قهرمانی به این صفات موصوف می‌شد، بیشتر به جان و دل اثرگذار بود. اسلوب دلربای مفاهیم عاشورا بر لغت شعری شاعران نیز تأثیر به‌سزایی گذاشته‌است، که این تأثیر باعث شده اشعار این شاعران خدایی‌تر گردد، و برای هر قوم و قبیله‌ای در هر زمانه‌ای که ظلمی وجود داشته‌است کاربرد داشته‌باشد و به قولی عاشورا را به یک فرهنگ مبدل شده‌است. مفاهیم قرآنی در شعر عاشورایی معاصر عربی و فارس بررسی در شعر عاشورایی دو زبان فارسی و عربی نشان می‌دهد حضور این متون درکنار دیگر عناصر دینی – ذکر شخصیت‏ها در شعر فارسی بیش از شعر عربی است - اکثر شاعران دو زبان اشاره‌وار از این متون در آثار خود بهره گرفته‏اند. اقتباس کامل و یا جزئی، همچنین گرفتن مضمون آیات و روایات و به کار بردن آن در ترکیب جدید، به صورت اندک در شعر فارسی و بسیار انگشت‌شمار در شعر عربی به کار رفته‌است. بی‌شک ذکر تمامی این نمونه‌ها در حوصله‏ این مقال نمی‏گنجد، و در حدامکان موارد مشترک میان دو زبان و در صورت نبودن نمونه‌های مشابه، چند مورد به عنوان شاهد مثال آورده می‌شود. از نمونه‌های اقتباس می‌توان به شعر سیدرضا مؤید اشاره کرد که برای بیان صبر جمیل حضرت زینب (س) آیه (الم نشرح لک صدرک) (انشراح / ۱) را برگزیده، و صبر او را در تداوم صبر پیامبر توصیف می‌کند: رو "الم نشرح لک صدرک" بخوان، کاین آیه را                        عشق گفتا: بعد پیغمبر، ثنای زینب است این شعر برگرفته از چاپ سوم کتاب «گل های اشک» نوشته سیدرضا مؤید می‌باشد. دکتر موسوی گرمارودی در قطعه زیر از داستان حضرت موسی(ع) و کوه طور به خوبی استمداد می‏کند. واژه «میقات» اشاره به داستان حضرت موسی و به مقیات رفتن او دارد. شعر در حقیقت با به کار بردن این واژه و اقتباس بخشی از آیه (وَ وَاعَدْنَا مُوسَى‌ ثَلاَثِینَ‌ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَ‌ مِیقَاتُ‌.....) (اعراف / ۱۴۲) و ما با موسی سی شب وعده گذاشتیم، پس آن را با ده شب تکمیل نمودیم، به این ترتیب میعاد پروردگارش با او چهل شب تمام شد و موسی به برادرش هارون گفت جانشین من در میان قوم باش....) داستان حضرت موسی را در ذهن مخاطب تداعی کرده و تفاوتی زیبا میان کربلا و کوه طور برقرار می‏کند: «کربلا میقات توست / محرم میعاد عشق / و تو نخستین کسی / که ایام حج را / به چهل روز کشاندی / و اتممناها بعشر» (کتاب راز رشید نوشته محمدرضا سنگری چاپ سوم) نمونه این اقتباس را در شعر ابوالحب می‌توان‌یافت. شاعر از گروهی می‌گوید که امور پوچ و باطل را کمال خوانده، و آن را پیشه و شعار خود ساخته‌اند. این گروه خبر شهادت فرزند پیامبر(ص) را شنیدند اما بی‌تفاوت از کنار آن گذشتند. شاعر برای نشان دادن سستی، بی‌ارادگی و چهره منافقانه و ریاکارانه مردم، بخشی از آیه (ان المنافقین یخادعون الله و هو خادعهم.....) (نساء / ۱۴۲) را در کلام خود می‏آورد: من عذیری من معشر تخذو اللهو شعاراً و لقبوه کمالا سمعوا ناعی الحسین فقاموا مثل من للصلاه قاموا کسالی (چه کسی عذر مرا نسبت به گروهی می‌پذیرد که لهو و لعب را شعار خود ساخته و آن را مایه کمال خود نامیدند خبر شهادت حسین را شنیدند اما برخاستند چون کسانی که با کسالت به نماز برمی خیزند) کتاب (ریاض المدح و الرثاء نوشته حسین سلیمان البحرانه چاپ بیروت) محمدحسین اصفهانی در کلیات دیوان کمپانی با ذکر یک یا دو واژه از قرآن و حدیث مضمون کلی آن را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند. از جمله موارد مشترک میان دو زبان، کاربرد واژگان «قاب قوسین» در اشعار است که ضمن اشاره به آیه (فکان قاب قوسین او ادنی) (نجم / ۹) با تداعی داستان معراج پیامبر(ص) شهادت امام حسین (ع) در روز عاشورا را نیز عروجی ملکوتی و آسمانی توصیف می‌کند: قاب قوسین عروجش بود، بر اوج سنان شد به (او ادنی) روان چون در تنور آمد فرود مهدی بحرالعلوم در کتاب (بدائع الشعراء فی رثاء السید الشهداء) صفحه ۴۹۸ شعری دارد. ایشان هیچ مقامی را در نزدیکی به خداوند، جز مقام قرب پیامبر (ص) که به  اندازه دو سر کمان بود، نیافته‌اند: فی الحسب الوضاح و النسب الذی تعالی فاضحی قاب قوسین للرب (اصل و نسب والا و روشن خود را بنیان نهاد و به اندازه قاب قوسین در مقام قرب حق قرار گرفت) یکی دیگر از آیات قرآنی که بارها مورد استفاده شاعران عرب قرار گرفته آیه (یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ....) (صف /۸) است: (آنان می‏خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش سازند ولی خداوند نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند). این آیه نشانگر ظالمان و کافرانی است که به دنبال محو نورالهی و دین او در میان بشریت بودند، شاعران میان مفهوم این آیه و حادثه کربلا پیوندی زیبا برقرار می‌سازند. به عنوان نمونه سیدمحمد جمال الهاشمی در دیوان (مع النبی و آله) جزء اول می‌گوید: لام اطفاء نوره و هو نورالله هیهات، خاب فالا و قصدا (به دنبال خاموش کردن نور او بودند که نور خداست و دور است که هدف آن با شکست روبرو شود) یا شاعر عرب‌زبان دیگری به نام موسی الموسوی در کتاب (دیوان السیدرضا الموسوی) صفحه ۱۴۵ چنین می‌گوید: غداه جاهد من اعدائه نفراً جددوا باطفاء نورالله واجتهدوا (فردا با دشمنانی جهاد نمود که تلاش می کردند نور خدا را خاموش نمایند) شاعر سعی نموده است امام را نور خدا بیان نماید، و از طرف دیگر نشان دهد دشمنان امام کسانی بودند که تلاش می‎کردند شعله های فروزان نهضت امام حسین را خاموش نمایند. در شعر فارسی شاعران بارها از واژه (الست) در ارتباط با پیمان و میثاقی که خداوند در روز ازل از بشر گرفت و نسل انسان به خداوندی الله گواهی داد، استفاده کرده‌اند، که این تعبیر برگرفته از آیه شریفه (وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ....) (اعراف / ۱۷۲) می‌باشد که مفهومی عرفانی به شعر عاشورایی می‌بخشد. دکتر الهی قمشه‌ای در کتاب نغمه حسینی چاپ اول صفحه ۱۲۲ چنین می‌گوید: شب نه که آرایش روز الست ساقی محفل زمیّ عشق مست روز الست در شعر قمشه‌ای در شب عاشورا رقم می‌خورد. یاران امام بر حقانیت او شهادت و گواهی داده، و بر وفاداری به او پیمان می‌بندند که گویی از ازل با امام خویش بسته‌اند، و سعادت خود را با تعهد به میثاق خود به دست آورده‌اند: و آقای علیرضا قزوه در کتاب (با کاروان نیزه) چاپ پنجم صفحه ۳۳ می‌گوید: تا گوش دل شنید صدای الست دوست سرشد «بلی» تشنه لبان می الست از دیگر نمونه های این نوع مورد در شعر عربی، می‌توان به ادبیات السماوی شاعر عرب اشاره کرد که با آوردن واژگان «جبال» و «العهن» از بار معنایی و هنر تصویری آیه (تکون الجبال کالعهن المنفوش) (قارعه / ۵) بهره می‌گیرد. این آیه‏ در توصیف شدت و سختی وقایع روز قیامت بیان شده‌است. روزی که در آن کوه‌ها چون پنبه زده‌شده متلاشی شوند. شاعر با استفاده از این بیان قرآنی، تلاش دارد تا قدرت قهرمان کربلا را در برابر کوه دشمنان نشان دهد، عظمتی که چون پنبه زده‌شده از بین می‌رود، و گویی با شجاعت امام قیامتی دیگر در کربلا برپا شده‌است: محمدبن طاهر السماوی در کتاب (ابصار الحسین فی انصار الحسین) صفحه ۱۰۶ می‌گوید: بطل قد لقی جبال الاعادی حدید فردها کالعهن (قهرمانی که روبه‌رو شد با کوه آهنین دشمن، و آن را چون پنبه (زده شده) ساخت) در اشعار حسین کاشف الغطاء نیز می توان اشارتی به آیه «الله نورالسموات و الارض، مثل نوره کمشکوه» (نور / ۳۵) یافت: انتم مشیته التی خلقت بها الاشیاء بل ذریت بها ذراتها و خزانه الاسرار بل خزانها و زجاجه الانوار بل مشکاتها (شما خواست خداوند هستید که آفریده شده است همه چیز بلکه همه ذرات به خاطر شما و مخزن اسرار بلکه خزانه داران آن هستید و شیشه نورالهی بلکه مشکات آن کتاب بدائع الشعراء فی رثاء السید الشهداء (نوشته مهدی بحرالعلوم صفحه ۴۸۸) نور خدا خداوند هستی بخش آسمان‌ها و زمین است. از این‌رو شاعر با اشاره به این آیه، اهل بیت پیامبر را نیز به ذات الهی و منبع نور وجودی او متصل کرده، و آن‌ها را علت خلقت عالم معرفی می‌کند. در بیت اول شاعر برداشتی از حدیث قدسی (لولاک لما خلقت الافلاک) دارد و همچنین اهل بیت پیامبر(ص) را گنجینه اسرار الهی و گنجینه آن می‌داند. جواد شبر در کتاب ادب الطف او شعرا الحسین جلد ۱۰ صفحه ۱۹۲ شعری را از محمد علی یعقوبی ارائه می‌دهد که می‌توان برداشتی از آیه «انا عرضنا الامانه علی‌السموات و الارض.....» (احزاب / ۷۱) دانست: انت یا من حملت بالطف اعباء تکاد الجبال منها تزول (ای کسی که در روز طف باری به دوش گرفتی که کوه‌ها به واسطه آن از بین می‌روند) شاعر خطاب به امام حسین(ع) از بار سنگینی می‌گوید که ایشان در کربلا به دوش گرفتند، بار امانتی که کوه‌ها از پذیرفتن آن خودداری کردند، چرا که تاب تحمل آن را نداشتند. این مضمون نیز در شعر فؤاد کرمانی نیز می‌یابیم: (کتاب دیوان شمع جمع از فؤاد کرمانی چاپ اول صفحه ۷۸) خردلی بار غمت را دل عالم نکشد آه از این بار امانت، که عجب سنگین است  


  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |