هیزمشکنان و حلواپزان
در گذشتهای نهچندان دور، یک شعر محلی عامیانه در مقام نصیحت و آموزش اصول زندگی به مخاطبانش که کودکان و نوجوانان بودند، توصیه میکرد آنجا که گروهی مشغول شکستن هیزم هستند، درنگ نکنید؛ زیرا جز سروصدا و احتمالاً درخواست کمک و حتی خطر اصابت تکهچوب یا هر چیز دیگری به سرو صورتتان، اتفاق مطلوبی در انتظارتان نیست. اما آنجا که گروهی درگیر پختن حلوا هستند، جای خوبی برای درنگ و تماشاست! آنجا بوی خوش حلوا سرمستتان میکند، و ممکن است بخت یارتان باشد و جزو اولین نفراتی باشید که از این محصول جدید بهرهمند میشوید؛ البته اگر رندانه از زیر کار و کمک به افراد زحمتکش میانه میدان دربروید!(۱) شاید خیلی از افراد در برخورد با این شعر، به رندی و زیرکی گوینده، و هنر از زیرکار دررفتن و احتمالاً بدآموزی آن برای نسل آینده توجه کنند. بااینحال، با تأمل در این تکبیت نکات آموزنده و قابلتأملی میتوان استخراج کرد، که در زیر به چند مورد اشاره میکنم: ۱ - میدانهای فعالیت و کارآفرینی و حتی سازمانهای دولتی و عمومی را در دو گروه میتوان دستهبندی کرد. در گروه اول هرچه هست، کار و تلاش و زحمت است. از امتیازهای چشمگیر خبری نیست، و برعکس، حتی انواع دردسرها نیز در آنجا انتظار افراد تازهوارد را میکشند. اما در گروه دوم، فعالیتهای بیدردسر، امتیازات و پاداشهای چشمگیر، بر صدر نشستن و قدر دیدن، و درآمدهای افسانهای نصیب افراد میشود. در یک کلام، تفاوت اساسی بین دو گروه، بهرهمندی از امضای طلایی است، که در گروه دوم مطرح است. در این حوزه با یک امضا برای صدور مجوز و یا اعطای موقعیت ویژه، میتوان دوستان را راضی کرد، میتوان به بهانههای مختلف امتیازات بزرگ برای برخی افراد فراهم کرد، و میتوان از امتیاز این "امضای طلایی" به موقعیتی رشکبرانگیز رسید. با الهام از همان شعر عامیانه قدیمی، این دو گروه میدانهای فعالیت را با عنوان کلی کارگاههای هیزمشکنی و کارگاههای حلواپزی میتوان از همدیگر بازشناخت. ۲ - در قرون گذشته، صاحبمنصبان دولتی گاه علاوه بر حقوق و مزایایی که با عنوان مواجب از خزانه دولت دریافت میکردند، امکان کسب درآمدهایی در قالب پرداختیهای داوطلبانه(!) مردمی با عنوان کلی مداخل داشتند. با الهام از این اصطلاحات، منصبهایی با مواجب کم یا متوسط و البته بدون مداخل ذیل عنوان کلی کارگاههای هیزمشکنی طبقهبندی میشوند؛ و در مقابل گروه کارگاههای حلواپزی شامل سمتها و منصبهایی با مواجب بیشتر و البته با امکان کسب مداخل بیشتر میشود. ۳ - معمولاً افراد رند و فرصتطلب وقت و انرژی خود را در کارگاههای هیزمشکنی "تلف" نمیکنند. آنها با جدیت تمام دنبال سمتها و موقعیتهای حلواپزی میگردند، و بیشتر از این که هدف خدمت به جامعه را دنبال کنند، دنبال منافع شخصی و انباشتن بر ثروت خودشان هستند. طبعاً افرادی که دنبال مزایای آنچنانی و بهرهمندی از رانت و زیرمیزی و کسب درآمدهای نامتعارف هستند، گذارشان به کارگاههای هیزمشکنی نمیافتد! درمقابل، در کارگاههای حلواپزی تا دلتان بخواهد، امضای طلایی، رانت، امتیاز، پاداش، دلالی، ارتباطات مافیایی و ... متمرکز شدهاست. نتیجه این که: اگر در جستجوی افراد رند و فرصتطلب هستید، وقت خود را برای جستجو در کارگاههای هیزمشکنی تلف نکنید، آنها در اینگونه میدانها درنگ نمیکنند. از همان ابتدا به کارگاههای حلواپزی سر بزنید. ۴ - هرچند نهادهای نظارتی باید در همه عرصهها به مراقبت و کشف موارد تخلف و سوءاستفاده بپردازند، اما بیتردید فعالان کارگاههای حلواپزی به مراتب بیشتر در معرض ابتلا به فساد و تخلفات ریز و درشت هستند. این که اخیراً رئیس محترم کمیسیون اصل ۹۰ گفتهاست که بعد از فلان واقعه، توجه کمیسیون به تخلفات احتمالی در عرصه فوتبال جلب شد، ناشی از نادیدهگرفتن این نکته ظریف است که عرصه فوتبال از نوع "کارگاه حلواپزی" است، زیرا گردش مالی عظیمی دارد، و تصمیماتی با بار مالی کلان در آن حوزه گرفتهمیشود که میتواند در حکم همان امضای طلایی باشد. اگر مسؤولان محترم، توجهشان به این نکته مهم جلب میشد، خیلی زودتر از این که آن واقعه خاص اتفاق بیفتد، و ذهن آنان را برآشفته سازد، برای بررسی و تفحص سراغ این صنعت میرفتند. نتیجه این که باید مراقبت و نظارت در کارگاههای حلواپزی نسبت به کارگاههای هیزمشکنی، بسیار دقیقتر و کارآمدتر باشد. ۵ - همانگونه که میتوان دو نوع عرصه فعالیت هیزمشکنی و حلواپزی را از هم بازشناخت، میتوان حلواپزیها را هم درجهبندی کرد! درجهبندی حلواپزیها متأثر از فرمول پخت حلوا خواهدبود و میزان شکری که مورداستفاده قرار میگیرد. یعنی هرقدر شکر بیشتری در حلوا به کار رفتهباشد، رانتخواران و فرصتطلبان بیشتری را گرد خود جمع خواهدکرد! با این ترتیب، زیرکترین رانتخواران در کارگاههای حلواپزی درجه یک که شکر بیشتری در محصولاتشان بهکار میرود، گرد میآیند، و بزرگترین تخلفات در این زیرگروه اتفاق میافتد. اگر نهادهای نظارتی به این معنا توجه کنند، وقت ارزشمند کارشناسان و بازرسان خود را صرف جستجو در کارگاههای حلواپزی درجه پایین نخواهندکرد، زیرا بزرگترین دستاورد و کشف آنان ممکن است در مقایسه با تخلفات احتمالی در کارگاههای درجه یک، در سطح "پروندههای آفتابهدزدی" باشد. ۶ - با تأمل در نوع انتصاباتی که یک مقام ارشد در حوزه تحت مسؤولیت خود انجام میدهد، میتوان به وضعیت ارتباطات او و افراد منصوبشده پیبرد: او کسانی را به مسؤولیت در کارگاههای حلواپزی درجه یک نصب خواهدکرد که یا اعتماد بیشتری به آنان دارد، و میداند که آلوده نخواهندشد، یا دوستان نزدیک هستند، و باید "مورد حمایت" قرار گیرند! بهاینترتیب، دوستان و نزدیکان در کارگاههای حلواپزی بهویژه حلواپزیهای درجه یک خدمت خواهندکرد، تا با استفاده از امکان کسب "مداخل"، زودتر بتوانند بار خود را ببندند! ۷ - درجه شفافیت مالی یک سازمان یا بنگاه، نقش مهمی در تعیین درجه و رتبه آن بین کارگاههای حلواپزی دارد؛ هرچند تنها عامل تعیینکننده نیست. هرقدر درجه شفافیت یک کارگاه کاهش یابد، رتبه مرغوبیت آن بیشتر خواهدشد، زیرا از آب گلآلود و غیرشفاف میتوان ماهی گرفت. افزایش درجه شفافیت مالی میتواند درجه کارگاههای حلواپزی را کاهش دهد و از مرغوبیتشان بکاهد. بهاینترتیب، عرصه بر رانتخواران و فرصتطلبان تنگ خواهدشد؛ و در نهایت، امتیاز کارگاههای حلواپزی نسبت به کارگاههای هیزمشکنی به کمترین حد خواهدرسید. خلاصه کنم. مقاومت در مقابل شفافسازی، قانونگریزی و پنهانکاری در کارگاههای درجه یک حلواپزی بسیار مشهود است. زیرا در چنین شرایطی میتوان تخلفات بزرگ را به راحتی و بدون نگرانی به نتیجه رساند. مسؤولانی که در مقابل قانون و روال قانونی مقاومت میکنند و به بهانه این که مقررات اداری دستوپای مدیران خلاق را میبندد، برای دورزدن قوانین و مقررات تلاش میکنند، معمولاً ریگی به کفششان است، یا این که دوستان و مشاوران رند و فرصتطلبشان آنها را با آدرس غلط جلو میاندازند، تا یک سازمان عریض و طویل را مبدل به کارگاه حلواپزی درجه یک بکنند و از مزایای عدمشفافیت متنعم شوند. --------------------------------------------------- ۱ - هیزوم میشکنن، نَشتا حلوا میپزن، بِشتی!