چهارشنبه 12 اردیبهشت، 1403

کدخبر: 28879 00:01 1394/12/19
دولت ، اشتغال و هیاهوی منتقدان

دولت ، اشتغال و هیاهوی منتقدان

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی
دولت ، اشتغال و هیاهوی منتقدان

دولت ، اشتغال و هیاهوی منتقدان

دسته‌بندی: بدون دسته‌بندی

طی دوسال گذشته، منتقدان دولت یازدهم بارها و بارها به نقد عملکرد دولت در عرصه اشتغال پرداخته‌اند. آن‌ها می‌گویند دولت در عرصه ایجاد اشتغال و غلبه بر معضل بیکاری چندان موفقیتی نداشته‌است. سیاست‌های ضدتورمی دولت هم باعث تعمیق رکود شده، و مشکلات را بیشتر کرده‌است. مناظره مکتوب حدود دوهفته قبل مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور با احمد توکلی نماینده مجلس نیز به موضوع اشتغال و کارنامه دولت در عرصه مقابله با بیکاری اختصاص داشت. بااین‌که توضیحات کارشناسانه مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور، موجب شد تا طرف مقابل ادعای خود را درباب منفی بودن کارنامه دولت یازدهم در عرصه اشتغال پس بگیرد، و آن را ناشی از یک اشتباه محاسباتی اعلام کند، اما منتقدان سینه‌چاک دولت یازدهم بنا نیست از به‌اصطلاح "گیر دادن" به ماجرای اشتغال و رفع بیکاری دست بکشند. تردیدی نیست که شرایط بیکاری و رکود حاکم بر کشور در شرایط فعلی، ناراحت‌کننده است، و همه انتظار دارند و داریم تا متولیان امر با رونمایی از برنامه‌ و تدبیری نو، این بیماری را درمان کرده، و رونق را به اقتصاد کشور بازگردانند. اما به‌راستی در شرایطی که منابع مالی لازم در اختیار دولت نباشد، چگونه می‌توان به ایجاد اشتغال آن‌هم در مقیاس وسیع امیدوار بود؟ دولت یازدهم در شرایطی زمام امور را در دست گرفت که منابع مالی قابل‌اعتنایی در اختیار نبود، و حتی دولت برای پرداخت اولین یارانه نقدی هم با دشواری مواجه بود. از سوی دیگر، ماجراجویی و بی‌اعتنایی مسؤولان سابق شرایطی را فراهم ساخته‌بود که مراودات اقتصادی با جهان خارج در پایین‌ترین سطح ممکن خود بود. نه امکان استفاده از منابع ارزی کشور در خارج در سطح قابل‌اعتنا وجود داشت، و نه می‌شد به همکاری‌های بین‌المللی و جذب سرمایه خارجی امید بست. در چنین شرایطی دولت چگونه می‌تواند "برنامه‌ای جامع برای افزایش اشتغال" ارائه کند. مگرنه این است که برای ایجاد اشتغال باید سرمایه‌گذاری صورت بگیرد، تقاضا و تولید افزایش بیابد، بازارهای جدید یا قدرت خرید جدید در اختیار قرار گیرد؟ با کمترین منابع مالی ممکن چگونه می‌توان تأثیری بر متغیرهای واقعی اقتصاد گذاشت؟ رئیس دولت یازدهم به درستی بر این نکته تأکید داشت که برای اصلاح امور اقتصاد کشور باید از اصلاح مناسبات خارجی و حل مشکلات بر سر راه آغاز کرد. زیرا با بهبود روابط با جهان خارج، افزایش درآمدهای نفتی، دسترسی آسان به منابع مالی و جذب سرمایه خارجی، و از همه مهم‌تر، استفاده از فرصت تجارت با جهان خارج و گشوده‌شدن دروازه صادرات برای کشور فراهم می‌شد. و این همه به معنی افزایش فرصت شغلی در اقتصاد داخل بود. از سوی دیگر، رأی قاطع مردم در خرداد ۹۲ به دولت تدبیر و امید، به این معنی بود که مردم خسته از وعده‌های ناممکن، ناامید از آمدن پول نفت بر سر سفره‌های کوچکشان، و ناراضی از ماجراجویی‌های نسنجیده با عنوان کلی مدیریت جهانی هستند. آنان می‌خواستند دولت منتخبشان که شعار بهبود روابط در سطح جهان و ارتقای جایگاه ایران در اقتصاد جهانی را داده‌بود، زمام امور را در دست گیرد، و با حل معضل پرونده هسته‌ای، شرایط رونق را برای اقتصاد کشور فراهم سازد. حل و فصل اختلافات مرتبط با پرونده هسته‌ای هرچند به مذاق بعضی از فعالان سیاسی و رسانه‌های همسویشان خوش نیامد، برای کشورمان بهترین و مناسب‌ترین گزینه بود و باتوجه به تبعات و دستاوردهای شیوه‌های بدیل، تفاوتی چشمگیر با گزینه‌های دیگر داشت. بااین‌حال، منتقدان دولت که گویی چندان به آثار و نتایج تصمیمات گذشته‌شان بر اقتصاد کشور و کاهش ارزش دارایی‌های شهروندان توجهی نداشتند، همچنان بر طبل رد هرگونه توافق با طرف مقابل درباب پرونده هسته‌ای می‌کوفتند. توجیه دولت تدبیر و امید برای ادامه مسیر تعامل مثبت با طرف مقابل، این بود که ایران چیزی از دست نمی‌دهد، چون هرگز برنامه‌ای برای ساخت جنگ‌افزار هسته‌ای نداشت؛ اما امکان تجارت با جهان خارج، بازگشت به رونق، افزایش درآمدهای نفتی و جذب سرمایه و فناوری خارجی را خواهدداشت. به‌این‌ترتیب، امکان افزایش اشتغال و رشد و شکوفایی اقتصاد ملی فراهم می‌گردد. درحالی‌که با ادامه مسیر قبلی یعنی رد هرگونه توافق و تعهد، رشد اقتصادی حتی اگر محقق شود، بسیار ناچیز خواهدبود. به بیان دیگر، منطقی نبود که ایران در این معامله پربازده وارد نشود، و در حالی که هرگز قصد ساخت بمب ندارد، با تداوم اختلاف خود با شورای امنیت، فقط فرصت‌ها را از دست بدهد و با سودای چرخیدن سانترفیوژها، و لجبازی با طرف مقابل، موجبات از حرکت افتادن چرخ اقتصاد خانوارها را فراهم سازد، و تازه به این دستاورد منفی خود بنازد. اینک منتقدان از تداوم رکود سخن می‌گویند و این که با وجود امضای تعهدات، "چیزی نصیبمان نشده، و هنوز به رونق نرسیده‌ایم". رئیس دولت یازدهم در سخنان خود در جمع مردم یزد، با استناد به آمار رسمی، از موفقیت دولت در ایجاد سالانه ۶۰۰هزار شغل آن‌هم درحالی که کشور گرفتار بحرانی کم‌نظیر در عرصه درآمدهای نفتی است، خبر داد. طبعاً این میزان افزایش اشتغال با توجه به گستردگی رکود و بیکاری، کافی نیست و اقتصاد امروز ایران حرکتی گسترده‌تر و پربازده‌تر در این مسیر لازم دارد. اما با عنایت به شرایط مالی دولت و منابع ارزی موجود، تحقق این میزان اشتغال هم، بردی بزرگ است. منتقدان می‌توانند این میزان اشتغال ایجادشده را با نیاز واقعی جامعه به فرصت‌های شغلی جدید مقایسه کنند. این نکته که دولت تدبیر و امید به‌اصطلاح با "جادو و جنبل" و با خزانه تهی نتوانسته "کارستان" کرده، و به‌یکباره مشکل بیکاری را حل کند، می‌تواند دستاویزی برای انتقاد منتقدان سرسخت و بداخلاق باشد. اما آیا اینان از خود خواهندپرسید چرا دولت دهم که لابد در مسیری درست پیش می‌رفت، نتوانست معضل بیکاری را به‌یکباره حل کند و اقتصاد کشور را در موقعیت "اشتغال کامل" قرار دهد؟ یکی از سرفصل‌های اساسی انتقاد این دلاوران، این است که دولت تدبیر و امید به جای توجه به ظرفیت‌های داخلی و رشد اقتصادی با تکیه بر فرصت‌ها و امکانات داخلی، چشم به جهان خارج دارد، و امیدوار است با عنایت کدخدا و همپیمانانش، اقتصاد کشور به رونق برسد. هرچند تعامل سازنده با جهان خارج و گسترش ارتباطات سیاسی و اقتصادی با کشورهای بزرگ را نباید "چشم امید داشتن به عنایات کدخدا" معنی کرد، اما نکته مهم‌تر این است که آیا ادامه "مسیر متعالی رشد و شکوفایی که دولت دهم طی می‌کرد"، و به‌اصطلاح زدن زیرآب هرگونه توافق درباب پرونده هسته‌ای در دوران هشت‌ساله دولتی که معجزه هزاره سوم لقب گرفته‌بود، دستاوردی غیر از تورم ۴۰درصدی و کوچک شدن سفره مردم نصیب کشورمان کرد. آیا تولید انرژی هسته‌ای در قابلمه ایده معقولی برای ایجاد شکوفایی اقتصادی و گسترش اشتغال بود؟! آیا ادعای مدیریت جهانی بیشتر توانست حس احترام جهانیان را نسبت به ایران و ایرانی برانگیزد، یا دیپلماسی ظریف و پرتحرک براساس الگوی برد-برد؟ به‌عنوان فقط یک مورد از خسارات تحمیلی راهبرد موردعلاقه منتقدان، باید به این نکته اشاره کنم که تحریم نفت ایران موجبات از دست رفتن بازار و جایگزین شدن رقبای فرصت‌طلب منطقه‌ای را فراهم ساخت. و اینک برای دوباره به دست آوردن این بازار و رساندن میزان صادرات نفت به سقف سهمیه کشورمان، باید سرسختانه بکوشیم و نزول قیمت جهانی نفت ناشی از وجود عرضه مازاد در بازار را تحمل کنیم. منتقدان همچنان از "تداوم رکود" و "گسترش بیکاری" خواهندگفت و با ارائه تحلیل‌های یک‌سویه و غیرکارشناسانه، مخاطبانشان را برای چندروزی (تا نوبت سخنرانی بعدی فرا رسد) خواهندفریفت. اما حقیقتی که همه دلسوزان کشور و عاشقان ایران و علاقمندان اعتلای نام ایران اسلامی باید بدان توجه داشته‌باشند، این است که دستاورد راهبرد تعامل مثبت با جهان در عرصه اقتصاد و تجارت به‌مراتب پررنگ‌تر از دستاورد هر برنامه و راهبرد بدیل است که از جانب مدعیان مطرح می‌شود، و علاوه براین، راهبرد تعامل دستاورد نقد داشته‌است، و دستاورد راهبرد بدیل که کوتاه نیامدن و نپذیرفتن هیچگونه توافق و انعطافی در مقابل شورای امنیت بود، اگر هم بنا بود دستاوردی داشته‌باشد، و این دستاورد مثبت هم باشد، تازه نسیه بود.



  • دیدگاهی برای این نوشته ثبت نشده است.
  • افزودن دیدگاه


JahanEghtesadNewsPaper

جستجو


  |