کد خبر: 185278
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۴۰۱گروه : اقتصاد ایران / اقتصاد سیاسی / اقتصاد و توسعه / یادداشت
نیاز اقتصاد فرسوده ما به درمان ریشهای
راضیه محمدی- روزنامه نگار- اینروزها در شرایطی قرار داریم که اقتصاد ایران به شدت دچار فرسایش و نارسایی است و سوالی که عموما اذهان ما را به خود مشغول کرده است اغلب این است که : آیا این اقتصاد بیمار درمانی هم دارد؟
با توجه به انواع آسیبهایی که در سالهای اخیر متوجه اقتصاد بوده است، عموما این تصور به دست میآید که شاید دیگر درمانی برای آن وجود ندارد، اما باید این نکته را یادآور شد که هر اقتصادی هرچند بسیار آسیب دیده و ضعیف قابلیت درمان دارد.
با اینکه همه ما با این تصور که دیگر هیچ حزب و گروهی نمیتواند افسار گسیخته گرانی، تورم و … را کنترل کند، روبرو هستیم، اما کورسوی امیدی هرچند بسیار ضعیف در هر شرایطی وجود دارد.
نکته اصلی این است که اساسا درمان چنین اقتصادهایی مستلزم صرف وقت، هزینه (در همه سطوح)، دسترسی به متخصصان عرصه اقتصاد، مسئولان دلسوز در بالادست و … است.
آنچه در این میان به وضوح قابل مشاهده است، حکایت از بحرانی بسیار جدی در کشور دارد که هر روز بیشتر از پیش گردن اقتصاد کشور را فشرده و در نهایت موج انواع فجایع و آسیبهای اجتماعی را نیز به دنبال خواهد داشت.
بیتردید ادامه این روند سرنوشت بسیاری از جوانان، میانسالان و حتی اقشار سالخورده و بازنشستگان را بهشدت تحت تاثیر قرار داده و در نهایت آنچه بهجای خواهد ماند جمعیتی افسرده و ناتوان خواهد بود.
حال با دوسوال مواجه میشویم:
۱- آیا سرمایه ملی یک کشور موفق، جوانان شاد و سرزندهای که در بطن خانوادهای سالم و تامین، زیستهاند نیست؟
۲- آیا با وجود چنین بحرانی شادی به قلب سرمایههای آینده این مرز و بوم راه خواهد یافت.
بیتردید، تا زمانی که نگاه بالادستیها به آینده و سرنوشت جامعه نگاه حمایتگر و آیندهساز نباشد و تا زمانی که راه استفاده از فرصتهای کلان اقتصادی بر متخصصان و نخبگان این عرصه بسته باشد، راه بهجایی نخواهیم برد .
ثروتهای کلان این مرز و بوم از منابع طبیعی گرفته تا نخبگان در انواع عرصهها، همه و همه نیازمند اصلاح جدی در ساختار بهرهگیری و حمایت هستند و تا زمانی که در این ساختار تحولی صورت نگیرد نه تنها راه پیشرفت بسته است، که دچار پسرفت نیز خواهیم بود.
برچسب ها : اقتصاد مریض راضیه محمدی
دیدگاهتان را بنویسید